به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، این روزها گوشیهای موبایل مجهز به دوربین های باکیفیت و انواع شبکه های مجازی، جزء مهم زندگی روزمره ما شده است و با پیشرفت تکنولوژی یک خبر یا یک عکس در عرض چند ثانیه در تمام جهان منتشر میشود. اما همانطور که بارها گفته شده این فضا و این امکان در عین اینکه فواید بسیاری دارد، اما از طرفی مشکلات زیادی را برای افراد و خصوصا سلبریتیها به وجود آورده است.
در هفته های اخیر که اسم «آزاده نامداری» و «محسن افشانی» بهدلیل انتشار عکسهای غیرمتعارف خصوصیشان، بر سر زبانها افتاد، توجیهات و انکارهای عجیب و غریبشان ماجرا را پیچیدهتر و کاربران فضای مجازی را کنجکاوتر کرد. در ادامه این روند، توضیحات عجیب ساره بیات درباره جریان عکس نامتعارفش با رضا قوچاننژاد هم بیش از آن عکس، توجهات را جلب کرد. بههرحال در دنیای امروز، حفظ حریم شخصی نهتنها برای افراد سرشناس که برای ما آدمهای غیرمشهور هم کار راحتی نیست اما غیر از سازش با مقتضیات دنیای جدید و حواسجمع بودن، چه کاری میشود کرد؟ بهترین واکنش دربرابر منتشر شدن یک عکس یا فیلم از زندگی شخصیمان چیست؟ سکوت؟ توضیح؟ توجیه؟ عذرخواهی؟ یک روانشناس و یک جامعه شناس پاسخ میدهند.
این روزها جنجال هایی بر سر انتشار تصاویر خصوصی برخی چهره ها، نقل و نبات صفحات اجتماعی شده، نقل ونباتی شیرین برای مهمانان ناخوانده و تلخ و زهرآگین برای میزبان مستأصل. اینکه چه میشود گاه فردی مشهور عمدا یا سهوا چنین میکند و برخی هم مترصد و در کمین به او حملهور میشوند، یکی از موضوعات جامعه ماست. یکی از پیامدهای زندگی شهری و نسبتا مدرن، گاه رفاه و فراغت افراطی برای برخی اقشار جامعه است و از سویی یکنواختی، فقر تفریح، لذت های طبیعی و میل به لذتطلبی برای اقشار متوسط و فقیر. این دو عامل فراغت بیش از حد در برخی اقشار مرفه و میل به سرخوشی کاذب در برخی اقشار پاییندست، ترکیب نامیمونی ایجاد میکند که به آن «سادیسم اجتماعی» میگویند؛
آزردن دیگری برای تفریح و فراغت. حال مهم نیست سوژه چه باشد و فرد قربانی کیست و چرا مرتکب چنین رفتاری شده، بلکه مهم پر شدن وقت، تخریب و عقدهگشایی، کسب لذت کاذب و ترشح «آدرنالین» است. تأکید میکنم که این رفتارها در همه جوامع کنونی بشری وجود دارد و ما نیز مستثنا نیستیم منتها میزان شیوع آن در جامعهای به جامعه دیگر فرق دارد و رابطه مستقیم با میزان کلی سلامت روان جامعه دارد.
هرچه افراد جامعهای افسردهتر، ناکامتر و خشمگینتر باشند، به همان نسبت، اینگونه ابراز خشمهای به ظاهر متمدنانه شیوع بیشتری دارد و برعکس. و اما آن سوی قضیه فرد قربانی چه میکشد و چه باید بکند؟ هرچه دفاع بیشتری کند، متهمتر می شود و در این غرقاب، غرقتر! بهترین دفاع گاه سکوت است و گاه یک عذرخواهی کوتاه بدون هیچ توجیهی. بی شک دیده و خواندهاید که هر جمله و عبارت توجیهی فرد قربانی مسبب حملات بی شمار بعدی به او بودهاست؛ حملاتی که گاه رنجش بیشتری از خود واقعه اصلی برای فرد به ارمغان میآورد. نکته کلیدی در این توصیه این است که ما وقتی به مناظره و گفتوگو با فرد یا افرادی میپردازیم که «موضوع» و «روش» گفتوگو مشخص است، در حالیکه در جنجال های صفحات اجتماعی موضوع و روش را هر فرد به سلیقه و منطق خود مشخص میکند و سپس بر تیر و کمان خود مینوازد. در چنین فضایی، تلاشهای بیوقفه فردی که عکس و فیلمی از او منتشر شده، سند و مدرک آوردن، توصیف، توضیح و تعریف کردن از خود و سابقه خود، متأسفانه همه و همه خوراک جدیدیاست برای گروه قلیل مترصدان و شکارچیان بیکار و سرخوش صفحات اجتماعی که باز بر فرد بتازند. پس بهتر است در چنین شرایطی علاج واقعه قبل از وقوع کنید و با سکوت خود و یا یک عذرخواهی کوتاه مجالی برای آنها نگذارید. البته این امر بهواقع نیازمند خویشتنداری فرد قربانی و از همه مهمتر دوری و پرهیز از خواندن و شنیدن زهر نوشته های آن گروه معلومالحال است. روش دوری و فرار که برخی افراد مشهور از ابتدای ورود صفحات اجتماعی به کار گرفتهاند هم برگرفته از این تجربیات اجتماعی و تاریخی بودهاست که عطایش را به لقایش بخشیدهاند؛ حالا درست و غلطش بماند ولی گاه آدم ناچاراست یک غلطی بکند ولی فردا به صد غلط کردن نیفتد. به امید روزی که کثرت شعور اجتماعی بر قلت بیشعوری اجتماعی چنان غالب شود که چنین اتفاقاتی مثل رعدی گذرا باشند و هرگز هیچ هموطنی احساس قربانی شدن نکند و حتی اگر اشتباهی کردهاست جامعه ایرانی و ایمانی ما فرصت جبران و برگشت را به او بدهد و نه مطرود شدن و تحقیر را.
چندوقت پیش مجموعه عکسهایی از «آزاده نامداری» بدون روسری منتشر شد؛ درجایی که یک فضای سبز عمومی به نظر میرسید و گویا دیگرانی (غیراز محارم او) حضور داشتند. او در ویدئویی انتشار این تصاویر را تقبیح کرده و آن را زیر پا گذاشتن حریم خصوصی دانسته و توضیح داده که در جمع محارم بودهاست (توجیهی که به نظر خلاف واقع میآید).
چندی پیش هم «بهاره رهنما» از انتشار خبر جداییاش از «پیمان قاسمخانی» ابراز ناراحتی و آن را دخالت در زندگی خصوصیاش قلمداد کردهبود. همان زمان «مهناز افشار» با اشاره تلویحی به رهنما، به درستی بیان کردهبود که اقتضائات سلبریتی بودن را باید پذیرفت، از جمله اینکه نمیشود سلبریتی بود و از مزایایش منتفع شد و از سویی درباره جنبه های منفی این شهرت ابراز ناراحتی کرد.
یکی از اموری که امروزه حساسیت و تأکید زیادی بر روی آن وجود دارد، حریم خصوصی و مسئله دخالت نکردن به این حریم است. در گذشته مرزهای محکمی بین حریم خصوصی و عمومی برقرار نبود. زندگی خانوادگی افراد در عین خصوصی بودن، عمومی هم بود. روابط زن و شوهر یا مسائل خانوادگی به راحتی در میان همسایهها و افراد محله منتشر میشد؛ این موضوع گرچه ممکن بود ناراحتی شخصی را که جنبههای مگوی زندگیاش برملا شدهبود، در پی داشتهباشد اما فرد تصور نمیکرد که حقی از او تضییع شده یا به حریم خصوصیاش تجاوز شدهاست. دنیای جدید اما همراه با تأکید بر حریم خصوصی است.
مسائل خویشاوندی و خانوادگی و بهطور کلی هر آنچه فرد (درچهارچوب عقل و شرع) پنهان از عموم انجام میدهد، به شرط آنکه آسیبزننده به دیگران نباشد، جزو حریم خصوصی فرد شمرده میشود و اجماع عمومی بر انتشار نیافتن و برملا نساختن آن است. با استفاده از استعاره نمایشی «گافمن» میتوان گفت امروزه انسانها از حق پنهان نگاه داشتن «پشت صحنه» خود برخوردار شدهاند؛ پشت صحنه از آنجا که مخفی نگاه داشته میشود، اطلاع یافتن از آن جذابیت دارد. وسوسه از زندگی خصوصی دیگران سر در آوردن، همواره وجود دارد، هر چند تقبیح عمومی آن در جامعه جدید، به کنترل آن منجر شدهاست؛ این وسوسه بهویژه درباره افراد مشهور بیشتر است. سلبریتیها سبک زندگی خود را در معرض دید عموم میگذارند و از این راه بر شهرت و منافع خود میافزایند.
به درخواست رسانهها مبنی بر آشکار کردن و توصیف زندگی خصوصی خود، نظیر رابطه با همسر و خانواده، نگرشها و نظرات زندگی خصوصی، پاسخ مثبت میدهند و به نوعی مرزهای حریم خصوصی خود را به روی عموم مردم میگشایند و اجازه میدهند تا بهصورت کنترلشده دیگران از بخشی از حریم خصوصیشان مطلع شوند؛ بهاین ترتیب، مرزهای حریم خصوصی سلبریتیها به صورت خودخواسته توسط خودشان عقبتر میرود. زمانی که آن ها بخش هایی از زندگی خود را به جلوی صحنه میآورند، دیگر نمیتوان انتظار داشت این امور به دلخواه شان به پشت صحنه برود. برای مثال، زمانی که یک سلبریتی اخبار مربوط به پیوند زناشویی خود را منتشر میکند، این امر عمومی می شود؛
در نتیجه، نمیتواند انتظار داشتهباشد خبر ازدواج او امر عمواست اما خبر طلاق او همچنان امر خصوصی بماند. همینگونه است زمانی که یک سلبریتی نحوه پوشش خود در مکانهای عمومی را به عنوان یک امر عمومی منتشر میکند، این مقوله در هر دو حالت -مطلوب و نامطلوب سلبریتی- دیگر جزو حریم عمومی شده است. در نتیجه شکایت از اینکه چرا پوشش او در مکان عمومی در جایی دیگر که دلخواه سلبریتی نیست و صدمه زننده به اوست، انتشار یافتهاست راه به جایی نمیبرد. اینها اقتضائات سلبریتی بودن است. نمیتوان بخشی از آن را گرفت و بخشی دیگر را پس زد. نمیتوان از انتشار اخبار جذاب آن منتفع شد و از نشر اخبار نامطلوب و رسواگر در همان زمینهها شکایت کرد؛ اینها دو روی یک سکهاند. انتشار اخبار سلبریتیها بخشی از یک مبادله فرهنگی است که هر دو طرف بر روی آن توافق کردهاند. جامعه از جذابیت اخبار آنها بهرهمند میشود و سلبریتی با آن به شهرت بیشتر و انتفاع دست مییابد، این امری غیرطبیعی نیست اما باید بهخاطر داشت زمانی که چنین قرارداد نانوشته ای منعقد میشود، اخبار دلخواه و غیردلخواه سلبریتی در حوزههای عمومیشده، هر دو را در بر میگیرد و نمیتوان بخش غیردلخواه آن را جدا کرد.
نظر شما در اینباره چیست؟ اگر شما جای این سلبریتیها بودید، واکنشتان نسبت به انتشار تصاویرتان چه بود یا آیا خودتان مطالب و تصاویری از زندگی شخصیتان را منتشر میکردید؟؟
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
مثلا خانم ساره بیات چرا اون عکس رو گذاشتند اصلا من نمی فهمم چی در اون عکس دیدند که اون رو منتشر کردند