به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
معمولا فیلمهای ایرانی توانستهاند در زمان خود بسیار موفق ظاهر شوند در لیست برترین های کمدی ایرانی 10 فیلم متعلق به دهه شصت میباشد که در اینجا با یکدیگر آنها را مرور میکنیم.
کارگردان: مرضیه برومند
محصول ۱۳۶۳
یکی از موفقترین برنامههای تلویزیونی دههی شصت سریال عروسکی «شهر موشها» بود. مرضیه برومند تصمیم گرفت قصهای برای آن کاراکترها بنویسد و آنها را روی پرده سینما بیاورد. کاراکترهای موشها خودشان بامزه بودند. نارنجی با آن حساسیتهایش، کپل با خوردن زیاد، مبصر و عینکی همهشان از حالت تیپ درآمده و تبدیل به کاراکترهایی شیرین شده بودند. در فیلم دشمن موشهای گربهای است که حتی از گفتن اسمش هم وحشت دارند و به او اسمشو نبر میگویند. (سالها بعد در کتابهای هری پاتر جادوگرها همین لقب را به جادوگر سیاه، لرد ولدمورت میدهند که از او وحشت دارند). گربه هر از چند گاهی به شهر موشها حمله میکند در نتیجه موشها تصمیم به هجرت میگیرند و به شهر دیگری میروند. بزرگترها زودتر میروند که شهر را آماده کنند و بچه موشها هم با آقای معلم از راه طولانیتر میآیند و خطرات هم در کمینشان است.
سال ۱۳۶۴ بودجهی فیلم بالای یک میلیون تومان شد که جزو هزینههای زیاد برای تولید یک فیلم بود اما با استقبال فوقالعادهی مخاطبان هم روبهرو شد.
کارگردان: داریوش مهرجویی
محصول 1365
از نظر من که بهترین کمدی سینمای ایران است. بارها در نظرسنجیهای ماهنامه فیلم هم جزو بهترین کمدیهای سینمای ایران قرار گرفته است. فیلمی که هر چند کمدی است و به شدت خندهدار اما در سال ۶۵ به مشکلات سیاسی و اجتماعی هم کنایه میزند.
داستان یک ساختمان که وارثی ندارد و عباس آقا سوپرگوشت مباشر ساختمان است و به نوعی جای صاحبخانه را گرفته. عباس آقا فکری به حال تعمیر ساختمان نمیکند و مستاجران هم از طبقات مختلف فرهنگی و اجتماعی هستند. مادر عباس آقا میانه را میگیرد و دعوای عباس آقا با مستاجران را فیصله میدهد اما فردای آن روز که قرار است کلنگ تعمیر بخورد دوباره شایعات و پچپچها عباس آقا را منصرف میکند تا دست آخر کل ساختمان روی سر ساکنانش خراب میشود.
بازیهای درخشان عزتالله انتظامی، حمیده خیرآبادی، حسین سرشار و اکبر عبدی در فیلم به یادماندنی است و مهرجویی یکی از سرخوشانهترین کارگردانیهایش را ارائه میدهد.
کارگردان: علی حاتمی
محصول ۱۳۶۶
بیشتر از آن که کمدی باشد فیلمی انتقادی است به وضعیت از خودباختگانی که به غرب میروند و علی حاتمی با آن نگاه ایرانیاش به نقد آنها میپردازد. کمدی «جعفرخان از فرنگ برگشته» اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام است که نویسندهای به نام حسن مقدم آن را سال ۱۳۰۰ نوشته بود. نمایشنامه و فیلم هر دو قرار است به تقابل میان سنت و مدرنیته و فراتر از آن تحجر و غربزدگی بپردازند.
حاجی یک مرد متمول سنتی است که تنها پسرش جعفرخان را به فرنگ فرستاده تا درس بخواند. اما غافلگیر میشود وقتی پسرش با سر و وضع عجیب و غریب و یک سگ به ایران برمیگردد. جعفر که خودش را جفری میداند همه را وادار میکند به ساز او برقصند و از طرف دیگر پدر در تلاشی ناکام میخواهد دوباره پسر را به دل خانواده و ایران برگرداند.
مرحوم حسین سرشار در به تصویر کشیدن چهره کاریکاتوری جعفرخان درخشان عمل میکند و مرحوم عزتالله انتظامی هم در نقش پدر سنتی و مستاصل یکی از نقشآفرینیهای نفسگیرش را دارد.
محصول ۱۳۶۷
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
آیا همه فیلمهای کودک کمدی هستند؟ طبعا نه ولی فیلم موزیکال محبوب «گلنار» کامبوزیا پرتوی که در دهه ۶۰ محبوبیت زیادی به دست آورد و مدت زیادی روی پرده ماند، در داستانکهایش شوخطبعی دارد که میشود آن را جزو فیلمهای کمدی را محسوب کرد.
گلنار دختر دوستداشتنی روستاست که به خصوص تخصص زیادی در پختن کلوچه دارد. یک دستمال آبی هم دارد که متعلق به مادرش بوده. یک روز که دستمال را باد میبرد گلنار دنبالش داخل جنگل میرود و توسط دو خرس به گروگان گرفته میشود. گلنار خانهی خرسها را تمیز میکند و به نوعی خدمتکارشان میشود. در نهایت با کمک قورباغهای که دوستش است سعی میکند خانم خرسه را قانع کند که او را فراری بدهد و در عین حال تبدیل به زن کدبانویی شود که همسرش را راضی کند!
کارگردان: ناصر تقوایی
محصول: 1368
یک کار فوقالعادهی دیگر از ناصر تقوایی که به مناسبت دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده و داستانی از انقلاب را روایت میکند. قبل از انقلاب گروهبان مکوندی با بازی اکبر عبدی مامور ژاندارمری در ماسوله است اما در حقیقت نمادی است از دیکتاتوری حکومت شاهنشاهی. معلم سرود مدرسه که نقشاش را حسین سرشار بازی میکند میخواهد به مناسبت آمدن یکی از مقامات بلندپایه به شهر به بچهها آموزش خواندن سرود ای ایران را بدهد. پسر دانشآموز گروهبان مکوندی میخواهد وارد گروه سرود شود اما بچه بیاستعدادی است. معلم تا حد امکان مقاومت میکند اما در نهایت قدرت لابی گروهبان مکوندی میچربد غافل از این که طوفانی در راه است.
ناصر تقوایی استاد کارگردانیهای شوخطبعانه است از سریال درخشان «دایی جان ناپلئون» بگیرید تا «ای ایران» و بعدتر «کاغذ بیخط». بازیهای بازیگران از بچهها گرفته تا سرشار و عبدی عالی است و دیدنش شبیه تماشای یک کمدی بزن بکوب سرحال است.
کارگردان: مسعود کرامتی
محصول 1368
در دههی ۶۰ فیلمهای کودک جزو ارکان مهم سینمای ایران بودند و خیلی از آنها فیلمهای بامزهای از کار درآمدند. «پاتال و آرزوهای کوچک» جزو بهترینها و بامزهترینهایشان بود. با یک ایدهی خیلی خوب و خلق یک کاراکتر عروسکی مهم به اسم پاتال که به نظرم سالها بعد مثلا زیزی گولو فرزند خلفش شد.
فیلم داستان پسربچهای به نام وحید است که سرش پر از آرزوست. مادرش برایش یک کرهی جغرافیا میخرد و از دل آن کره، موجودی به نام پاتال از آن بیرون میآید که میخواهد آرزوهای وحید را برآورده کند. در مقابل وحید هم باید اجازه بدهد که پاتال به سرزمین خودش برگردد. وحید دلش میخواهد جایش با پدرش عوض بشود و به جای او سر کار برود و پدر را به مدرسه بفرستد. طبعا نکتهی اخلاقی فیلم این است که هر کسی باید سر جای خودش باشد و بچهها پشیمان میشوند اما در طول فیلم اتفاقات بامزه کم نمیافتد.
به نسبت آن سالها فیلم اجرای نسبتا قابل قبولی هم دارد.
کارگردان: مهدی فخیم زاده
محصول سال 1368
اولین چیزی که با اسم فیلم «خواستگاری» به ذهن میرسد بازی معصومانه و درخشان هادی اسلامی است. داستان خط سادهای دارد. یک پیرمرد دوستداشتنی که چندین فرزند و نوه دارد و همسرش را سالهاست از دست داده عاشق پیرزن همسایه روبهرویی میشود که پسری دارد و پسر هم به مادر علاقه فوقالعادهای دارد. پیرمرد به زور بچههایش را راضی میکند اما پسر زن به این سادگیها راضی نمیشود. در نهایت پیرمرد و پیرزن با هم فرار میکنند و بچهها که نگرانشان هستند از پیدا کردن آنها خیالشان راحت میشود و تصمیم میگیرند با ازدواج آنها موافقت کنند.
مهدی فخیمزاده کارگردانی روان و دلپذیری دارد و نقطه مثبت فیلم راحتی بازیگران و بازیهای شیرینشان جلوی دوربین است.
کارگردان: محمدرضا هنرمند
محصول سال 1368
باز هم یک فیلم عروسکی کودک دیگر که آزیتا حاجیان، مهراوه شریفینیا و اکبر عبدی به همراه گروه زیادی از بازیگران تئاتر و سینما در آن ایفای نقش میکنند.
لیلا و بهرام خواهر و برادرند و با مادرشان زندگی میکنند. آنها صاحبخانه بدجنسی دارند که مادرشان را آزار میدهد و مادر خیلی ناراحت است. لیلا و بهرام که بچههای دوستداشتنی هستند میخواهند به مادرشان کمک کنند. این وسط دزدی هم داریم که میخواهد عروسکهای آنها را بدزدد. دزدی که نقشاش را اکبر عبدی بازی میکند و کاراکتر بامزهای دارد. از گریمش گرفته تا شیوه حرف زدنش.
محمدرضا علیقلی آهنگهای خوبی برای فیلم ساخته که به حس شوخطبعی آن در صحنههای مربوط به مقابله بچهها با آدم بدها کمک میکند.
کارگردان: یدالله صمدی
محصول سال 1369
یدالله صمدی یکی از مهمترین کارگردانان دههی شصت سینمای ایران بود که البته بیشتر فیلمهای درام میساخت. درامهایی که اتفاقا پرفروش هم شدند. «آپارتمان شماره ۱۳» جزو معدود فیلمهای کمدی یدالله صمدی است که نشان داد او در ساخت کمدی هم تبحر دارد.
علیرضا خمسه، جمشید اسماعیلخانی و کتایون ریاحی بازیگران فیلم هستند و طبعا بار کمدی فیلم بیشتر روی دوش علیرضا خمسه است. خمسه در دههی ۶۰ یکی از مهمترین چهرههای کمدی سینمای ایران بود.
داستان مردی به نام ایرانمنش که به تهران میآید تا آپارتمانی را که میراث پدرش است بفروشد و با دختری که دوست دارد در شهرستان ازدواج کند. اما ساکنان آپارتمان آدمهای سمج و لجوجی هستند که مانع فروش رفتن آپارتمان میشوند. ایرانمنش باید به یکجور سازش با آنها دست بزند.
مرسی منظوم.