به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، فیلم «مفتآباد» اولین فیلم سینمایی است که افشاریان بازی کرده و هماکنون در گروه هنر و تجربه در حال اکران است؛ فیلمی که به زندگی روزمره چند جوان در طبقه فرودست جامعه میپردازد و با رویکردی جدید سعی کرده به هزارتوی روابط راه پیدا کند و بهعنوان یک سند تصویری زنده از مشکلات و ناکامیهای نسل جوان قابل ارجاع است. فیلمی که بهعنوان یک پیشنهاد تازه در سینمای رئالیستی ایران نیز قابل ارزیابی است. به بهانه اکران این فیلم، با افشاریان گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
پردازش «زبان مخفی» در جامعه یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم «مفتآباد» است. رویکرد شما نسبت به این زبان مخفی مستتر در روایت فیلم چیست؟ به نظرتان پرداخت خوبی داشته است؟
فیلمنامه «مفتآباد» یک داستان اجتماعی است که در حالوهوای امروز تهران اتفاق میافتد و روایت میشود. درباره قشری از جامعه است که تقریبا میتوان آن را منتسب به جنوبشهر دانست. چون در جنوبشهر میگذرد و طبعا از گونه زبانی رایج در جنوبشهر استفاده شده است. چه بهعنوان نگاه مستقل و چه در انطباق با مابهازای بیرونی، به نظرم این پردازش موفق بوده است. این که نگاه دیگرگونهای به زبان موجود در طبقات مختلف جامعه داشته باشیم.
شیوه تحلیلتان از نقش به چه شکل است؟ آیا براساس تجربیات زیست شده است یا براساس تحقیق و جزییات در فیلمنامه شکل میگیرد؟
بازیگری مقوله بسیار گستردهای است که شیوههای مختلفی برای شکل دادن به یک نقش وجود دارد. از راههای بسیار مختلف و با ایدههای مختلفی این اتفاق میتواند صورت بگیرد. چه بهلحاظ اتفاقات درونی و چه آرشیو ذهنی و چه بهلحاظ تجربه دیداری و تجربه محیطی؛ ترکیبی از همه اینها میتواند باشد. درنهایت محصولی که ارائه میشود، میتواند تلفیق و ترکیب همه این مولفهها باشد.
از ویژگیهای بارز شما چه در تئاتر و چه در کارهای تلویزیونی، بداههپردازی و خلاقیت در لحظه است. در فیلم «مفتآباد» چقدر امکان کار برای بداههپردازی مهیا بود؟
در سینما فقط یک فیلم بازی کردهام که همین «مفتآباد» است. در تئاتر طبعا مختصات به گونه دیگری است. در «مفتآباد» چون با سکانسهای نسبتا طولانی مواجه بودیم، پیشنهادات خودمان را در مسیر دستگاه فکری کارگردان میدادیم. ایدهپردازیهای مختلفی داشتیم و کارگردان از بین پیشنهادها انتخاب میکرد. چون به درک متقابلی با کارگردان بهعنوان بازیگر دست پیدا کرده بودیم، فهم بهتری شکل گرفت و بهخاطر همین هم فکر میکنم پیشنهادهایی که در راستای فیلمنامه میدادیم، اغلب مورد قبول واقع میشد.
در فیلم طراحی لباس خاصی دارید که کاملا برای همخوانی با نمونههای واقعی قابل قبول به نظر میرسد. چقدر این طراحی لباس در رسیدن به درونیات و شناسنامه شخصیت کمک کرده است؟
خیلی مشخص بود برای ما که لباس و تمام اجزا در خدمت هم استفاده میشدند. لباس و صحنه و تمام اجزا دست به دست هم میدهند که یک اتفاق خوب بیفتد. کلا هم نسبت به پوشش آدمها یک شناختی داریم کما اینکه در حالوهوای امروز، آدمها در اجتماع به لحاظ پوشش منسجمتر و یکدستتر هستند. کارگردان با دقت و وسواس کمتری کار را واکاوی کرده بود و بهخاطر همین خیلی سریع به تعامل مشترک رسیدیم که از لباس چطور بهعنوان یک ابزار استفاده کنیم.
از نقاط قوت فیلم میتوان به اطلاعدهی قطرهچکانی جذاب آن اشاره کرد یا اینکه شکل روابط و گفتمانها که از یک اصالت خاصی برخوردار است و به هیچ وجه تقلبی نیست. در زمانهای که اغلب فیلمها شبیه به هم هستند این اصالت میتواند امتیاز مثبت محسوب شود. آیا در بازخورد مخاطبان با این پیامها مواجه شدید؟
«مفتآباد» نقاط قوت زیادی دارد. سادهترینش این است که در سینمایی که هر فیلمی برای ساخت، بالای یکمیلیارد هزینه خواهد داشت. چه در زمینه تولید و چه هر هزینه دیگری، فیلم ما با هزینه زیرصدمیلیون ساخته شده و جزو پرفروشهای گروه هنر و تجربه است. این یعنی فینفسه نقاط قوت زیادی دارد و اگر مخاطب این فیلم را دوست نداشته باشد، به این شکل دنبال نمیکند.
یکی از ضعفهایی که منتقدان به فیلم داشتند این است که چرا همه آدمها با شغلها و جهانبینیهای مختلف در فیلم به یک شکل حرف میزنند. به نظرتان این ضعف وارد است؟
به هر حال آدمها در یک خانواده در حال زندگی هستند. وقتی در یک خانواده هستند، طبیعی است که شبیه به هم حرف بزنند. کما اینکه این انتخاب آدمهاست و تازگی هم ندارد. در فیلمهای علی حاتمی هم شاهد بودهایم که همه شبیه به هم حرف میزنند. یا در فیلمهای مسعود کیمیایی که همه به یک شکل حرف میزنند. در فیلم ما نه اینکه همه مثل هم حرف بزنند، بلکه زیربنای ادبیات این آدمها یک انسجام و یکدستی خاصی دارد که شیوه برخورد با این شکل حرف زدن، خیلی به سلیقه مربوط میشود.
بیشتر صحنههای فیلم در خانه میگذرد که طبعا هم کار فیلمبردار و هم کار دیگر عوامل را سخت میکند. شیوه همکاریتان به چه شکل بود؟
خدا را شکر زمان مناسبی داشتیم برای اینکه روی فیلمنامه کار کنیم. بهخاطر پیوستگی و محدودیت لوکیشن از ابتدا به شیوه رجزدن فیلمبرداری نکردیم. این پیوستگی و امتداد و فیلمبرداری با دو دوربین و بهشکل سکانس-پلان، خیلی به ما کمک کرد که تعامل بیشتر و بهتری داشته باشیم و یه یک انسجام کلی برسیم و شکلگیری شخصیتها از ابتدا تا انتها قوام لازم را پیدا کند.
شما بیشتر در تئاتر و تلویزیون فعالیت داشتید و کمتر در سینما فعالیت کردهاید. پیشنهادها برای بازی در سینما کم است یا خطمشیتان این است که کمتر در سینما فعالیت کنید؟
در تلویزیون که عمدتا کارهای نویسندگی و طراحی را انجام میدهم. تئاتر که خاستگاه من است و از تئاتر شروع کردم و مدیومی است که حال من را خوب میکند و کار در تئاتر را دنبال میکنم. پیشنهادهای زیادی داشتم که در سینما هم بازی کنم. اما عجلهای برای کار در سینما ندارم. سعی میکنم نقشی را قبول کنم که جای کار داشته باشد. ترجیحم این است که کارهایی را بازی کنم که دوستش داشته باشم.
برخی اعتقاد دارند که فیلم پتانسیل اکران عمومی داشت. اما در گروه هنر و تجربه اکران شده است. نظر شما درخصوص این موضوع چیست؟
فیلم بهراحتی میتوانست اکران عمومی پیدا کند و کاملا اعتقاد دارم که میتوانست با استقبال ویژهای مواجه شود. همان طور که در سانسهای پراکنده در گروه هنر و تجربه، شاهد این استقبال ویژه از سوی مخاطب بودیم و هستیم. فیلم چون دغدغه اجتماعی دارد و خیلی به شیوه درستی دارد آن را بیان میکند، میشد بهراحتی اکران عمومی داشته باشد. هر چند در شرایط فعلی هم خیلی خوب دیده شده است. باید از فیلمهایی مثل «مفتآباد» حمایت کرد.
فیلم «مفتآباد» یک جامعه شهرنشینی کمتر پرداختشدهای را از زویای مختلف بررسی میکند. به نظر شما چنین فیلمهایی چقدر میتوانند حق انتخاب بیشتر و بهتری برای مخاطب فراهم کنند؟ فکر میکنید علت استقبال از فیلم این نیست که به مسائلی میپردازد که در روایتهای جامعهشناختی، کمتر مورد بحث واقع شدهاند؟
به نظرم طبیعت فیلم «مفتآباد» بهطور کلی با فیلمهای دیگر متمایز است و شاید دلیل استقبال زیاد از فیلم همین باشد. این که مخاطب، جغرافیایی در این فیلم میبیند که تاکنون کمتر دیده است. اگر نگاهی به فیلمهای سینمای ایران داشته باشیم متوجه میشویم که برخی از فیلمها با اینکه ادعای پرداختن به جامعه را را دارند اما بهدلیل عدم شناخت نویسنده و کارگردانان از سوژه همه چیز تصنعی و یکبار مصرف میشود. اما در «مفتآباد» بهخاطر شناخت و تسلطی که نویسنده و کارگردان نسبت به آدمها داستان، لوکیشن و بافت زندگی آنها دارد، فیلم خیلی راحت میتواند همدلی مخاطب را برانگیزد. اینکه سوژهای را به تصویر بکشیم که خودمان در جایگاه نویسنده و کارگردان دوستش داریم و با پوست و استخوانمان لمسش کردهایم طبیعی است که برای مخاطب هم دلنشین خواهد بود.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
نمایش «شرقی غمگین» را آماده اجرا دارم که خودم نوشتهام و بازی میکنم و سعید زارعی کارگردان است و از ۲۵مرداد در دو سانس ۱۸:۳۰ و ۲۰:۳۰ در تماشاخانه پالیز روی صحنه میرود.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.