به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور را در ادامه بخوانید.
توصیف بهرام رادان درباره «آشفته گی» فریدون جیرانی
هفت صبح نوشت:
«آشفتگی» تازه ترین ساخته سینمایی فریدون جیرانی است که برای حضور در جشنواره فیلم فجر آماده می شود، فیلمی که بهرام رادان از آن به عنوان اثری بدیع و عجیب در کارنامه خودش و کارگردان آن یاد کرده است.
بهرام رادان که نخستین همکاری اش با فریدون جیرانی در فیلم «آشفتگی» رقم خورده ، پس از تماشای این فیلم با اشتراک گذاشتن پستی در صفحه شخصی اش در اینستاگرام نسبت به آن واکنش نشان داد.
او که شنبه شب به اتفاق فریدون جیرانی برای اولین بار به تماشای این اثر نشسته درباره آن نوشته است:« آشفتگی تازه ترین فیلم فریدون خان جیرانی را شنبه شب تماشا کردم، در کنار فضای عجیب و بدیع فیلم، شجاعت آقای جیرانی در به تصویر کشیدن لحظات و شخصیت های کاملا متفاوت با جریان روزمره سینما، در روزگاری که بیشتر فیلمسازان به خصوص همنسلان ایشان علاقه به تکرار مکرارت دارند،ستودنی است.»
بهرام رادان در انتهای نوشته اش از رونمایی فیلم در جشنواره سی و هفتم خبر داده است. «آشفتگی» این روزها آخرین مراحل فنی خود را سپری می کند، چند روز پیش ویدیویی از مراحل صداگذاری آن منتشر شد. این فیلم نخستین همکاری بهرام رادان و فریدون جیرانی است. در آشفتگی رادان با گریم و نقشی کاملا متفاوت ظاهر شده او با مهناز افشار و مهران احمدی در این فیلم همبازی است.
جوان: مارموز کپی دست چندم کارهای مسعود ده نمکی است!
روزنامه جوان نوشت: چه کسی فکر میکرد کار به جایی برسد که کمال تبریزی تحت تاثیر کمدیهای متأخر مسعود ده نمکی، چون «معراجیها» فیلم بسازد، آن هم یک کپی دستچندم.
کمال تبریزی که در کارنامه سینماییاش دوتا از بهترین کمدیهای تاریخ سینما ثبت شده عوض پیشرفت پس از دو دهه به جایی رسیده که از روی کمدیهای شبه سیاسی مسعود ده نمکی کپی برداری میکند. گویی قراردادی نانوشته وجود دارد تا راهی را که ده نمکی در سینمای ایران آغاز کرد کمال تبریزی و عدهای دیگر تقلیدوار و البته آماتوروار ادامه دهند.
دنبالهروی از این جنس و گرایش در سینمای کمدی طی یک دهه اخیر تبدیل به الگویی شده که درگیشه جواب خود را پس داده است، هر چند این الگوپذیری به نظر میرسد بیشتر ناآگاهانه صورت میگیرد، اما تاثیرپذیری آن غیرقابل انکار است؛ یک فیلمنامه تقریباً بیسروته کمدی که تظاهر به هجو فضای سیاسی کشور و جریان معیوب بالا آمدن سیاستمداران بیریشه، تندروهای سیاسی و انقلابینماهای فرصت طلب دارد، اما این فقط در حد یک ژست باقی میماند.
مارموز یک ایده نسبتاً خوب را که در صورت پرداخت مناسب میتوانست تصویر دقیق و درستی از بخشی از پهنه سیاسی کشور به دست دهد با یک فیلمنامه دم دستی خراب کرده است چراکه اساساً قصد نویسنده و فیلمساز نقد دلسوزانه و بیطرفانه از برخی کجرویهای سیاسی نبوده است. اشکال کار هم این است که کمال تبریزی خود در بروز و ظهور برخی رفتارهای سیاسی احساسی و بعضاً خشونت آمیز دارای سابقه است و در سابقهاش حمله به یک بازیگر صرفاً به جرم بازی در فیلمی که او را خوش نیامده دیده میشود.
او تعصب شدید و غیرقابل انکاری در حمایت از یک گرایش سیاسی در کشور دارد و هر از گاهی مانند خروس بیمحل در محافل سینمایی این تمایلات را بروز میدهد. طبیعی است که از او نمیتوان توقع ساخت فیلمی بیطرفانه داشت، اما تبریزی میتوانست دست کم با کنترل حب و بغضهای درونیاش اثری منصفانهتر بسازد؛ اثری که تنها بر تخریب بنا نشده باشد و در آن بر پارامترهای فرهنگی سازنده به سود ترمیم معایب سیاسی تأکید شده باشد.
او میتوانست به جای پریشان کردن بیش از پیش ذهن مخاطب درباره همه چیز و همه کس فیلمی بسازد که نتیجهاش صرفاً دمی خندیدن بیحاصل نباشد. مارموز قطعاً در گیشه به سرعت صفرهای فروش خود را بالا خواهد برد، چون موقعیتهای خنده دار زیادی دارد، اما هرگز اثری به یادماندنی و تاثیرگذار در سینمای کمدی لقب نخواهد گرفت.
بیژن بیرنگ: چرا انقدر به سلبریتیها اهمیت میدهید!؟
بیژن بیرنگ در گفت گویی با تسنیم به توصیف سلبریتی ها پرداخت:
«من اصلاً گلایهدارم که چرا آنقدر اصرار داریم با سلبریتیها بنشینیم و صحبت کنیم؟ چرا آنقدر رسانه باعث میشود این سلبریتیها معروفتر شوند. تا جائیکه موضوع بچهدار شدن آنها در خارج از کشور به یک جریانسازی تبدیل شود. چرا باید چنین اتفاقات زرد و بیمحتوایی را آنقدر بزرگ کنیم. یا فلان بازیگر با چه کسی ارتباط دارد و چه لباسی میپوشد و چقدر فالوور دارد. این تربیت نادرستی است که رسانه انجام میدهد و سطح ذائقه مردم را پایین میآورد. البته که مقصر اصلی، سیاستهای کلی یک جامعه است. چرا آمریکاییها این کار را نمیکنند و فیلمساز آمریکایی دغدغهاش آمریکاست و بر روی مسائل روانشناسی و جامعهشناسی متمرکز میشود. اما در مقابل دغدغه سینماگر ما یا برنامهسازان و تولیدکنندگان تلویزیونی و مدیران ما این نیست که یک جامعه سالم داشته باشیم. چون ما نمیتوانیم در مقابل این رانتخواریها هیچ توجیهی داشته باشیم. به همینخاطر صورت مسئله را پاک میکنیم و سعی میکنیم آدمها را سرگرم کنیم.
اعتقاد برخی این است که سلبریتیها سرمایههای کشورند. به عقیده من سرمایههای یک کشور، مغزهای متفکر ماست. انسانهای توانایی که ایران را دوست دارند و به فرهنگ و میهن خود عشق میورزند و برای اعتلای آن اقدامات موثری انجام میدهند. در زمینه هنر هم شخصیتهایی را باید برجسته کرد و برجستهاند که هنر را به اوج فرهیختگی و تکامل رساندهاند. در واقع آنهایی که به رشد و کیفیت و بالا بردن کیفیت جامعه و فرهنگ کمک میکنند. آنها سرمایههای ما هستند نه هر آدمی که در فضای مجازی 5000 فالوور داشته باشد. یک آدم با فالوور، بزرگ و تأثیرگذار نمیشود که اجازه بدهیم او در تلویزیون جمهوی اسلامی ایران هرچه میخواهد بگوید. ما در ضریب دادن به شخصیتها، راه را اشتباه میرویم؛ تا جائیکه بگوییم اینها سرمایه ملیاند. سرمایههای ملی ما امثال فردوسی، حافظ، مولوی، سعدی، نیمایوشیج و... هستند. این نگاه از کجا میآید که یک مدیر شبکهای فکر میکند هرکاری انجام دهد که مخاطب را جذب کند. اگر باعث بشویم فرهنگ و نگاه یک جامعه به سمتی برود که کمکی به سازندگی کشور نمیکند اینجا یک آسیب اجتماعی را رقم زدهایم. این مملکت زمانی به موفقیت میرسد که جوانان با استعداد با یک #روح و #روان #آرام و بالنده برای رسیدن به اهداف عالی تلاش کنند، وگرنه #سلبریتی و #سلبریتیساز هیچگونه تأثیری در روند رشد و توسعه اجتماعی نخواهند داشت.»
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
بعد از فرمایشات ایشان این دو تیم وارد بحران شدند !!!
#لفظ
خدایا خودت شر کیهان و جوانو کم کن
مسعود ده نمکی خود فروخته ترین،مزدور ترین و مضخرف ترین آدم سینمایه!
کمال تبریزی فیلمی ساخته که کلا ایرانو زیر و رو می کنه اونوقت فیلماشو با………………………
هیچی ندارم بگم!!!!!!!!
با آقای بیرنگ موافقم به بعضی سلیبریتی ها نباید زیاد اهمیت داد