به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور را در ادامه بخوانید.
شهروند خطاب به شیلا خداداد: لازم نیست فرزندت را قورت بدهی!
روزنامه شهروند نوشت:
برای دشمنتراشی، چه تیغی بهتر از ناسیونالیسم؟ به طناب ملیگرایی بچسبیم و در چاه افراط بیفتیم. این الگوی مکرر را میتوانید در برنامه ٢٠:٣٠ و دیگر سیاستهای کلی تندروها دنبال کنید. بت اسطوره در افکار عمومی فقط با تبر خیانت میشکند.
برای همین نخستین برچسب علیه فعالان سیاسی مخالف و حتی بعضی فرهنگیان و نویسندگان منتقد در این کشور «جاسوس» یا «خائن» بوده است. اما این انگ در مقابل بعضی هنرمندان، بازیگران یا سلبریتیهای ورزشی چندان کاربرد ندارد. در چند سال اخیر آنها سردمدار انتقاد از سیاستهای اقتصادی و برخی عملکردهای افراطکارانه بودهاند و برای همین هدف اسطورهزدایی قرار گرفتهاند.
نمیتوان به آنها «جاسوس» یا «خائن» گفت، بنابراین میگردند و از طریقی دیگر به همان ترفندهای ناسیونالیستی برمیگردند؛ انتشار فهرستی از آنها در قالب افرادی که فرزندانشان را به تابعیت کشورهای اروپایی یا آمریکا درآوردهاند. پس قبل از خواندن انتقاد اصلی نویسنده این مطلب علیه بعضی از بازیگران، به این نکته دقت کنیم که اتاق فکر ٢٠:٣٠ و برنامههای نظیر آن کیستند و به دنبال چیستند.
بعد برویم سراغ خیل بازیگرانی که پاشنههای آشیل را پیش آوردهاند و ببینیم چطور روبهروی تبر تابوشکنی، صفبهصف میافتند. درست است که سام درخشانی در پاسخ به حمله برنامه نوشت: «محبوبیتی که ٢٠:٣٠ به آدم میده، صد تا سریال نمیده»، اما گویا خبر از تیغ دودم ندارد. بههرحال آتش نفرت گاهی خشک و تر را با هم میسوزاند.
همین چند روز پیش عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، رسول خضری در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت، خط فقر را ٦میلیون تومان اعلام کرده و گفته بود قریب به ٥٠درصد مردم در فقر مطلقاند. یعنی زمانی که خانم شیلا خداداد درحال گرفتن تولد برای فرزند آمریکاییشان هستند، کارگران هفت تپه ناچارند برای گرفتن حقوقشان اعتراض کنند. البته این درست که هر کس نان مهارتهای خویش را میخورد، اما عدهای مهارت دارند و نان ندارند.
ضمن اینکه ماجرا زمانی ریاکارانه به نظر میرسد که وسط این بازی و غوغا، برگهای زیر و رو ببینیم. مقصودم سلبریتیهایی هستند که درباره ارزش ایرانیبودن، مام وطن، وضع قشر ضعیف جامعه و امثال اینها مینویسند و از سوی دیگر، در راهروهای سفارتخانهها را برای گرفتن تابعیت فرزندشان میدوند. این هم ترفند بعضی سلبریتیهاست برای فرار از تفاوت حرف و عملشان؛ دوباره توسل به مردم؛ دوباره ناسیونالیسم.
درواقع ملیگرایی و وطندوستی این روزها، هم به دست تندروها برای کوبیدن سلبریتیها چماق میشود و هم سپر دفاعی سلبریتیها علیه تهاجم افراطیها. بیچاره وطن! غیر از اینها، بعضی از سلبریتیها خواسته یا ناخواسته درحال جریان انداختن جویی هستند که رایحه مشک و عنبر از آن نمیآید؛ بدبو و مشمئزکننده است همراه با نوعی مد پوک مبنی بر اینکه بچهام کانادایی است، بچهام آمریکایی است، بچهام اروپایی است و... درواقع زمانی که حرف از تاریخ و سبقه سنگین ایران به میان میآید، پستبهپست درباره تاریخ پرابهت وطن مینویسند و زمانی که پای کشور جهان سوم فعلی وسط کشیده میشود، رختوبختشان را برمیدارند و خودشان را از ایران و ایرانی کنار میکشند.
میدانید رفقا؟ ما ریاکار شدهایم، شما ریاکار شدهاید و این نفاق چنان به جانمان نشسته که مبتلا به کوررنگی شدهایم. رنگ و ریا دقیقا یعنی اینکه من در حرف و عمل دوگانه باشم. وقتی بنویسی «گرانی، فقر، تورم بیرویه، اختلاس، فساد اداری و اقتصادی زیبنده ملت ما نیست» و از سوی دیگر فرزندت را از همین «ملت» سوا میکنی، نشاندهنده چیست؟
وقتی بنویسی «صدای این مردم را باید شنید» و خودت فرسنگها دور باشی از شنیدن صدای این مردم، نشاندهنده چیست؟ وقتی بنویسی «میخواهم در چشمان هموطنانم شرمنده نباشم»، اما هموطنبودن را به بهانه آیندهای بهتر دور زده باشی، نشاندهنده چیست؟ زندگی مجلل هیچکس به هیچکس ارتباطی ندارد، مادامی که حقی از دیگری ضایع نکرده باشد، اما حرف و عمل دوگانه را چه کنیم؟ برای همین از تیغ دودم حرف میزنم.
وقتی حرف و عمل یکی نباشد، لاجرم به هر در و دیواری بزنید، بیفایده است. کما اینکه انواع گفتوگوهای مسئولی که درباره زندگی فرزندش در خارج از کشور و دلایل آن به دل هیچکس نمینشیند. مردم باور نمیکنند. حرف و رفتار دوگانه را نمیپذیرند. حق هم دارند.
از یکسو سنگ قشر طبقه پایین را به سینه بزنم، از سوی دیگر سنگ روی سنگ بگذارم برای بیرون کشیدن بنای مجلل لواسان از دل کوه! برای همین اگر خاموش بمانیم، خودمان را مردمی جلوه ندهیم، دلسوز قشر پاییندست جامعه نباشیم و در دورهمیهای تلویزیونی نرد عشق با مردم این آب و خاک نبازیم، خیلی راحتتر از این است که فرزندمان را قورت بدهیم خانم خداداد.*
پینوشت:
اشاره به آخرین پست اینستاگرام شیلا خداداد در واکنش به حمله اخیر ٢٠:٣٠.
فریدون صدیقی مدرس روزنامه نگاری در روزنامه شرق درباره مصاحبه آرش ظلی پور با فراستی نوشت:
یادمان باشد مصاحبهها خبری یا غیرخبری هستند. مصاحبه غیرخبری با آقای فراستی، برای شناخت شخصیت و رمزگشایی از شخصیت ویژه او بود. درونکاوی این شخصیت یا مصاحبهشوندگان شبیه او، در هر گروه شغلی یا حرفهای بهمنظور تحلیل و نقد او نیازمند دو ویژگی است؛ یکی شناخت شخصیت حقیقی و نیز حقوقی مصاحبهشونده و دیگری شناخت و تسلط بر موضوع مصاحبه برای آنکه مصاحبهکننده بتواند کنترل و هدایت مصاحبه را بهدست گیرد تا مصاحبه به هدف یا پیام مدنظر برسد؛ مثلا چرا آقای فراستی با همه فیلمها مخالف است. اگر مصاحبهکننده فاقد دانش، تجربه، خلاقیت، مهارت و شناخت چندسویه از آقای فراستی باشد، مصاحبه به شکست میانجامد؛ حتی اگر مصاحبهشونده صحنه را ترک نکند، مثل دهها و صدها مصاحبهای که در روزنامهها، رادیو و تلویزیون انجام میشود که با شکست مطلق همراه است. چرا؟ چون نه خوانده میشود و نه دیده و شنیده میشود. دلایل میتواند جذابیتنداشتن موضوع یا مصاحبهشونده یا زاویه دید نسبت به موضوع مصاحبه باشد. مثل بیشتر مصاحبههای جانبدارانه رادیو و تلویزیون با آدمهای خاص که نه کشش موضوعی، نه محتوایی و نه ساختاری دارند.
نکته اول؛ مصاحبه موفق، مصاحبهای است که به نفع مصاحبهکننده تمام میشود؛ یعنی موضوع مصاحبه به نتیجه رسیده باشد. وقتی آقای فراستی صحنه مصاحبه را ترک میکند؛ یعنی مصاحبه شکست خورده است؛ یعنی مصاحبهکننده محترم چنان غافلگیر شده که حتی از بدرقه میهمانش باز میماند چون خشکش زده است. چرا؟ چون برای او معلوم شد مصاحبهشونده را از نظر شخصیتی نشناخته است. اگر میشناخت، آنوقت تندترین پرسشها را میتوانست در ترتیب و توالی منطقی با ادبیات مناسب و مؤدبانه عنوان کند و مصاحبه را پیش ببرد. مصاحبهکننده باید میدانست او بازجو نیست و اگر هم باشد، در برابر دوربین باید قواعد بازی را رعایت میکرد؛ مثلا رعایت احترام و ادب حتی در برابر یک مجرم و نه متهم. فراموش نکنیم بازجو صاحب قدرت قانونی است و میتواند هر پرسشی را مطرح و هر لحظه که میخواهد بازجویی را ادامه دهد یا قطع کند، اما مصاحبهکننده باید بداند هیچ قانونی برای ملزمکردن شخص برای انجام مصاحبه و هر پرسشی وجود ندارد؛ چون چنین قانونی نداریم. حتی اگر خدای نکرده هواپیما به کوه بخورد، رئیس سازمان هواپیمایی کشوری میتواند مصاحبه کند یا نکند؛ پاسخگویی او به پرسشها یک رفتار عرفی است نه قانونی؛ یعنی ملزم به پاسخگویی به مصاحبهکننده نیست.
نکته دوم؛ مصاحبهکننده باید میدانست مخالفت با جهانبینی و نگاه و نظر آقای فراستی وقتی میتواند در چارچوب یک مباحثه و حتی مجادله که از گونههای مصاحبه است، به فرجام برسد که مصاحبهکننده نکات پیشگفته را رعایت کرده و نیز تا حدودی هموزن فهمی، ادراکی، موضوعی و معنایی آقای فراستی باشد که چنین نبود و نیست. رودررویی هوشنگ گلمکانی، سردبیر ماهنامه فیلم، به اعتبار تجربه، دانش و شخصیت او میتواند با آقای فراستی تبدیل به یک مباحثه عمقی و چالشی برای رازگشایی از شخصیت هزارتوی آقای فراستی شود.
نکته پایانی؛ مصاحبه یا انجام مصاحبه بهمثابه اجرای یک نمایش است؛ یعنی مصاحبهکننده و مصاحبهشونده موضوع یا موضوعاتی را در زمان، مدت و مکان و شرایط مشخصی اجرا میکنند تا موضوع مانند یک متن نمایشی اجرا شود؛ اجرائی که با اقبال تماشاگران روبهرو شود، اما و قطعا و حتما اگر قرار است مصاحبه به نتیجه برسد؛ یعنی به هدف برسد؛ یعنی به نفع مصاحبهکننده تمام شود، مصاحبهکننده در واقع تنها بازیگر اجرای موضوع مصاحبه نیست. او بازیگر-کارگردان است؛ یعنی مصاحبهشونده را باید کارگردانی کند (درباره مصاحبه بهمثابه نمایش، مقاله مفصلی را پیشترها منتشر کردهام). در مصاحبه با آقای فراستی این آقای فراستی بود که با هوشمندی و تجربه بسیار منحنی رفتاری، پاسخ به سؤالها را طوری پیش برد که مصاحبهکننده عصبی و پرخاشجو شود و با ادبیات غیرمحترمانه ناچار تن به شکست در مصاحبه دهد. در واقع وقتی آقای فراستی با آرامش و طمأنینه صحنه را ترک کرد، در واقع مصاحبههای بعدی این مصاحبهکننده را آسیبپذیر کرد؛ چون اعتمادبهنفس او را زیر سؤال برد.
نکته افزوده؛ اینجا و آنجا خواندم که برخی گفته بودند آقای ظلیپور، مجری است نه کارشناس؛ این گفته بیمعناست. او مجری انجام یک مصاحبه است؛ یعنی مصاحبهکننده است، اما و البته او مجری ناتوانی برای انجام یک مصاحبه عمقی و چالشی با افرادی با ظرفیتهای آقای فراستی و نظایر ایشان است.
مطالب کیهان درباره ماجرای داغ این روزهای تلویزیون و برنامه های شبکه سلامت تلویزیون
کیهان در باره برخورد مجری تلویزیون با مسعود فراستی نوشت:
تحقیر میهمانان و حاضران در برنامه و توهین به مخاطب توسط برخی از مجریان، در همین چند ماه اخیر بارها در برنامههای گفت وگو محور سیما اتفاق افتاده است.
بعضی از کسانی که اجرای برنامهها را برعهده میگیرند، حتی ابتداییترین اصول اجرا، یعنی با ادب سخن گفتن و حفظ حرمت حضار و مخاطبان برنامه را رعایت نمیکنند! عجیب اینکه اجرای برنامههای زنده که از حساسیت بیشتری برخوردار است بعضا به افراد کم سواد و فاقد صلاحیت اخلاقی واگذار میشود.
نمونه اخیر چنین اتفاقی، روز جمعه در برنامه «من و شما» که از شبکه شما به طور زنده پخش میشود رخ داد. برنامهای که با اجرای آرش ظلیپور و با حضور مسعود فراستی، منتقد سینما و با موضوع نقد فیلمهای سخیفی که این روزها پرده سینماها را تسخیر کردهاند روی آنتن رفت. فارغ از اینکه کارشناس میهمان برنامه چه کسی بود و چه نظراتی داشت، مجری برنامه به جای چالش با وی یا طرح سؤالات منطقی و کارشناسانه، به طور پیدرپی، با لحنی پرخاشگرانه و الفاظی توهینآمیز و تحقیرکننده، حرفهای وی را قطع میکرد. این مجری حتی در حرکتی غیراخلاقی و بدون اطلاع دقیق و مستند، به زندگی شخصی و حریم خصوصی میهمان خود نیز وارد شد و دراینباره اظهار نظر کرد؛ از جمله اینکه درباره ازدواج و خانواده او صحبت کرد، در ابتدا نیز خطاب به کارشناس میهمان برنامه گفت که شما کلا دو سه تا کت بیشتر ندارید بپوشید و بعد از آن هم تأکید کرد «شما که اینقدر نقد میکنید، به نظرتان نمیآید آدم بد تیپی هستید؟» و در بخشهایی نیز با بیانی توأم با تمسخر، تکیه کلامهای میهمان برنامه را تکرار میکرد و میگفت که شما خیلی خودشیفته حرف میزنید و حرفهای شما نقطه ندارد و...
حتی پس از ترک برنامه توسط فراستی نیز، تمسخر وی را ادامه داد! اتفاقی که نشان میدهد این مجری، نه فقط کمترین صلاحیت لازم برای کاری که به وی سپرده شده را ندارد، بلکه حضور او در سازمان صداوسیما، اهانت آشکار به بینندگان و تمامی مردم این سرزمین است. ضمن اینکه مجری مذکور، سابقه رفتارهای مشابه را دارد. با یک جستوجوی ساده در خبرها، میتوان مجادلات لفظی و اهانتهای بیشرمانه قبلی وی به دیگران را مشاهده کرد.
مسئله فراتر از یک فرد و عدم پخش یک هفتهای این برنامه است. باید گفت که صداوسیما این روزها از حضور برخی عوامل و برنامهسازان کمسواد و همچنین بعضی کارشناسان مبتلا به افکار انحرافی رنج میبرد. بنابراین، پاکسازی برنامههای رسانه ملی از این عناصر را میتوان با برکناری مجری برنامه مذکور شروع کرد. این اقدام، جدیت مدیران سیما در حفظ حرمت و هویت صداوسیما را اثبات خواهد کرد. سهلانگاری در این زمینه، این پیام را در بر خواهد داشت که خود مدیران نیز اهمیت چندانی برای حفظ شأن برنامههایشان ندارند.
همچنین برخی از مجریان و کارشناسان، مسائل شخصی را هم وارد کار خود میکنند. به طور مثال، مجری برنامه «من و شما» از اقوام و دوستان نزدیک عوامل تولید برخی از فیلمهای مبتذل و سخیف سالهای اخیر سینمای ایران است؛ فیلمهای چندشآوری که هدفی جز ترویج اباحهگری و بیبندوباری جنسی در جامعه را ندارند.
کیهان، به رئیسسازمان صدا و سیما - دکتر علی عسگری- پیشنهاد میکند یک بار فیلم گفتگوی مجری هتاک شبکه شما را با منتقد فیلم ببیند و آنگاه خود قضاوت کند که آیا از برخورد این مجری بیادب و هتاک احساس شرم نمیکنند؟! و آیا ادامه کار این مجری در صدا و سیما- که بهفرموده حضرت امام(ره) باید دانشگاه باشد- شرمآور نیست؟!
کیهان نوشت:
بهدلیل سخنان نامتعارف و اجرای خارج از ادب در برنامه ما و شمای شبکه شما، آرش ظلیپور تا اطلاع ثانوی از اجرای تلویزیونی کنار گذاشته شد.
مدیرشبکه شما با ابلاغ این تصمیم معاونت استانها به مجری برنامه «ما و شما»، تهیهکننده برنامه را نیز توبیخ و جریمه نقدی کرد. بر پایه این گزارش در آیندهای نزدیک برنامه «من و شما» با گروهی جدید و رویکردی متفاوت روی آنتن شبکه شما خواهد رفت. انتشار این خبر مبنی بر کنار گذاشتن ظلیپور تا اطلاع ثانوی این سؤال را پیش میآورد که شبکه شما خود را سرکار گذاشته است یا مردم را؟!
آیا قرار است چند روز دیگر که آبها از آسیاب افتاد و ماجرا فروکش کرد، این فرد هتاک و بیادب بار دیگر مقابل دوربین تلویزیون بنشیند؟ صدا و سیما چه رودربایستی و بدهکاری خاصی به این افراد دارد که نمیتواند به صراحت آنان را اخراج کند؟ و بالاخره کجای دنیا یک رسانه فراگیر و همگانی اجازه میدهد اینچنین به مخاطبانش توهین شده و آبرو و حیثیت خودش زیر سؤال برود؟
کیهان درباره برنامه های شبکه سلامت نوشت:
درحالی که این روزها توجه فضای رسانهای به حواشی و جنجالهای برنامهای از شبکه شما جلب شده، شبکه سلامت صداوسیما به طرح مسائل انحرافی و خلاف اصول اخلاقی آلوده شده است.
شخصی که علیرغم سوابق سوء و سخنان خلاف و نسنجیده در فضای عمومی به عنوان کارشناس در برخی از برنامههای شبکه سلامت سیما حضور مییابد، در قالب آموزش مسائل جنسی به پردهدری و ترویج روابط نامشروع میپردازد. ازجمله اینکه به صراحت، دوستی بین دو جنس مخالف را امری مطلوب و بیاشکال معرفی میکند!
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
با وروجک خانم هم موفقم به کسی ربطی نداره