به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین و خواندنی ترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور درباره سینما و تلویزیون را در ادامه بخوانید.
محمد شریعتمداری دیروز در برنامه حالا خورشید شبکه ۳ سیما، جزئیات تخلف انجام شده درباره واردات غیرقانونیخودروهای لوکس را تشریح کرد و نعمتزاده را به علت بستن ثبتسفارش مقصر دانست و در ادامه خودش به جای نعمتزاده از مردم عذرخواهی کرد!
وی در پاسخ به سوالی با این مضمون که چرا سال ۹۶ با وجود اطلاع از ممنوعیت واردات خودرو در تیرماه آن سال یک واردکننده خاص را از روند ممنوعیت خودرو معاف کردهاید، گفت: دیماه سال ۹۵ به دنبال احساس تقاضای مازاد ارز، واردات خودرو از سوی اشخاص ممنوع اعلام شد اما ۲ گروه امکان واردات خودرو داشتند، دسته اول شرکتهایی که نماینده کمپانی خارجی بودند و دسته دوم اشخاص حقیقی و شرکتهای غیرنمایندگی. با تصمیم دولت در آن مقطع تنها واردکنندگان خاص که نمایندگی کمپانی خارجی را داشتند مجاز به واردات خودرو شدند. شریعتمداری در تشریح تصمیمات غلط دولت در سال ۹۵ بیان کرد: در آن زمان اجرای طرحی مبنی بر توقف واردات خودرو از طریق اشخاص با کم و کاستیهای بسیاری مواجه بود و در این موضوع برخی کلاهی برای خود از آن نمد دوختند. در واقع هدف دور شدن از انحصار بود اما به آن دامن زد و در نتیجه ما شاهد ایجاد رانت و فساد شدیم.
جلال پیشواییان، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران هم به قافله مرگهای الکی پیوست و شب یکشنبه خبر مرگش دست به دست در شبکههای مجازی گشت. چندساعت بعد از پخش این خبر که خبرگزاری تسنیم ابتدا آن را منتشر کرده بود، دختر پیشوائیان ویدیویی از او منتشر کرد که نشان میداد او زنده و سلامت است. پخش شایعه مرگ هنرمندان مدتهاست که دیگر تازگی ندارد و گریبان بسیاری از بازیگران و هنرمندان مطرح کشور را گرفته است، حتی این مورد به خارجنشینان هم رسیده و سال گذشته خبر تصادف و مرگ اندی، خواننده پاپ ساکن خارج از کشور شایع شد، اما این شایعه هم به سرعت تکذیب و مشخص شد یکی از اعضای گروه اندی، به نام رندی در سانحه تصادف فوت کرده است.
بعد از پخش شایعه مرگ هنرمندان، بسیاری از آنها آزردهخاطر شدند و متنهایی در نکوهش این شایعهها نوشتند اما کمتر کسی در اینباره به پلیس فتا شکایت کرد. این درحالی است که به گفته سرهنگ شاکری، رئیس پلیس فتای کردستان این عمل مجازات دارد؛ «شایعه یعنی پرداختن به موضوعی که واقعیت ندارد، لذا نشر اکاذیب تلقی میشود و بر این اساس کسانی که مبادرت به شایعهپراکنی کنند، با استناد به ماده ٦٩٨ قانون مجازات اسلامی و ماده ١٨ قانون جرایم رایانهای مصوب سال ١٣٨٨ مجرم خواهند شد» این ماده میگوید: «هرکس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیله سامانه رایانهای یا مخابراتی اکاذیبی را منتشر نماید یا در دسترس دیگران قرار دهد یا با همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت، رأسا یا بهعنوان نقلقول، به شخص حقیقی یا حقوقی بهطور صریح یا تلویحی نسبت دهد، اعم از اینکه از طریق یادشده به نحوی از انحای ضرر مادی یا معنوی به دیگری وارد شود یا نشود، افزون بر اعاده حیثیت (در صورت امکان)، به حبس از نود و یک روز تا دوسال یا جزای نقدی از پنجمیلیون ریال تا چهلمیلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهدشد و قابل تعقیب کیفری است.» کانالهای تلگرامی و صفحات اینستاگرامی که دنبال جذب دنبالکننده و مخاطباند، ازجمله اصلیترین متهمان پروندههایی از این دستاند. کانالهایی که خبر را پخش میکنند و تنها بعد از گذر چندساعت همه از آن باخبرند. هنرمندانی که شایعه مرگ بیدلیلشان خوراک کانالهای تلگرامی شده، باید این مورد را از مجاری قانونی پیگیری کنند تا شاید دیگر شاهد چنین مواردی نباشیم.
رنجیده از شایعهها
سال ٨٨ شایعه مرگ عزتالله انتظامی همه را غافلگیر کرد. هرچند برای او چندینبار شایعه مرگ ساخته شده و هربار به نوعی رد شده اما نکته جالب درباره او این است که این بازیگر پس از آنکه دید تکرار این شایعه درباره همکارش، محمدعلی کشاورز او را رنجیدهخاطر کرده است، در گفتوگویی گفت: «این خیلی بد است که برای شوخی با خبر درگذشت دیگران بازی میکنیم، چرا باید چنین شوخیهای ناهنجاری با دیگران
بکنیم؟»
کسی که شکایت کرد
شایعه فوتشدن محمدعلی کشاورزهم از آن شایعههایی بود که چندبار تکرار شد و کشاورز یکبار پس از این شایعه در گفتوگویی درباره وضع خود درمصاحبهای گفته بود: حال جسمانیام خوب است اما این وصیت من به همه مردم ایران است که مواظب سلامت خود باشند. هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی نیست». او بار آخر اما از شنیدن این خبر درباره خودش گلایه کرد و گفت: من شب در منزل درحال استراحت بودم و صبح روز بعد این خبر را شنیدم و متحیر ماندم. من زنده هستم، درد و کسالت دارم اما هنوز نفس میکشم. روز گذشته به زور اهالی فامیل با وجود بیماری و دردی که دارم، از خونه بیرون رفتم و به پلیس فتا شکایت کردم و آنها گفتند سریعا پیگیر میشوند تا ببینند این اتفاقات از کجا نشأت میگیرد. شما نمیدانید فرزند من در آن سر دنیا چه حالی بود و مثل ابر بهار گریه میکرد.»
آرامش بر باد رفته
حالا ٨سال از پخش شایعه مرگ اکبر عبدی میگذرد. عبدی در سال ٨٩ مدتی را در بیماری گذرانده بود و شاید همین هم عاملی بود که تعدادی از کانالهای تلگرامی خبر از مرگش بدهند. او همان زمان در واکنش به این شایعه گفت: «طی ٢٤ساعت گذشته آرامش از زندگی من و خانوادهام گرفته شده است. بسیاری از اقوام و آشنایان با شنیدن این شایعه نگران شده و جویای احوال من بودند. متاسفانه برخی مواقع دوستداشتن و محبت باعث آزار و اذیت میشود.»
شیطنت در جاده اندیمشک
سال ٨٩ شایعه مرگی دیگر هم داشت و آنهم خبر مرگ علی نصیریان بود. خبر از درگذشت علی نصیریان به همراه اعضای خانوادهاش در سانحه رانندگی در جاده اندیمشک را میگفت، اما خیلی زود مشخص شد که این شایعه شیطنتی بیش نبوده و یک استاد دانشگاه با نام مشابه علی نصیریان به همراه خانوادهاش در سانحه رانندگی در جاده اندیمشک درگذشتهاند و بعد هم این شایعه رد شد.
مرگ به مثابه یک جایزه
جمشید مشایخی، حالا روزهاست در بیمارستان بستری است اما پیش از این شایعه درگذشت او چندینبار در فواصل زمانی متفاوت منتشر شد و اتفاق تلخی بود که خود این بازیگر را هم ناراحت کرد. «اصلا نفهمیدیم شایعه از کجا آمد. من قبلا گفتهام و باز هم میگویم که بزرگترین جایزهای که خدا به انسان میدهد، مرگ است ولی من هنوز لیاقت دریافت این جایزه را پیدا نکردهام. آدم چه بد باشد و چه خوب، بالاخره روزی میمیرد. درد و مرگ برای همه وجود دارد، بنابراین اینکه بگویند فلانی مرده است، جنبه توهین ندارد و ناراحت نمیشوم. فحش که نداده! چرا
ناراحت شوم؟!»
مرگ خسرو
اواخر خرداد امسال و در بحبوحه جامجهانی فوتبال، شایعه مرگ استاد محمدرضا شجریان، دل بسیاری از دوستدارانش را لرزاند. شرق و تابناک، جزو اولین سایتهایی بودند که این خبر را منتشر کردند که همایون شجریان نسبت به آن واکنش نشان داده و نوشت «باز شایعهای بیاساس مردم عزیز را دل نگران کرد. پدر حالشان خوب است و بازیهای فوتبال را در منزل دنبال میکنند. یادآوری میکنم که هرگونه خبر در مورد حال و احوال ایشان را با شما در میان خواهم گذاشت.» هرچند باید به لیست افرادی که نامشان در این مطلب آمده، ثریا قاسمی، رضا رویگری، مهدی فخیمزاده، ملکه رنجبر، احسان علیخانی، ابوالفضل پورعرب، مهدی سلوکی، رضا عطاران و امین زندگانی و بسیاری دیگر را هم اضافه کرد و شاید بعد از آنهم باید در انتظار شایعه مرگ کس دیگر بود.
حضور احسان علیخانیدر برنامه زنده «حالا خورشید» برای دفاع از خودش در برابر حرفوحدیثهایی که درباره دریافت ٣میلیارد تومان از موسسه ثامنالحجج مطرح شده، نهتنها افکار عمومی را اقناع نکرد، بلکه این موضوع باعث عصبانیت و دلزدگی بیشتر از عملکردهای گزینشی صداوسیما شد. برنامه «حالا خورشید» ساعت ۱۷ و ۴۰ دقیقه روی آنتن رفت؛ این برنامه که دستکمی از «رپرتاژ آگهی» نداشت، دقیقا یک ساعت طول کشید. سوالی که اذهان عمومی را با آن روبهرو کرده این است که هزینه این برنامه طبق جدول تعرفههای تبلیغات تلویزیونی که توسط اداره بازرگانی صداوسیما منتشر میشود، چقدر است؟ و نکته اساسی دیگر اینکه صداوسیما اگر فرصت دفاع را به یکی از مجریان و تولیدکنندگان خود داده، چرا این فرصت را به افرادی که در طول سالهای متمادی تضییع حق شدهاند، نداده است. صداوسیما نهتنها به این سوال پاسخی نداده، بلکه خبرها حاکی از آن است که فرصت دفاع دیگری برای وی در یکی از برنامههای این سازمان تدارک دیده شده است.
پاسخگویی علیخانی برای مردم چقدر آب خورد؟
اگر بخواهیم با یک حساب سرانگشتی میانگین هزینه این «آگهی» را محاسبه کنیم، باید سراغ جدول تعرفههای تبلیغات تلویزیونی سال ۹۷ که توسط اداره بازرگانی صداوسیما منتشر شده، برویم. در این جدول ٦ گونه آگهی وجود دارد که براساس زمان پخش به ۳۵ «طبقه» مشخص شده که از طبقه یک تا ۳۵ افزایش قیمت دارد. قیمت میانگین این ۳۵ طبقه، بیش از ۲۴میلیون تومان برای هر ثانیه است. اگر برنامه حالا خورشید را رپرتاژ آگهی صداوسیما برای خودش و سلبریتی محبوبش قلمداد کنیم، هزینه این آگهی به ۸۶میلیارد و ۴۵۵میلیون و ۸۰۰هزار تومان میرسد!
در ایران با نگاه به کارنامه سینمایی در حوزه اقتباس ادبی به نام داریوش مهرجویی برمیخوریم که فیلمهای موفقاش مانند «گاو»، «دایره مینا»، «سارا»، «پری»، «درخت گلابی»، «لیلا» و «مهمان مامان» همه از منابع ادبی بعضا قدیمی اقتباس شدهاند، اما با وجود چنین منابع غنی ادبی در کشورمان در حال حاضر سینمای ایران به شدت از ضعف داستان رنج میبرد.
از سویی دیگر مرز میان اقتباس و کپی برداری هم دقیقا مشخص نیست! در گذشته نه چندان دور در جشنواره فیلم فجر سیمرغی به نام بهترین فیلمنامه اقتباسی اهدا میکردند که آنهم حذف شد و در پی آن اهمیت نسبی که برای آثار اقتباسی در نظر گرفته بودند از بین رفت.
نکته جالب هم اینجاست که آخرین جایزه در این زمینه در حالی به علی مصفا برای فیلم «پله آخر» اهدا شد که او معتقد بود اقتباسی از داستان «مردگان» جیمز جویس انجام نداده است!
به هر حال آنچه مشخص است این که اقتباس در سینمای ایران نه تنها رشد نداشته که به دلایل اقتصادی و فرهنگی-سیاسی عقبگرد هم کرده. دلایل اقتصادی از این منظر که یک تهیه کننده معمولا پولی برای خرید امتیاز یک رمان نمیدهد و ترجیح میدهد به یک باره سراغ موضوعاتی تکراری برود.
در حالیکه به وفور ثابت شده که بخشی از فیلمهای موفق تاریخ سینمای ایران، فیلمهایی بودند که از ادبیات (چه ایرانی و چه خارجی) اقتباس شدهاند و مردم از آنها خاطره خوبی دارند، اما وجه
فرهنگی - سیاسی از این جهت که گاهی به بعضی از نویسندههای شاخص که متناسب با شرایط روز مینویسند مجوز داده نمیشود و نتیجه این میشود که آثار قابل اقتباس در سینمای کنونی به شدت کم میشود.
با وجود تمام این مشکلات قطعا با برقراری رابطه معقول بین سینما و ادبیات میتوان شاهد دگرگونی و شکوفایی چشمگیری در این زمینه شد.
این حرفا قشنگ فرافه کنی و بهونه ی الکی جور کردنه . هر دوستی که الان با حرف من مخالفه بیاد دلیلش رو بگه.