به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
برخی معتقدند این روزها فقط با استعداد ذاتی، به موقعیت خوب و آموزشهای حرفهای میشود بازیگر شد و برخی نیز معتقدند پارتی، پول و داشتن نسبت فامیلی با یک سینماگر مساوی است با بازیگر شدن. به همین منظور تمام صحبت های بازیگران مطرح را جمع آوری کرده ایم تا پروندهای خواندنی از چگونگی بازیگر شدن ستارگان سینما و تلویزیون را به شما ارائه دهیم. این که محمد رضا فروتن ،بهرام رادان،حامد بهداد و... از چه زمان ،چگونه و از چه طریق عکس هایشان بر سر در سینماها جا خوش کرد یا هدیه تهرانی،نیکی کریمی،لیلا حاتمی، مهناز افشار و... چگونه بر پرده نقرهای راه یافتند و به عنوان بازیگر مشهور و محبوب روی جلد مجلات سینمایی و نشریات رفتند و دیگران چطور این مسیر را طی کردند ماجراهای جالبی دارد که شاید خواندن برخی ازآنها خالی از لطف نباشد.
شهاب حسینی:
نخست گوینده رادیو بودم
به همراه تعدادی از بازیگران طنزمثل نادر سلیمانی و سعید آقاخانی گروهی داشتیم که به شهرهای مختلف سفر و برنامههای شاد اجرا میکردیم. آن زمان تئاتر دانشجویی کار میکردم، یکی از بچههایی که در آن تئاتر کار میکرد دستیار آقای فردرو شد. ایشان میخواست مجموعه «جمعهها با شبکه 2» را تهیه کند. آن دوست موظف شد برای آیتم طنز بازیگر انتخاب کند، بدیهی بود که سراغ ما بیاید آنجا با 2 نفر آشنا شدم؛ کامران ملکمطیعی و نادر سلیمانی. از طریق کامران برای گویندگی در رادیو دعوت شدم و از طریق نادرسلیمانی به تلویزیون معرفی شدم و در آن برنامه بین مردم مسابقه اجرا میکردم. مدتی بعد بازی در نمایش نامههای رادیویی و گویندگی به آن اضافه شد. همان روزها یکی از دوستانم گفت: «آقای رسول برنامهای به اسم «اکسیژن» برای شبکه 2 تهیه و تولید میکند وبرای انتخاب مجری آن تست میگیرد.» در تست شرکت کردم و انتخاب شدم . در اجرای متفاوت وموفق «اکسیژن» دیده شدم و «پلیس جوان» مرا به عنوان بازیگر به مردم شناساند و در جشنواره فیلم فجر 87، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در «سوپراستار» گرفتم.
هدیه تهرانی:
یک اتفاق ساده
هیچ وقت به صورت جدی و عاشقانه پی گیر بازیگری نبودم ولی برایم جذابیت داشت. من هم مانند خیلیهای دیگرخیلی در یک اتفاق ساده بازیگری را با مسعود کیمیایی آغاز کردم و در فیلم «سلطان» با قرارداد 600هزار تومانی جلوی دوربین رفتم.خیلی برایم پیش میآمد که دستاندرکاران سینما برای بازی در فیلمی دعوتم میکردند . آشنایان وبستگان مثل ناصر تقوایی واکبر عالمی هم گاهی چنین پیشنهادهایی میکردند و این قضیه چندان برایم نا آشنا نبود. نخستین بار که به طور جدی به بازی دریک فیلم فکر کردم بیست سالم بود و تقوایی قرار بود چای تلخ را بسازد اما فیلم به سرانجام نرسید . این درست موقعی بود که قصد داشتم به آلمان بروم و در رشته دکوراسیون داخلی ادامه تحصیل دهم. روزی در فروشگاه میخواستم برای کارهای دکوراسیونم حصیر بخرم که آزیتا حاجیان و محمد رضا شریفی نیا که برای خرید به فروشگاه آمده بودند به من پیشنهاد بازی دادند که پاسخم منفی بود . با پی گیری شریفی نیا و حاجیان برای فیلم «روز واقعه » دعوت شدم. نقش کوتاه راحله کار خاصی غیر از گفتن چند تا بله و خیر نمیکرد و بیشتر یک تیپ ساده بود تا شخصیت و نپذیرفتم. نخستین نقشم باید ارزش این ریسک را میداشت.
مصطفی زمانی:
بدون زد و بند بازیگر شدم
من در کمبود امکانات بزرگ شدم و دغدغههایم با افراد دیگری که وارد عرصه بازیگری میشوند فرق میکرد. دغدغهام شهرت نبود اما به عنوان یک نوجوان 15، 16 ساله دلم میخواست از بیامکاناتی به امکانات برسم. از هشت سالگی عاشق بازیگری بودم. دردوره ابتدایی هر روز سر صف در مدرسه قطعههای نمایشی کوتاهی را مینوشتم و با دوستانم اجرا میکردیم. مثلا نمایشهای اوستا و عبدلی را تقلید میکردیم و بچهها لذت میبردند. هرشب وظیفه من این بود که یک داستان کوتاه بنویسم و صبح برای بچهها اجراکنم. زمان بازی درنخستین تجربه ام یعنی نقش «یوزارسیف » خیلی جوان و کمتجربه بودم و چیز زیادی درباره بازیگری نمیدانستم. ازهمکاری با پروژه «یوسف پیامبر» راضی بودم چون از مسیر درست، بدون زد و بند و باندبازی وارد این حرفه شدم. البته جبههگیری شدیدی علیه من بود، چون به هرحال کارم رابا فرج ا... سلحشور آغازکرده بودم اما این واکنشها برایم اهمیتی نداشت و ندارد. نه اهل باندبازی و جهتگیری سیاسی و حزبیام نه روحیهام طوری است که با رسانهها و منتقدان و دفاتر فیلمسازی زد و بند کنم که کارم پیش برود.
بهنوش بختیاری:
مهتاب نصیر پور مرا معرفی کرد
اصلاً به بازیگری فکر نمیکردم. تصورم از دنیای هنرپیشگی دنیای سینمای قبل از انقلاب بود.خیلی فیلم نگاه میکردم، ولی شناخت درستی از فضای حرفهای هنرپیشگی نداشتم.
یکی از دوستان به من پیشنهاد کرد در کلاسهای آموزش بازیگری مهتاب نصیرپور شرکت کنم، معتقد بود مسیر مناسبی در زندگیام ایجاد خواهد کرد. همین شد که در کلاس آموزشی مهتاب نصیرپور شرکت کردم. با نگار عابدی، سحر صباغ سرشت، شایسته ایرانی و بهاره مشیری در آن کلاس، همکلاسی بودیم. خانم نصیرپور مرا بازیگر خیلی قابلی نمیدانست. کلاسها را دنبال میکردم ولی به بازیگری علاقه زیادی پیدا نکردم. نخستین سریالی که بازی کردم، سریال «هوای تازه» بود که مهتاب نصیرپور مرا برای آن سریال معرفی کرد. یک نقش کوتاه بود و چهرهام به آن نقش میخورد. کاراکتر زنی بود که از خارج آمده بود. «مهتاب» معتقد بود، بازیگری را تکنیکی بازی نمیکنم، ولی جذابیتهای خاص خود را برای ماندن در این فضا دارم. برای همین مرا معرفی کرد. سپس بازیگری را رها کردم و منشی صحنه شدم. خیلی اتفاقی سرفیلم سینمایی «انتخاب» به کارگردانی آقای تورج منصوری منشی صحنه بودم که رضا عطاران با من تماس گرفت و این شد که با سریال «خانه به دوش» عطاران به دنیای تصویر برگشتم.
حامد بهداد:
رامبد مرا به سینما آورد
من خیلی چیزها را از رامبدجوان یاد گرفتهام. واقعا به من یاد داد در یک فضای حرفهای با همکارانم چطور رفتار کنم.چطور برخورد کردن، چطور صدایشان زدن و چطوراز یک راه درست و سالم دیگران را به خدمت گرفتن را از او یاد گرفتم. دوستی من و رامبد از آنجا شروع شد که در آن ایام در شرکت تبلیغاتی رامبد کار میکردم و کمک دستیارش شدم. مرا به خانهاش میبرد، خانهای که او در کنار پدر و مادرش زندگی میکرد. عکس من روی آینه اتاقش بود و حتی آنجا جایی برای خوابیدن داشتم چون آن زمان دانشجو بودم ورامبد در حق من برادری کرد . او مرا به سینما آورد و دست مرا گرفت. در فیلم «آخربازی» همایون اسعدیان به رامبد نقشی پیشنهاد شده بود و او مرا به جای خودش معرفی کرد. فیلمی که به خاطرش نامزد دریافت سیمرغ بازیگری شدم. او مرا وارد سینما کرد یعنی دست مرا گرفت و گفت خانمها و آقایان اینک حامد بهداد. همایون اسعدیان میگفت: «مفتخرم که حامد بهداد را ما به سینما معرفی کردیم.» بله این قشنگ است. تو باید حق مطلب را ادا کنی، تو باید این فرصت را به دیگران بدهی که به تو افتخار کنند، به تو تکیه کنند، اسم تو را بیاورند و خجالت نکشند.
محمدرضا فروتن:
کاظمی مشوقم بود
اوایل دهه 70 به واسطه یکی از دوستانم به نام اکبر اصفهانی «عکاس فیلم ها و سریال ها»، به بهرام کاظمی که برای نقش کوتاهی در فیلمش به دنبال یک بازیگر تازه کار می گشت، معرفی شدم. پس از اجرای نخستین پلان فیلم«هدف» و تشویق کاظمی، به کلاس های آزاد بازیگری رفتم و زیر نظر حمید سمندریان آموزش دیدم.
مهناز افشار:
علی شاه حاتمی مرا به سینما کشاند
سه سال پیش از ورود به سینما، در موسسه ای غیرانتفاعی، کار تدوین را زیرنظر مجید میرفخرایی نژاد دنبال می کردم و همان جا «علی شاه حاتمی» را که برای کاری آمده بود، دیدم و هم برای فیلم «دوستان» او انتخاب شدم، ناگفته نماند که ورود پرسر و صدای مهناز افشار به سینما، از آن ورودهای جنجالی بود و در همان زمان اکران، آنقدر دیده شد که دیگر مهناز افشار بابت کارهای بعدی هیچ گونه نگرانی نداشت.
لاله اسکندری:
شروع کار از پنج سالگی
من وقتی خیلی بچه بودم جلوی دوربین حاضر شدم. عمویم کارگردان و فیلمنامه نویس بود و وقتی پنج ساله بودم، جلوی دوربین فیلم 8 میلیمتری عمویم رفتم و همین کافی بود تا جرقه بازیگر شدن به سرم بیفتد. چند سال بعد هم در فیلم کوتاه «بازیگر فیلم زن لر» از روح انگیز ساقی نژاد بازی کردم. یک نقش کوتاه در «متولد ماه مهر» کافی بود تا لاله اسکندری جا پایش را در سینما محکم کند.
ترانه علیدوستی:
کلاس های امین تارخ موثر بود
من از طریق کلاس های بازیگری وارد سینما شدم. دبیرستانی بودم که در کلاس های امین تارخ ثبت نام کردم و با معرفی او به صدرعاملی برای نقش ترانه پرنیان انتخاب شدم، نقشی که مرا در نخستین حضور سینمایی ام به سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن رساند. جالب اینجاست که هنوز هم در کلاس های بازیگری امین تارخ، فیلم نخستین تست بازیگری ام برای تازه واردها پخش می شود.
دانیال عبادی
نخستین پلان: فیلم «غیرمنتظره»
از آن بازیگرهایی است که ورودش به سینما، جار و جنجال داشته و دارد. خیلیها اسم او را در فهرست کسانی که با حساب و کتاب مالی وارد سینما شده اند، مینویسند اما خود عبادی، شهاب حسینی را عامل ورودش به سینما میداند. از نظر عبادی، تقدیر این بوده است که او بازی کند.
ادامه این پرونده را در قسمت بعد بخوانید...
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
و به نظر من نهوه ی ورود شهاب حسینی به بازیگری بهترین خوب و لایق این بودن که وارد این دنیا بشن
فقط شهاب حسینی،ترانه علیدوستی،محمدرضا فروتن و حامد بهداد عالین
یه کسایی مثل شهاب حسینی،ترانه علیدوستی،حامد بهداد...واقعا لازم بوده وارد سینما بشن.
توضیحات دانیال عبادی درباره ورودش به سینما عالی و کامل بود !
پ ن : واضح گفت که پارتی او شهاب حسینی بوده :))