به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
برنامههای رئالیتیشو (Reality TV Show) در دنیا عمری کمتر از ۲۰ سال دارند و در ایران هم عمرشان به حدود ۱۰سال میرسد و همچنان در مقایسه با رقیب قدرتمندشان در جذب مخاطب یعنی سریالهای تلویزیونی که دههها بر جعبه جادویی نمایان بودهاند، فرصت کمتری برای رقابت و عرضاندام داشتهاند. در ادامه بامروری بر چالشهای ساخت رئالیتیشو، به بررسی توانمندیهای نیروهای داخلی در ساخت اینگونه نوظهور تلویزیونی و همچنین ذکر نمونههایی از این حوزه میپردازیم. قبل از سال ۲۰۰۰ میلادی، مخاطبان قاب جادو بیشتر با مسابقات تلویزیونی سروکار داشتند که انبوهی از شرکتکنندگان در آن حضور یافته و جوایزی هم برنده میشدند اما با پرمخاطبشدن این مسابقات در اوایل سال ۲۰۰۰ ژانری جدید در تلویزیون بهوجود آمد که آن را «تلویزیون واقعنما» یا همان «رئالیتیشو» نامیدند، آنچه امروزه در برنامههای تلویزیونی ایران «مستند مسابقه» هم گفته میشود. مستند مسابقهها بهجای پرداختن به زندگی ستارگان و سلبریتیها، ماجراها و لحظات پرهیجان زندگی مردم عادی را بهنحوی دراماتیک و مستندوار به نمایش میگذارند. اما شاید ندانید که ساختن مستند مسابقه آنقدرها هم کار سادهای نیست. ساعات طولانی کار، استرس زیاد، اتفاقات غیرمنتظره در حین تولید، تغییرات آنی در درام مستند مسابقه، بروز احساسات شدید شرکتکنندگان و سرعت سریع تولید، همه و همه باعث سختترشدن ساخت این قالب از برنامهسازی تلویزیونی میشود.
چالشهای پنجگانه ساخت مستند مسابقه
یک رئالیتیشوی موفق باید مراحل و چالشهای زیادی را طی کند تا به محصولی قابلقبول برای مردم تبدیل شود. اولین چالش اساسی ساخت یک رئالیتیشو، داشتن یک «فرضیه» یا «ایده» جدید است. یک ایده جذاب و نو میتواند مهمترین برگ برنده باشد. دومین چالش اساسی بعد از ایده اولیه، نویسندگی برنامه است. نویسندگی این ژانر از برنامهسازی با دیگر ژانرهای تلویزیون بهکلی متفاوت است. کار اصلی نویسنده در این برنامه، طراحی و نگارش دقیق ساختاری دراماتیک از بازی و مسابقه در قالب چند چالش و مرحله است. در حین نگارش برنامه باید به ساختار مسابقه یا گیمپلی (Game Play)بهخوبی پرداخته شود و باید تلاش کرد از بازیوارسازی یا گیمیفیکیشن (Gamification) درراستای سرگرمکنندگی برنامه بهره برد. چالش سوم، افراد حاضر در برنامه هستند. شما نمیتوانید از افراد عادی بدون ویژگیهای متناسب با برنامهتان استفاده کنید. پیداکردن شخصیتهای ارزشمند در دنیای واقعی و قراردادن این شخصیتها در بستری داستانی و درام، کاری دشوار و زمانبر است که جز با تجربه و آزمون و خطای فراوان حاصل نمیشود؛ مثلا در مسابقه «فرمانده»، توانایی فیزیکی بالا باید اصل قرار گیرد و حضور افراد با فیزیک و توانایی نامناسب میتواند باعث افت کیفی برنامه شود. و اما چالش چهارم که اتفاقا خیلی جذاب است: جایزه و بودجه برنامه. برنامههای خارجی با جوایز و بودجههای میلیوندلاری خود جذابیتی دوچندان برای مخاطبان به وجود میآورند. از دیگر مواردی که در ساخت یک مستند مسابقه به آن باید توجه کرد، میتوان به ریتم، موسیقی، فیلمبرداریهای چند دوربینی، گوینده، تعامل با شرکتکنندگان و تعامل با بینندگان اشاره کرد. در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی نیز تاکنون برنامههایی در ژانر مستند مسابقه ساخته شده است. «فرمانده»، «خانه ما» و «ضد گلوله» از مهمترین برنامههای ساختهشده در این حوزه هستند.
خانه ما نمونه موفقی از شکستن سد ساخت مستند مسابقه
از جمله برنامههایی که در این سالها توانسته از پس این چالشهای نسبتا دشوار بهخوبی بربیاید، برنامه خانه ما است. این برنامه یک مستند مسابقه خانوادهمحور است که سه خانواده در رقابتی حدودا یک ماهه به خرج گروه سازنده زندگی میکنند و با چالشهایی روبهرو میشوند. هر خانوادهای که فکر میکند الگوی مصرف خاص خود را دارد، میتواند در این مسابقه شرکت کند. شرکتکنندگان در این برنامه با دریافت مبلغ مشخصی بهعنوان حساب مسابقه، باید بتوانند هزینههای خانواده خود را بهصورت صرفهجویانهای مدیریت کنند و درنهایت صدبرابر پسانداز خانواده برتر نیز به آنها جایزه داده میشود. درمورد چالشهای یاد شده، این برنامه توانسته بهخوبی از پس انجام اکثر آنها بربیاید. ایده نو و خلاقانه خانه ما را میتوان مهمترین عامل موفقیت این برنامه دانست. البته نمونههای خارجی مشابه با این برنامه با تفاوتهایی وجود دارند. کشور ما درحالحاضر در اغلب زمینهها یک کشور مصرفگرا است که این مصرف بدون ملاحظه منابع برای آینده ایران میتواند خطرناک باشد، بههمیندلیل شرایط کشور اقتضا میکند تا در برابر این وضعیت، شوکی به جامعه القا کنیم؛ یعنی با مبالغی بسیار کمتر از هزینههای روزمره نیز میتوان زندگی کرد و مواردی چون قناعت، کار خانوادگی و... را آموزش داد. چالش دوم یا همان نویسندگی در برنامه خانه ما، به سطح استاندارد و قابلقبولی رسیده است. مراحل مستند مسابقه، جذاب و سخت طراحی شده است، طوریکه شرکتکنندگان بدون برنامهریزی و کار تیمی نمیتوانند پیروز شوند. تعامل و رقابت شرکتکنندگان نیز در برنامه تناتنگ است. انتخاب شرکتکنندگان که از آن بهعنوان چالش سوم نام بردیم، پروسه خاص خود را در این برنامه طی میکند.
یکی از کارگردانان این مجموعه، شاخصهای انتخاب خانوادههای شرکتکننده در مستند مسابقه خانه ما را شامل دو عنصر متضاد میداند: «افرادی که برای مسابقه انتخاب میشوند، باید دارای ویژگیهای عمومی مردم باشند و مردم بتوانند خود را در آنها ببینند و اینکه دارای ویژگیهای خاصی که برای مخاطبان جذاب باشند که جمع این دو عنصر برای انتخاب خانواده، یک فرآیند چالشزا است.» درنهایت جایزه این برنامه که به میزان ۱۰۰ برابر از پول ذخیرهشده گروهها است، به مقداری است که در صورت برندهشدن مشکلی از خانوادهای حل کند و آنقدر زیاد نیست که از آن بهعنوان پول بادآورده نام برد. هر پژوهشگری با کمی مطالعه درباره ژانر مستند مسابقه شاید اینگونه قضاوت کند که ظرفیت برنامهسازی در ایران متناسب با چالشهای این ژانر نیست و ایرانیها نمیتوانند در این مسیر موفق باشند اما اکنون با مشاهده کیفیت تولید برنامه خانه ما و بازخوردهای مردم نسبت به آن، باید اذعان کرد که جوانان ایرانی در این فضا موفق بودهاند و به سطح قابلقبولی از برنامهسازی در ژانر مستند مسابقه رسیدهاند. درنهایت میتوان خانه ما را بزرگترین قدم تلویزیون در مسیر پر پیچ و تاب رئالیتیشو نام برد. برنامهای که بهوضوح نشان از استعداد و توانمندی نیروهای داخلی در ساخت این ژانر جذاب از برنامهسازی میدهد، ژانری که میتواند در آینده نهچندان دور، هم بهلحاظ مخاطب و هم بهلحاظ مالی آینده تلویزیون را تضمین کند. این برنامه تازه ابتدای راه است و فصلهای آینده آن حتما کاملتر و جذابتر خواهد بود.
رالی ایرانی
سعید ابوطالب که پیش از این تجربه موفق سرزمین دانایی را در کارنامه داشت، مدتی بعد به شبکه نمایش خانگی رفت تا در آنجا مسابقه «رالی ایرانی» را به همان سبک تولید کند. گذشته از اینکه آیا مخاطب شبکه نمایش خانگی برای خریدن دیویدیهای یک مسابقه تلویزیونی حاضر است پول بدهد یا نه، ابوطالب اینبار چیزی را در ساختار برنامهاش تغییر داد که در سرزمین دانایی، اساس جذابیتبخشی به کار او بود. او در اولین مستند- مسابقه تلویزیون ایران از چهرههای ناآشنا و معمولی برای شرکت در رقابت استفاده کرده بود و همین باعث همذاتپنداری مخاطبان تودهای تلویزیون با شرکتکنندهها میشد اما رالی ایرانی با شرکت تعداد زیادی از هنرپیشههای مطرح سینما و تلویزیون جلوی دوربین رفت. شاید همین نکته که جذب مخاطب عام برای خرید دیویدی یک مسابقه تلویزیونی از فروشگاههای سطح شهر کار مشکلی بود، باعث شده باشد که ابوطالب از حضور چنین چهرههایی استفاده کند اما بههرحال این برنامه، نه یک مسابقه که باعث برانگیختهشدن حس تلاش و رقابت بشود، بلکه تبدیل شد به یک دورهمی از چهرههای معروف که اینبار خارج از فضای استودیوهای مصاحبه انجام میشد و جنبه مردمیبودنش را بهطور کامل از دست داد. اولین قسمت از رالی ایرانی در سال ١٣٩٢ و با حضور چهرههای سینمایی در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.
مسابقه ناهار فامیلی
آذرماه سال ۹۴ بود که شبکه افق در یک فراخوان عمومی از همه خانوادهها دعوت کرد تا در یک مسابقه خانوادگی شرکت کنند. مستند مسابقه «ناهار فامیلی» با شعار «سرزندگی حق شما است»، رقابتی خانوادگی و فرصتی مناسب برای کسانی بود که میخواستند هنر آشپزی را به سبک ایرانی یاد بگیرند. مسابقه ناهار فامیلی، رقابت بین دو خانواده بود که فصل اول آن در ۱۳ قسمت و با ساختاری کاملا متفاوت و جدید ضبط شد. در این مستند مسابقه پدربزرگ، دو خانواده را انتخاب میکند تا در رقابت با یکدیگر غذاهایی را طبخ کنند. هنگام ناهار، تمامی خانواده غذاهای طبخشده را میلکرده و امتیاز میدهند. در هر قسمت، پدربزرگ و مادربزرگ یک خانواده حضور دارند و براساس قرعهکشی از میان همه بچهها و نوههایشان دو خانواده را برای مسابقه آشپزی برمیگزینند. رقابت اصلی بعد از این مرحله آغاز میشود و هر خانواده سعی میکند خوشمزهترین غذای ایرانی را درست کند و به فینال راه یابد. شرکتکنندگان این مسابقه از شهرهای مختلف ایران انتخاب میشوند؛ چهار گروه که هر یک شامل چهار شهر هستند، رقابت خود را آغاز میکنند و در مرحله دوم از هر گروه یک خانواده به مرحله نهایی مسابقه راه پیدا خواهد کرد. این فامیلها هستند که با امتیازدادن به هر خانواده، برنده را مشخص خواهندکرد. همچنین دو میهمان خارجی هم در این مسابقه حضور دارند که مزه غذاهای ایرانی را دوست دارند بچشند؛ ۲۰ امتیاز از سوی این میهمانها به خانوادههای برتر اختصاص داده میشود تا سرانجام یکی از آنها به مرحله نهایی برسد. البته آنها امتیاز منفی هم دارند و میتوانند برندهها را به بازنده تبدیل کنند.
تهیهکنندگی و کارگردانی ناهار فامیلی برعهده بلال الفت بود. یک نکته درباره این مسابقه تلویزیونی این بود که برگزارکنندگان برای جذابکردن برنامه از دو خانومی که به تازگی مسلمان شده بودند، استفاده کردند و در هر قسمت این دو نفر به شرکتکنندگان امتیاز میدادند. هدفشان هم این بود که میخواستند نسبت به برنامههای دیگری که با این سبک و سیاق از تلویزیون پخش میشود، تفاوتی داشته باشند. برای همین از این دو نفر دعوت شد تا هر کدام با قرارگرفتن در کنار یک خانواده و صحبتهایی که بینشان رد و بدل میشود، مسابقه را برای مخاطب جذاب کنند. نکته دیگر درباره این مسابقه، دیالوگهایی بود که توسط مجری بین صحبتهای شرکتکنندگان پخش میشد و یادآور برنامه «بفرمایید شام» در شبکه «من و تو» بود و همین نشان میداد که خلاقیتی از سوی سازندگان برنامه جز حضور آن دو تازهمسلمان که آن هم حرف و سخن زیاد داشت، صورت نگرفته بود و فقط به همین تکرارها و تقلیدها عادت کردهاند. اینکه یک مسابقه تلویزیونی به بطن زندگی مردم برود و با آنها دمخور باشد و از فرهنگهای مختلف بگوید و همه را با انواع آداب و رسوم ایرانی آشنا کند، مطمئنا اتفاق خوبی است اما اینکه هیچ خلاقیتی برای ساخت برنامه وجود نداشته باشد، باعث میشود که فقط هزینهای خرج شود؛ بدون اینکه خروجی داشته باشد.
فرمانده
مستند- مسابقه «فرمانده» را شاید بتوان تابهحال موفقترین نمونه تلویزیون ایران در گونه مستندهای مسابقهای دانست. فرمانده در یک سکوت خبری نسبی، مراحل تولیدش را سپری کرد و روانه آنتن شبکه نوپای افق شد. شبکهای که در دوران «آزمایشی» به سر میبرد این مسابقه را میشود اولین برنامه تولیدی و سرگرمیمحور شبکه تلویزیونی افق دانست که اتفاقا موفق هم ازآب در آمد و از شبکههای دیگر سیما هم بارها بازپخش شد. ایده این مستند- مسابقه در سال ۱۳۹۰ شکل گرفت و پخش اولینسری آن از سال ۱۳۹۳ درشبکه افق آغاز شد. در این مسابقه نفرات شرکتکننده برای رقابت به دو گروه تقسیم میشوند و فرمانده به همراه دستیارانش آنها را زیر نظر میگیرد. فرماندهای که در این مسابقه حضور دارد، یک فرد واقعا نظامی است. او با کمک دستیارانش مراحل مختلفی را برای رقابت شرکتکنندگان تعریف میکنند و پس از آموزشهای اولیه و آغاز شدن مسابقه بههمراه دستیارانش بر عملکرد شرکتکنندگان نظارت دارد. هر مرحله از مسابقه در یک قسمت از سریال برگزار میشود و معمولا در پایان هر قسمت کسی که بنا به نظر فرمانده ضعیفترین عملکرد را داشته، از مسابقه حذف میشود و به خانه بازمیگردد. شرکتکنندهها هم معمولا ازطریق فراخوان اینترنتی جذب و انتخاب میشوند اما شاید جالبترین نکته درباره این مسابقه، جوایز آن باشد. نفرات برتر این مسابقه علاوهبر جایزه نقدی، کلاه سبز تکاوری و اجازه ورود به نیروهای ویژه دریایی را هم دریافت میکنند. به عبارتی برندهها رسما استخدام میشوند. سری اول این مسابقه در ۱۰ قسمت ۵۲ دقیقهای و در پادگان آموزشی سیدالشهدای نیروی دریایی سپاه واقع در منطقه زیباکنار گیلان فیلمبرداری شد و سردار علی مسجدیان، فرماندهی ۱۰ شرکتکننده نهایی این مسابقه را عهدهدار بود.
فیلمبرداری سری دوم در فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۲ و در جزیره فارور خلیج فارس انجام شد. سردار محمد ناظری، فرمانده وقت نیروی ویژه دریایی سپاه مستقر در جزیره فارور خلیج فارس؛ فرماندهی سری دوم مسابقه را برعهده داشت. اما از سری سوم این مسابقه بود که ثبتنام اینترنتی و برگزاری آزمون عملی از میان منتخبان آغاز شد. سری سوم هم در جزیره فارور و به فرماندهی سردار ناظری ضبط شد. اما سری چهارم فضای جدیدتری به خود گرفت. فرمانده اینبار به منطقه سیستانوبلوچستان رفت و از لوکیشنهای متعددی در این استان از شمالیترین نقاط آن تا جنوبیترین مناطق استفاده کرد. در ضمن آیتمهای جدیدی به این سری اضافه شدند که دشوارتر و البته هیجانانگیزتر از سریهای گذشتهاند. سری چهارم فرمانده بعد از موفقیتهای سه مجموعه قبلی توانست ازحمایت کامل نیروهای نظامی در منطقه جنوب شرق کشور برخوردار شود و از نظر تجهیزات نظامی و پشتیبانی از فصلهای قبلی بسیار وسیعتر بود و همینطور از نظر کیفی و فنی پیشرفت چشمگیری داشت. در این فصل بخشهایی مثل تیراندازی، جنگ شهری، عملیات آبی و خاکی، گریم و استتار شهری و عملیات ردیابی و شناسایی هم وجود داشت و یک فینال متفاوت طراحی شده بود.
سرزمین دانایی
اولینبار اصطلاح مستند- مسابقه با «سرزمین دانایی» بود که به تلویزیون ایران آمد. عبارت مستند- مسابقه در حقیقت یک معادلسازی از واژه رئالیتیشو (reality-show) یا همان چیزی است که از آن بهعنوان «نمایش واقعگرا» یاد میشود. در مستند-مسابقه سرزمین دانایی بهجای مجری یا هنرپیشههای آموزشدیده یا مردم عادی که بیخبر روبهروی دوربین مخفی قرار میگیرند، اعضای یک خانواده یا گروهی دوستان داوطلب و انتخاب میشوند. آنها آموزشهای لازم را میبینند و بعد باید از یک مسیر پرهیجان طبیعی، زیر نظر دوربینهای مسابقه عبور کنند. ابزاری که شرکتکنندگان برای طی این مسیر به آن نیاز دارند، مثل گنج در بخشهای مختلف مسیر پنهانشده و آنها باید توسط نقشهای که در اختیار دارند، این ابزار را پیدا کنند. سعید ابوطالب، تهیهکننده و کارگردان سرزمین دانایی که اولینبار اصطلاح مستند- مسابقه را در ایران باب کرد، با اشاره به پیش تولید دو ساله این مسابقه در سری اول آن میگوید: «چون چنین کارهایی به یک گروه تهیه بزرگ و تحقیقات و نگارش طولانی مدت نیاز دارد، تهیهکنندگان کمتری به این سمت حرکت میکنند.» اولین سری این مجموعه تلویزیونی که در شبکه تهران ساخته شد، در منطقه محافظتشده میانکاله و جنگلهای بهشهر ساخته و جلوی دوربین رفت و فینال سری اول هم در جزیره کیش و هندورابی تهیه شد. مکانیابی مناسب یکی ازدردسرهای اصلی این مسابقه بود. تولیدکنندگان کار باید مسیرهای طبیعی مناسب مسابقه را طوری پیدا میکردند که آنتن تلفن و اینترنت هم در آنها وجود داشته باشد.
سعید ابوطالب درباره منبع الهام برای ایده این مسابقه هم میگوید: «برای کسانیکه تا بهحال با این مسابقه مواجه شدهاند، ممکن است در نگاه اول سرزمین دانایی شباهت زیادی با مسابقات خارجی داشته باشد، اما ما با توجه به مولفههای فرهنگی، علمی، تاریخی و امکانات فنی خودمان این مسابقه را تدوین کردهایم و برای همین بههیچ عنوان نمیشود گفت که از مسابقات خارجی کپیبرداری شده.» بههرحال بعید به نظر میرسد که این مجموعه را بشود کپی یک نمونه خارجی دانست، چون توانست برای دو سال پیاپی (سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲) در جشنواره اتحادیه رادیو تلویزیونی آسیا- اقیانوسیه بهعنوان فینالیست برگزیده شود و داوران و ناظران خارجی بهطور قطع قادر به شناسایی کپیبرداریها هستند. این مسابقه تلویزیونی در ایران هم توانست غیر از مخاطبان تلویزیون، مورد استقبال کارشناسان قرار بگیرد و در دومین جشنواره جام جم، ۹ بهمن ۱۳۹۱ برنده دو جایزه بهترین مسابقه حضوری تلویزیونی و بهترین خلاقیت و پژوهش در بخش مسابقات تلویزیونی شد؛ جوایز این مسابقه هیچکس را میلیونر نمیکرد و همین مطلب مسابقه را از شمایل بختآزمایی خارج کرده بود و سر و شکل ماجراجویانه، علمی و ورزشی آن را حفظ کرد.
بختآزمایی با ستاره چیز مربع
قبل از انقلاب فروش بلیتهایی بهعنوان بختآزمایی بود یا همان اعانه ملی، شبیه لاتاری خارجیها. بختآزمایی قراردادی بود که عدهای روی احتمال کسب مالی از طریق تصادف و اتفاق در ازای پرداخت مال معینی شرکت میکردند و از نظر بسیاری از مراجع، حرام اعلام شد و بساط فروش آن از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا مدتها برچیده شده بود. به وسوسه رسیدن پولی بادآورده به دست یک نفر، افراد در فرآیند بختآزمایی شرکت میکنند. رسانه هم به تکمیل این زنجیره باطل کمک میکند و انواع تبلیغات برای این کار صورت میگیرد تا فرد ترغیب شود بهازای از دستدادن پولی اندک، متقاضی شرکت در بختآزمایی شود و امکان وجهی بزرگ را بررسی کند. این شکل بلیتهای اعانه ملی یا بختآزمایی در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی در ایران بهفروش میرفتند و از بلیتهای چاپشده با شماره سریال با رقم بهره میگرفتند. در سالهای اخیر در رسانه ملی شاهد شکل جدیدی از تبلیغات مبتنیبر وسوسه مخاطبان هستیم.
در برنامههای پربیننده تلویزیون اسپانسرها، هزینهها را پرداخت میکنند و مجریان تلویزیون هم ابزار تبلیغ اسپانسر میشوند. فرآیندی که به بهانه تبلیغات، همان فرآیند بلیتهای بختآزمایی را برای مخاطبان تلویزیون به وجود آوردند. اینجا دیگر شماره سریال و خرید بلیت در کار نیست کافی است که هر تراکنش از طریق ussd شمارهگیری شود؛ یک کد شانس و بهواسطه تراکنش از طریق اپلیکیشن موبایلی، شانس کاربران برای برندهشدن افزایش مییابد. رسانه ملی با دستاویز قراردادن اینکه بودجه کافی و بهموقع دریافت نمیکند، با استفاده افراطی از تبلیغات بهدنبال تامین هزینههایش است و همین مساله، توجیهیشده برای شایعکردن اهدای جایزه براساس شانس. غافل از اینکه چنین اقدامی، باعث تسری فرآیندی باطل همچون بختآزمایی، آن هم بهشکلی کاملا نادرست در جامعه است. فرآیندی که حتی در نمونه غربیاش، کنترل خاصی بر آن وجود دارد و گاه مالیاتهای سنگین بر بختآزمایی وضع میشود. در یکی دو ماه اخیر، شاهد انتشار کلیپهایی در فضای مجازی هستیم که مجری برنامه با فرد گمنامی در یک شهرستان دور تماس میگیرد و به او میگوید در مسابقه پیامکی و اپلیکیشنی برنامه از بین مثلا چندمیلیون کاربر برنده شده است و تمام این مراحل بهصورت زنده از تلویزیون پخش میشود و بینندگان هم با برنده همذاتپنداری میکنند. مخاطب شاهد بازی و تبلیغات فریبنده برای طبقه متوسط جامعه است که دستیافتن به جایزه برای اغلب آنها خیلی سخت شده است. این درحالی است که صدا و سیما میتواند به جای دامن زدن به مسابقاتی که مبتنی بر بخت و اقبال مخاطب است، سراغ الگوی مناسب «مستندمسابقه» برود.
فقط خانه ما! ادم سیر نمیشه از دیدنش. کلی چیز ازش یاد گرفتم. هم بامزه است و هم اموزنده. فقط باید کمدیش بیشتر بشه