به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
آخرین ساخته مصطفی کیایی به شبکه نمایش خانگی آمد تا دوباره یاد و خاطره آتش نشانانی که در حادثه پلاسکو جان خود را برای نجات هموطنانشان از دست دادند، زنده شود. به همین منظور در پرونده ای به چند فیلم مهم ایرانی که به وقایع واقعی کشورمان پرداخته اند، می پردازیم. البته در این پرونده واقعه جنگ تحمیلی و فیلم های دفاع مقدس در نظر گرفته نشده است، چرا که به دلیل تعداد بی شمار فیلم های دفاع مقدس بعد از جنگ تحمیلی، این حوزه دارای ژانر اختصاصی شده است. در ادامه با هم این فیلم ها را مرور می کنیم:
«بیدار شو آرزو»؛ بم،۵دی ماه۱۳۸۲
این فیلم به کارگردانی کیانوش عیاری در سال ۱۳۸۳ با موضوع زلزله مهیب در شهر بم تولید شده است. «بیدار شو آرزو» داستان یک آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم را روایت می کند که پس از بیرون آمدن از زیر آوار، پی می برد همکارش جان سپرده است، او به سوی شهر راه می افتند تا برای اهالی کمک بیاورد، اما با رسیدن به شهر ناباورانه در می یابد که فاجعه اصلی در آن جا روی داده و از هر گوشه و کناری فریاد شیون و زاری و درخواست کمک بلند است.
این فیلم بیشتر شبیه یک مستند داستانی است که قصه خود را در دل واقعیت روایت می کند. میزان تلخی فیلم به شدت بالاست. سکانس های زلزله و آوارگی پس از آن، طبیعی و رئال است و مخاطب انگار در محل فاجعه قرار گرفته و آوارگی پس از زلزله را تجربه و حس می کند. این فیلم پس از ۱۳ سال سرانجام آذرماه سال گذشته در سینماهای هنر و تجربه به نمایش درآمد.
«لانتوری»؛ درباره قربانیان اسیدپاشی
«لانتوری»، ساخته رضا درمیشیان، ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ با محدودیت سنی بالای ۱۶ سال در گروه سینمایی آفریقا و گروه هنر و تجربه اکران شد. فیلم برداشتی آزاد از قصه ای واقعی است از حقیقت تلخ زندگی دختری به نام آمنه بهرامی می گوید که سال ها پیش، پسری بر صورت او اسید پاشید، آن هم تنها به این خاطر که او، دوست نداشت به خواستگاری آن پسر جواب مثبت دهد.
البته موضوع اسیدپاشی از نیمه های دوم فیلم به بعد در فیلم به جریان تبدیل می شود و نیمه اول فیلم به یک گروه خلاف چهار نفره به اسم لانتوری می پردازد. «لانتوری» در زمان اکران خود مورد توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. از طرفی شکایت آمنه بهرامی به این دلیل که فیلمساز پیش از ساخت فیلم از او هیچ اجازه ای نگرفته است، یکی از حاشیه های مهم این فیلم در زمان اکران بود.
«خفاش»؛ ردپای خفاش شب
«خفاش»، به کارگردانی علی اصغر شادروان، فیلمی است که به قتل های زنجیره ای خلافکار معروف دهه ۷۰ یعنی خفاش شب می پردازد. کارگردان در این فیلم تمام خرده داستان های فیلم را در خدمت درام اصلی قصه یعنی ماجرای کشف و شهود خفاش در اتفاقات هولناک زندگی یک خانواده قرار داده است. در این فیلم، خفاش همانند خفاش شب واقعی دست به قتل و دزدی می زند، اما به دلیل برخی محدودیت های زیاد به زوایای مختلف شخصیت واقعی خفاش شب پرداخته نمی شود. این فیلم محصول سال ۱۳۷۶ است و چند ماه بعد از دستگیری و قتل خفاش شب ساخته شد.
«جهان پهلوان تختی»؛ چه کسی تختی را کشت؟
«جهان پهلوان تختی» فیلمی درباره مرحوم تختی است که ساخت آن از سوی علی حاتمی آغاز شد و با مرگ او نیمه تمام ماند و در ادامه، بهروز افخمی به خواسته تهیه کننده فیلم مرحوم حاتمی، آن را ساخت. افخمی در این فیلم تلاش کرده بود مضمون و محوریت فیلمش را پیرامون ساخت فیلمی بر اساس زندگی تختی قرار دهد و بر این اساس هم از تخیلات استفاده کرد و هم به واقعیت پرداخت.
شخصیت اصلی این فیلم، فیلمسازی است با بازی فریبرز عرب نیا، که به دنبال ساخت فیلمی است در مورد غلامرضا تختی، اما شرطش این است که باید اطلاعاتی در این زمینه فراهم کند. او داستان فیلمش را به تمام مستندات و مدارکی تبدیل می کند که در مورد مرگ کشتی گیر سرشناس دهه های گذشته گفته می شود و هر کسی روایت خودش را از مرگ او ارائه می کند. البته این فیلم اصلا موفق نبود و با اتفاقاتی که برای آن افتاد و وقفه های متعدد و تغییر کارگردان، نتیجه اصلا خوب نشد. این روزها بهرام توکلی در حال ساخت فیلمی از زندگینامه پهلوان تختی است که شاید در اثرش به نحوه مرگ این ورزشکار محبوب هم پرداخته باشد. باید منتظر جشنواره سی و هفتم و روایت بهرام توکلی از این واقعه باشیم.
«خرس»؛ عاشقانه نافرجام
درام اصلی قصه در قالب یک مثلث عاشقانه شکل می گیرد. نورالدین رزمنده ای است که پس از سال ها اسارت به شهرش باز می گردد. او پس از بازگشتش می فهمد که همسرش در نبود او و به خیال شهادتش به ازدواج مرد دیگری درآمده است. رفت و آمدهای او به خانه همسر سابقش (گلی) و نیز تشویق او به جدایی گلی از شوهرش (افرا)، موجب تشدید عصبانیت و حساسیت های افرا می شود. تا جایی که افرا در نهایت همسر و فرزندش را می کشد و خود نیز کشته می شود.
خسرو معصومی «خرس» را بر اساس یک داستان واقعی ساخته و خودش گفته اولین بار که از این ماجرا باخبر شد و بالای قبر قاتل و افراد خانواده به قتل رسیده حضور یافت، بهت زده شده بود. این فیلم محصول سال ۱۳۹۰ است، هنوز به اکران درنیامده و توقیف شده است.
خشم و هیاهو؛ ماجرای جنجالی شهرت یک سلبریتی
هومن سیدی با ساخت سه فیلم اولش خیلی زود توانست سلیقه خود را در سینما پیدا کند و در راه تکامل سینمای دلخواهش خودش قدم بردارد. هر سه فیلم قبلی او یعنی «آفریقا»، «سیزده» و «اعترافات ذهن خطرناک من» مخالفان و مدافعان خاص خود را داشتند.
فیلم بسیار شبیه به پرونده ماجرای قتل همسر ناصر محمدخانی است. در ابتدا قرار بوده شخصیت اصلی این فیلم با بازی نوید محمدزاده یک فوتبالیست و یا یک بازیگر باشد اما پروانه ساخت فیلم با هیچیک از این دو حالت صادر نشد و بالاجبار هومن سیدی شخصیت اول قصه اش را در قامت یک خواننده قرار داد.
البته تهیه کننده این اثر شباهت قصه را به ماجرای ناصر محمدخانی و قتل همسرش توسط شهلا جاهد اتفاقی دانست و گفت هدفشان این نبوده که فیلم را بر اساس این واقعه بسازند.
سعدی عنوان کرد: هر فیلمی با یک نگاهی ساخته می شود و باید دید نگاه مستتر در آن فیلم چیست خشم و هیاهو هرچند فیلم تلخی است اما تلنگری به جامعه و رفتارها و کردارهای افراد داشته و به آنها می گوید که مراقب باشند تا در منجلاب گرفتاری های روزمره که باعث از بین رفتن بنیان خانواده می شوند، نیفتند. خشم و هیاهو در رابطه با زندگی شهلا جاهد نیست و هیچ ارتباطی با آن ندارد بلکه موضوع این فیلم در رابطه با افراد مختلف جامعه است که دچار این مشکل شده اند و نمی توان آنها را انکار کرد اما به طور کلی نوع روایت این فیلم با نوع روایت زندگی شهلا جاهد متفاوت است.
اما خود ناصر محمدخانی نظر متفاوتی دارد و معتقد است که داستان زندگی او روانه پرده سینماها شده است. او در یک مصاحبه در پاسخ به اینکه آیا فیلم های «خشم و هیاهو» و «یادم تو را فراموش» را دیده است، گفت:
«"خشم و هیاهو" را دیدم. چی باید بگویم. قصه که مشخص است درباره چه کسی است. ولی "یادم تو را فراموش" را ندیدهام. همین زنم تهدیدم کرد که کاری میکنم یک فیلم دیگر هم برایت بسازند. »
«چهارراه استانبول» یک کارگردان سرحال دارد که به فاصله یکسال از یک رویداد مهم و تلخ اجتماعی، فیلم سینمایی مربوط به آن رویداد را ساخته است. یک فیلم خوش ریتم سرحال پر از تعلیق و غافلگیری. مصطفی کیایی تا همینجا گل برتری را زده و یک موفقیت برای سینمای ایران رقم زده است. آن هم سینمایی که نسبت به رویدادهای اطراف خودش در جامعه کند و خستهتر از همیشه پیش میرود.
کیایی برای این کار دنبال تجربهگرایی نبوده و از فرمولهای موفق خود در آثار قبلی کمک گرفته است. او به ترکیب برنده محسن کیایی و بهرام رادان در بارکد دست نزده تا بتوان چهارراه استانبول را تلفیق تکراری اما موفقی از بارکد و خط ویژه دانست. پر از تعقیب و گریز بر سر پول که قرار است حلال همه مشکلات باشد، البته اگر خدا همان یک شب را در قمار با دو شخصیت اصلی فیلم همراه باشد. اما آنچه فیلم را موفقتر میکند ساختمان پلاسکو است.
با این حال در قصه از کلیشه دوری میکند، و ماجرا را از جایی به غیر از یک ایستگاه آتشنشانی آغاز میکند و به جایی غیر از ویرانههای پلاسکو هم ختم میکند. اما یک ادای دین تمیز به شهدای آتش نشان دارد و متلکهایی هم نثار کت و شلواریهای پشت میز نشین میکند. در میانه راه سری هم به وضع اقتصادی و بازار تولید وطنی میزند و مانند آثار پیشینش یک انتقام خوشایند رابینهودی هم از پولدارهای نوکیسه کلاهبردار میگیرد.
در این بین هرچند در بعضی صحنهها حال و هوای اطراف محل آوار برداری تصنعی جلوه میکند اما جلوههای ویژه رایانهای فیلم بسیار قابل قبول و سطح بالا است. در ظرافت قصه چهارراه استانبول همین بس که ماجرای شایعه متواتر محبوس شدن چند نفر در زیرزمین برج پلاسکو که از داخل موتورخانه پیامک زدهاند- که در زمان حادثه بسیار فراگیر شد- را در خدمت فیلم درآورده و در تاروپود داستانش به خوبی آن را تنیده است، تاجایی که در دنیای فیلم خود نهتنها پاسخ درستی برای این شایعه دارد که حتی یکی از بهترین غافلگیریها در همین بستر رخ میدهد. با این اوصاف «چهارراه» استانبول یک فیلم ویژه نیست، اما یک رویداد ویژه و جذاب است که در اکران عمومی نسبتا موفق بود و حالا به دنبال بیشتر دیده شدن در شبکه نمایش خانگی است.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.