به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور را در ادامه بخوانید.
شایعه ازدواجم با رضا شفیعی جم ادیتم می کرد
روزنامه آرمان: ماهایا پطروسیان را اهالی سینما از سال ۶۹ و با بازی در درام خیرهکننده «پرده آخر» به یاد دارند. ستارهای که در آن سال متولد شد، خیلی زود کارنامه خود را از اسامی کارگردانان سرشناس سنگین دید. کمکم با کمدی، به چهرهای شناختهشده میان مردم تبدیل شد و حالا دیگر کمتر دوستدار سینمایی است که پطروسیان را بهعنوان چهره کمحاشیه تمام این سالها به خاطر نداشته باشد. بازیگری که این روزها کمدی فانتزی پرفروش «لسآنجلس-تهران» را روی پرده دارد، در دور جدید فعالیتهایش، بسیار گزیدهکارتر شده.
** من در دهه 90، کلا از کارکردن فاصله گرفتم. بحث اینکه کمدی کلیشهای شده یا نه، کمی گسترده است چون فیلمهای اجتماعی و درام ما هم خیلیهایشان کلیشهای محسوب میشوند چون وقتی فیلمی خیلی سروصدا میکند، از روی آن، نمونههایی ساخته میشود و به همین دلیل، آثار در دام کلیشه میافتند. مثلا وقتی آقای فرهادی، «جدایی نادر از سیمین» را ساختند که بسیار مورد توجه قرار گرفت بعدها این نوع فیلمسازی، خیلی تکرار شد.
** آقای پرستویی از آن دسته بازیگرانی هستند که هم درام را بازی میکند و هم کمدی را و در هر دوی اینها، بازیگر درجهیکی است، جای هیچشکی نیست چون هر بازیگری نمیتواند هم در درام موفق باشد و هم در کمدی و این روند، هم به چشم مردم آمده و هم به چشم منتقدان و در عین حال، کارنامهای پر از اتفاقات و فیلمهای درجهیک هم داشته باشد. حالا این معنیاش این نیست که ایشان هرچه که کار کنند، باید تماما بینقص باشد یا هر فیلمی نسبت به فیلم قبلیاش بهتر باشد بزرگترین بازیگران دنیا نظیر «آلپاچینو» و «رابرت دنیرو» که همه، این دو را بهعنوان غولهای سینمایی قبول دارند، میبینیم که این فراز و نشیبها را در کارنامهشان دارند و سینما همین است.
** من از زمان رئیس دولت اصلاحات به بعد، دیگر اسم کاندیدایی را مطرح نکردم. در زمان انتخابات، خیلیها حمایت خود از آقای روحانی را اعلام کردند اما باز من اعلام نکردم. فکر میکنم دیگر مردم باید خودشان انتخاب کنند ولی باز هم تاکید میکنم اگر هنرمندی میخواهد فعال سیاسی یا اجتماعی باشد، بهنظر من آزاد است. میبینید که در فضای مجازی اینطور باب شده که چرا سلبریتیها در فلان مساله دخالت میکنند. این حرفهای مضحک یعنی چه؟ در همه جای دنیا هنرمندان در همهچیز اظهارنظر میکنند و خیلیها هم نمیکنند. هر کسی مشی خودش را دارد.
** این شایعه قبلا نبود و از زمستان سال گذشته، من برای اولینبار، دیدم پستهایی گذاشته میشود که مربوط به زندگی گذشته آقای شفیعیجم بود و عکس من را هم میگذاشتند و این، مدام تکرار میشد. یعنی بدون اینکه اسم من را بگذارند، تنها به زندگی قبل آقای شفیعیجم اشاره میشد و عکس من را میگذاشتند. من چندبار به آن صفحات تذکر دادم که برخی از آنها، آن پستها را برداشتند اما دیدم که مردم زیر پستها کامنت میگذاشتند که مگر این دو با هم ازدواج کردهاند و مگر چنین اتفاقی افتاده؟
**دیدم این شایعه دارد گسترده میشود و دارد جوری تداعی میشود که من همسر گذشته ایشان بودم و این در حالی بود که این صحبت در سالهای قبل نبود چه در زمانی که ایشان ازدواج کرده بودند و چه در زمان ازدواج سابق من. ناگهان من نمیدانم این از کجا پا گرفت و آغاز شد چون معمولا پشت این شایعات، شیطنتهایی وجود دارد. ناراحتکننده است چون چیزی که در زندگی شما نبوده، حالا مدام تکرار میشود.
** عدهای در صفحه شخصی من، پیام میگذاشتند که چرا شما مهریه سنگین گرفتهای و آقای شفیعیجم را بدبخت کردهای و به این ترتیب به من اعتراض میکردند. دیگر دیدم به جز این شایعه ازدواج، دارند به من تهمت مالی هم میزنند که به همین خاطر با خودشان هم صحبت کردم که گفتند من به این مسائل اهمیتی نمیدهم اما من گفتم که این مسائل، من را اذیت میکند که خوشبختانه ایشان در تلویزیون به این مورد اشاره کردند و همین که گفتند، خیلی موثر بود چون درواقع تمام شد.
روزنامه جوان: محمدرضا گلزار و سایر سلبریتیها با نذری دادن شو می دهند
روزنامه جوان نوشت:
از چند روز مانده به ماه محرم شهر و مردمانش برای ادای دین به صاحب این ماه آماده میشوند. هر کدام به نوعی یا به شیوهای مثل نذری دادن طعام، کار خیر انجام دادن، برپایی تکیه و هیات، زدن پارچه سیاهی بر درب منزل و پوشیدن لباس مشکی و..... سعی میکنند معرفت خود را به آل الله اثبات کنند.
اما در این میان نذری غذا و گرفتن نذری را خیلیها برای حاجت روا شدن یا روا شدن حاجت شان انجام میدهند .
اما شاهد این هستیم که برخی از چهرهها هم مثل دیگران برای حاجتی که دارند در توزیع نذری غذا پیشگام هستند . تا اینجا بسیار پسندیده است.
اما بعضا دیده میشود که دوربینهای حرفهای تصویر برداری حضور دارند و این نیت خیر را به یک شو تبلیغاتی تبدیل میکنند و با تیترهایی همچون "هجوم مردم برای گرفتن نذری از آقا یا خانم م. گ. یا ع. د. و یا الف. ب. پ. ت. ث. آماده ارسال به فضای مجازی برای بیشتر دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن در کانون توجهات تیتر میزنند.
و از آن طرف افردای که در صف گرفتن هستند برای دریافت این برکت و خیر الهی نیامدهاند بلکه برای دیدن سلبریتی گرامی و انداختن سلفی آمدهاند و چهره محبوب مردمی با حضور در میان صف یا از پشت نردههای حیاط که مشرف به خیابان است و در دید کامل تاثیر بسزایی دارد برای تجدید دیدار با طرفدارانش صدای جیغ و سوت و هورا ی آنها را در میاورد.
اگر نیت این افراد دیده شدن است که صبح تا شب دارند دیده می شوند و اگر این نیست راههای بهتری برای انجام دین به ابا عبدالله هست .عزیزانی هم که به صف دریافت نذری رفتهاند یادشان باشد این صف و نام این ماه حرمت دارد و برای سلفی گرفتن بلیط تئاتر و سینماها و کنسرتهایی را که سلبریتی عزیز در آن حضور دارند تهیه کنند.
کارگردان «هزار پا»: کمدی در سینمای ایران هیچ وقت جدی گرفته نشده است!
ابوالحسن داودی با تاکید بر اینکه ژانر کمدی در سینمای ایران هیچگاه جدی گرفته نشده است، گفت: برای ساخت یک فیلم پرمخاطب با کیفیت استاندارد باید از سد سانسورهای متعدد رد شد و برای اینکه فیلمی ساخته شود که هم رنگ و بوی سفارشی نداشته باشد و علاوه بر استقبال مخاطب، سلیقه فرهنگی مردم را نیز ارتقا دهد، به یک استراتژی بلندمدت نیاز است.
این کارگردان سینما که فیلمهای کمدی و اجتماعی متعددی ساخته و از «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» او بهعنوان یکی از کمدیهای موفق سینما یاد میشود و این روزها هم کمدی «هزار پا» را بهعنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای سینما روی پرده دارد درباره وضعیت اکران فیلمهای اجتماعی در میان تعداد زیاد فیلمهای کمدی و اینکه تمایل بسیاری از کارگردانها به ساخت آثار کمدی بیشتر است، بیان کرد: این مساله، مشکل امروز و دیروز نیست بلکه مشکلی اساسی است که شاید ناشی از یک نقطه ضعف بزرگ در سینمای ماست؛
آن هم اینکه متاسفانه سینمای ما بیشتر از آنکه شبیه یک صنعت باشد، غالبا پروسهای تک محصولی با اهداف به شدت کوتاه مدت است و بهلحاظ استراتژی اقتصادی نیز، ترسیده و محافظهکار است. بنابراین نباید انتظار داشت که موفقیتِ -گاه حتی تصادفی- یک فیلم به کلی مسیر این سینما را دچار اعوجاج نکند، چرا که مدیریت دولتی و سیاسی سینما هم متاسفانه توان محاسبه و درک و برنامهریزی مدوّن و درازمدتی را خارج از چهارچوبهای سیاسی یا دولتیاش ندارد.
او ادامه داد: اشکال سینمای ما این است که بهدلیل همین تک محصولی بودن و صنعتی نبودن، فقط دولت برای آن تصمیم میگیرد، آن هم تصمیماتی بر مبنای آزمون و خطا و صنف هم بهدلیل ساختار غیراصولی و فرسوده یا نمیتواند تاثیری در این سیکل معیوب داشته باشد یا اگر هم تصمیمی بگیرد عملا در تولید، نافذ نیست چون بیش از ۹۰ درصد تهیهکنندگان ما کسانی هستند که به زحمت فیلمی را تولید میکنند و اگر شانس یارشان باشد و بتوانند فیلم خود را به مخاطب محدودش عرضه کنند قادر خواهند بود برای ساخت فیلم بعدی اقدام کنند.
به بیان دیگر برای جذب مخاطب واقعی این سینما هیچ استراتژی و برنامهریزی مدونی وجود ندارد.کارگردان «جیببرها به بهشت نمیروند» گفت: براین اساس وقتی یک فیلم در هر ژانری موفق میشود، اقبال بدون برنامه به آن هم زیاد میشود. همچنان که در خیلی از دورهها دیدهایم فیلمهای اجتماعی یا ملودرامهای موفق نیز چنین وضعیتی داشتند و یکباره ژانرهای مختلف بهدنبال موفقیت یک یا دو فیلم رشد کردند و آنقدر پیشپا افتاده تکرار شدند که دوباره به کما رفتند.
داودی اضافه کرد: برای ساخت فیلم پرمخاطب خوب، حال چه کمدی باشد و چه اجتماعی یا ژانرهای دیگر، عامل اصلی موفقیت نزدیکی به ذهنیت واقعی مردمی است که طالب اینگونه فیلمها هستند و اتفاقا برای این موضوعات فیلمساز باید زحمت و سختی بیشتری را بکشد تا به نتیجه برسد.
برای ساخت یک فیلم خوب باید طوری کار کرد که مخاطب احساس کند فیلمی که انتخاب کرده، به نیازهایش پاسخ میدهد.کارگردان فیلمهای «زادبوم» و «تقاطع» در پاسخ به اینکه آیا همین دلایل باعث شد خودش سراغ ساخت کمدی رود؟
گفت: دلیل اینکه پس از گذشت ۱۸ سال از ساخت فیلم کمدی «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» سراغ ساخت فیلمی مثل «هزارپا» رفتم یکی این بود که احساس میکردم الان نیاز داریم کمدی خوب و استاندارد بسازیم؛ استاندارد در حد بضاعت اقتصادی و محدودیتهای کنونی سینما و دیگر درک جامعهشناسانه از نیاز جامعه.
یک جامعه بیامید بیش از هر چیز دیگر بهدنبال سرگرمی است و اگر استانداردهای ژانر کمدی جدی گرفته نشود، سینما عاملی برای به هرز بردن سلیقه عمومی جامعه خواهد شد.او اضافه کرد: من بهعنوان کسی که سابقه کاریام بیشتر با سینمای کمدی بوده باید بگویم، سینمای کمدی با وجود پتانسیل بالایی که در جذب مخاطب دارد، هیچگاه از جانب مسئولان سیاستگذار خیلی جدی گرفته نشده؛ آن هم ژانری که کار در آن نسبت به دیگر ژانرهای سینما سختتر است.
وی بیان کرد: بنابراین در چنین شرایطی هجده سال قبل، باوجود موفقیت فراوان «نان و عشق...» ترجیح دادم از سینمای کمدی فاصله بگیرم، به علایق خودم در سینمای اجتماعی بپردازم و هجده سال بعد وقتی تصمیم گرفتم «هزارپا» را بسازم باز براساس تجربه شخصی و درک خودم بود، چراکه احساس کردم تماشاگر ما در این مقطع نیازمند فیلمی سرگرم کننده است و فضای سخت و عبوس و خشن جامعه طاقت دیدن تلخیهای جامعه را از تماشاگر گرفته است.
بنابراین سعی میکنم علاقههایم را در هر دوره براساس ضرورتهای جامعه تنظیم کنم، ضمن اینکه اهل تکرار هم نیستم حتی اگر پای موفقیت مالی هم در این میان مطرح باشد.داودی در پاسخ به اینکه این ارزشگذاری را چطور تعریف میکند چرا که به فیلم «هزارپا» انتقاداتی وارد شده و از آن طرف «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» بهعنوان یک کمدی خوب مطرح میشود؟
اظهار کرد: بهنظرم در سینمای ما از آنجا که خیلی مباحث فنی نیستند و گاهی مسائل شخصی، بهجز نقد و تحلیل در پشت آنها وجود دارد، خیلی نمیشود همه عکسالعملها را قضاوت کرد به همین دلیل موافق نیستم که بگوییم یک فیلم بهطور مطلق بد است یا خوب.
فیلم زمانی که ساخته میشود و به تماشاگر میرسد به او تعلق دارد و تماشاگر است که حق دارد از فیلم خوشش بیاید یا آن را نپسندد، قطعا نظرم به منتقدان حرفهای نیست چرا که حتی نظر مخالف آنها هم وقتی مبتنی بر قضاوت حرفهای است، برایم بسیار محترم است. بنابراین شاید اگر خودم بخواهم ارزشگذاری بر فیلم داشته باشم باید بگویم به همان اندازه که برایم «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» ارزش داشت، «هزار پا» هم در جای خود ارزش دارد.
کارگردان فیلمهای «تقاطع» و «سفر جادویی» و «من زمین را دوست دارم» با اشاره به برخی نقدهایی که درباره فیلم «هزار پا» خوانده و با وجود منفی بودن آنها را با نگاهی منصفانه دیده است، گفت: من خیلی با این نظر موافق نیستم که یک فیلمساز باید حتما از یک سیستم فکری یا شیوه بیانی یا یک تکنیک خاص در کارش استفاده کند و بر مبنای آن سنجیده شود.
این تفکر درست نیست و خودم هم تا به حال سعی نکردهام خودم را در یک قالب و ژانر محدود کنم. گاهی که حس کردهام در یک ژانر حرفی برای گفتن ندارم، مسیرم را تغییر دادم و میدانم این از نظر بعضی منتقدان پذیرفته شده نیست.
گزارش روزنامه همدلی از بازگشت دوباره برنامه «هفت»
روزنامه همدلی نوشت:
«برنامه تلویزیونی «هفت» با اجرای بهروز افخمی از دی ماه به آنتن بازمیگردد». خبر را علی فروغی، مدیر شبکه سه سیما اعلام کرد؛ همان مدیری که دو هفته عادل فردوسیپور را خون به جگر کرد و مردم ایران را عصبانی با جلوگیری از پخش برنامه پر بیننده «نود». او روز گذشته (یکشنبه) روی خط برنامه «حالا خورشید» رفت و در گفت و گو با رضا رشیدپور از پخش دوباره برنامه 20 ساله «نود» گفت.
حالا مدیر جوان و کم تجربه شبکه سه قصد دارد «هفت» را هم به کنداکتور شبکه سه بازگرداند؛ برنامه ای که قرار بود نود سینمایی باشد و جمعه شب ها، عشقِ فیلمها را بنشاند پای جعبه جادویی ولی وقفه های متعدد و تغییر چندباره مجریان برنامه، «هفت» را به تجربه ای ناکام تبدیل کرد.
تولد هفت
سال 1389 بود، فریدون جیرانی که نام خود را با فیلم های تلخ و شخصیت های روان پریشی چون «قرمز» و «پارک وی» در ذهن علاقه مندان به سینما ثبت کرده، از پشت دوربین به مقابلش رفت و از کسوت کارگردان به مجری تغییر جامه داد. بیان شیرین و خنده های منحصر به فردش همراه با مخالفت های تمام نشدنی مسعود فراستی، منتقدی که از طریق تلویزیون شهرتی در اندازه بازیگران سینما کسب کرد، مورد توجه قرار گرفت و سر و صدای زیادی به پا کرد.
انتقادها کم نبود اما باز هم اهالی سینما اعتقاد داشتند بودن برنامه ای تخصصی همچون «نود» که به بررسی معضلات و افشای فساد در فوتبال می پردازد، بهتر از نبودنش است، اما تغییر رئیس سازمان صدا و سیما در کنار مسائلی دیگر، جدایی جیرانی از «هفت» را به دنبال داشت.
مجری خنثی
بعد از دو ماه «هفت» برگشت اما با مجری جدیدی به نام محمود گبرلو؛ چهره ای ناآشنا برای مردم که البته سینماگران به واسطه نقدهایش در مطبوعات و حضورش در جشنواره های سینمایی، شناختی نسبی از او داشتند ولی گبرلو شخصیتی خنثی از خود به نمایش گذاشت که مانند رجل سیاسی با آرامشی کسل کننده روبروی بازیگران و کارگردانان پرحرارت می نشست و گفت وگویی را که پتانسیل چالشی آتشین داشت به مصاحبه ای خواب آور تبدیل می کرد.
فراستی هم دیگر نبود تا از «یه حبه قند» رضا میرکریمی تا «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی و برنده جایزه اسکار را به شدیدترین نحو ممکن نقد کرده و حتی فیلمی بد خطابش کند تا حداقل برنامه از جنبه دیگری جنجالی شود.
یک انتخاب بد
سه سال بعد گبرلو هم کوله بارش را روی دوش گذاشت و «هفت» به خواب تابستانی فرو رفت. روز دهم مهر ماه سال 1394 از میان گزینه های متعدد و نامداری مانند فرزاد حسنی و محمدرضا شهیدیفرد، قرعه به نام کارگردانی افتاد که حداقل در حوزه تخصصی خودش، چهره ای محبوب به شمار نمی رفت.
او که فیلم «تختی»، یادگار نیمه تمام علی حاتمی را به اعتقاد بسیاری خراب کرد، شد مجری پربیننده ترین برنامه سینمایی تلویزیون. هر چند موضع گیری های گاهی عجیب و غریبش و تشکیل زوجی همسو با فراستی، جنجال به پا می کرد و می شد سوژه داغ شبکه های مجازی، ولی به جرات می توان گفت از نظر کیفی حتی قابل قیاس با برنامه «سینما یک» نبود؛ برنامه ای که از اوایل دهه هشتاد به روی آنتن شبکه یک رفت. این برنامه شاهکارهای سینمای جهان را پخش می کرد و بعد مجری با منتقد برنامه به تحلیل و نقد فیلم می پرداختند.
هفتِ مناسبتی
افخمی هم بعد از پایان قرارداد 2 سالهاش در روز 20 اسفند ماه سال 1395، آخرین «هفت» را اجرا کرد و از برنامه جدا شد. نزدیک به یک سال خبری از «هفت» نبود، اما نزدیک به جشنواره فیلم فجر، مهم ترین اتفاق سینمایی ایران سبب شد مدیران سازمان صدا و سیما به فکر بازگشت «هفت» بیفتند، ولی چالش انتخاب مجری، پازلی دشوار برای شان بود.
سرانجام تصمیم گرفتند عنان کار را به رضا رشیدپور، مجری تازه از ممنوعیت برگشتهای بسپارند که «حالا خورشید»ش بسیار مورد توجه قرار داشت. رشیدپور که از نظر اطلاعات سینمایی در سطح قابل قبولی بود، توانست برنامهای نسبتا خوب برای جشنواره تهیه کند که البته بی حاشیه هم تمام نشد و درگیری های لفظی با هادی حجازی فر، بازیگر فیلم «لاتاری» بخشی از جنجال هایش بود.
اصرار بر اشتباه
حالا با نزدیک شدن به سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر و بالا گرفتن تب جشنواره، دوباره مدیران رسانه ملی به تکاپو افتاده اند «هفت» را بار دیگر به روی آنتن ببرند. اما باز هم برای اجرای برنامه، انتخابی کسل کننده داشته اند؛ بهروز افخمی. انگار مسئولان سازمان صدا و سیما از تجربه پر اشتباه محمدرضا گلزار و حمید گودرزی و مجریگریِ بازیگران سینما درس نگرفته اند و به این باور نرسیده اند «اجرا» یک تخصص است و متخصصش را می خواهد.
بهروز افخمی هر چند در سینما، کارگردانی قابل اعتنا محسوب می شود و آثار موفقی چون «عروس»، «شوکران»، «گاوخونی»، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» و ... را در کارنامه دارد، اما نشان داده در حوزه اجرا نمی تواند به اندازه سینما موفق باشد. از طرف دیگر اگر برنامه ای مانند «نود» به پر بینندهترین برنامه تلویزیون بدل می شود، شاید بخش اعظمی از موفقیتش مرهون مدیوم جذابی به نام فوتبال باشد، اما بدون شک شخص عادل فردوسیپور، کنش های هوشمندانه و گفت و گوهای چالشیاش، نقش انکارناپذیری در ماندگاری «نود» دارد؛ اتفاقی که «هفت» در 8 سال گذشته از وجودش بی بهره بوده و بعید به نظر می رسد با انتخاب دوباره افخمی، روند متفاوتی را در پیش بگیرد.
هفت قرار بود به برنامه ای تخصصی برای نقد سینمای ایران تبدیل شود و به صورت مرتب جمعه شب ها روی آنتن شبکه سه برود اما اژدهای هفت سر به اژدهایی بی سر بدل شد و حالا دوستداران سینما امیدوارند بازگشت «هفت» با ثبات و پایداری همراه باشد.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
فراموش نکنید که "هفت" یک برنامه تخصصی راجع به بررسی فیلمهای روز سینماست ! لابد افخمی مثل مجری قبلی حاشیه ساز نیست که او را کسل کننده می خوانید ... هفت یک برنامه تخصصی ست و به یک مجری متخصص نیاز دارد ، چه گزینه ای بهتر از افخمی ، کارگردان با تجربه سینما ! مشکل این است که شما "هفت" را با یک فیلم کمدی یا جنجال بازی اشتباه گرفتید ...
کارگردان گرامی آقای داودی ؛ هیچ هنگام کمدی با این حجم از فیلم های مبتذل یا فیلمی هایی نظیر "هزارپا" جدی گرفته نمی شود !