به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور را در ادامه بخوانید.
روزنامه جوان نوشت:
آنچه از تماشای فیلم شبی که ماه کامل شد تماشاگر را هیجان زده و مشعوف میکند این است که برخلاف اغلب آثار سینمای ایران که ضربه اصلی را از ضعف متن میخورند اتفاقاً نقطه قوت فیلم نرگس آبیار فیلمنامه دقیق و حساب شده آن است. علت آن هم این است که ما با فیلمسازی طرفیم که پیش از آنکه سینماگر باشد نویسنده بوده است. فیلمنامه خوب ستون فقرات یک فیلم خوب است، اما قابلیتهای فیلم شبی که ماه کامل شد به طور قطع به همین جا خلاصه نمیشود.
سینمای نرگس آبیار به لحاظ تصویری نیز غنای زیادی دارد. او هیچ مأموریتی را که بتواند با زبان تصویر بیان کند به گردن دیالوگ نمیاندازد، برای مثال در صحنهای که عبدالمالک برادرزادهاش که طفل کوچکی است بغل کرده و به جای اسباببازی یک خمپاره ۶۰ را به دست کودک میدهد همه بار معنایی بر دوش تصویر است یا در صحنهای که فائزه شیئی را به سمت آینه پرتاب میکند و آن را میشکند، ارجاعی تصویری به شکستن بخت عروس میدهد.
آبیار از جغرافیای خشک و خشن بلوچستان و خشونت آن نیز غفلت نکرده است. جغرافیا همان چیزی است که سینمای ایران به ویژه در دو، سه دهه اخیر به شدت از آن غفلت کرده است. فیلم بخشی از حافظه تماشاگران را درگیر کوهها دشتها و صحراهای بلوچستان میکند و شمایلی کلی از منطقهای که ماجرا در دل آن اتفاق میافتد، ارائه میدهد. آبیار حتی از زیست جانوری آن منطقه هم غافل نمیماند و از سوسمارهای دریاچه هم برای فیلمی که درباره خشونت است، استفاده میکند. فیلم به طور قطع بدون این ارجاعات جغرافیایی و زیست محیطی الکن بود.
تماشاگر به دفعات قرینههای تصویری خشونت را مشاهده میکند. از سربریدن و مثله کردن احشام در بازار شهر کویته تا عادیترین شکل آن که رفت و آمد مردان مسلح از سنین مختلف را دربر میگیرد. گویی اسلحه در بخش پاکستانی بلوچستان به اندازهای در مرکزیت توجه قرار دارد که حتی اصلیترین اسباببازی بچههاست. آبیار حتی از دیوار مرزی نیز بهسود معنا بهترین استفاده را میبرد. آنجا که دختر درون تاکسی در حال حرکت نشسته و عبدالمجید به موازات او با موتورسیکلت در آن سوی دیوار میراند، دیوار بتنی استعارهای پرمعنا را تداعی میکند.
فیلمساز از آیینها، رسوم و فرهنگ بلوچستان هم غفلت نکرده است. به همان اندازه که دقت در گویش محلی در فیلم به باورپذیری داستان کمک میکند و بر جذابیت آن میافزاید، لباس، موسیقی محلی و آداب و رسوم مردم بلوچ به غنای تصویری و فهم تماشاگر از موقعیت فرهنگی این قوم کمک میکند. در این میان فیلمساز هوشمندانه از ارجاعات مذهبی پرهیز کرده است تا فیلم درگیر مسئله تفاوتهای اعتقادی نشود. این حساسترین مرزی است که آبیار از آن با سربلندی عبور میکند. اگر غیر از این بود، فیلم از مسئلهای انسانی به موضوعی قومیتی یا مذهبی تقلیل پیدا میکرد.
همه اینها باعث شده تا فیلم شبی که ماه کامل شد به لحاظ بصری به اثری رنگارنگ تبدیل شود در حالی که شاید اگر فیلمساز دیگری که قصد ساخت فیلمی درباره تکفیریها را داشت برای ایجاد کنتراست میان حق و باطل فیلمی سیاه و سفید میساخت اساساً رنگ را حذف میکرد.
همه اینها، اما در خدمت داستان و روایتی است که او در ارائه آن ابداً در مسلخ شعارزدگی و کلیشهها گرفتار نمیشود. فیلم اگر چه با مرگی تلخ پایان مییابد، اما زندگی و عشق در آن موج میزند. فیلم با عشق و موسیقی و شور زندگی آغاز میشود و با مرگ و نیستی خاتمه مییابد.
در کانون این عشق و شور فائزه قرار دارد؛ یک زن که ناخواسته درگیر خشونت و عصبیت یک جریان تکفیری مخوف شده است؛ عشقی که عاقبت در کوره راههای تکفیر سلاخی میشود. از سویی دیگر عبدالمجید قرار دارد؛ آدمی که قرائت تکفیری او را از یک شاعر عاشقپیشه به موجودی مخوف تبدیل میکند و از این نظر برای تماشاگر اثری به شدت هشدارگونه است.
راز موفقیت فیلم این است که فیلمساز در کنار سوژه ایستاده است نه در مقابل آن و از منظری کاملاً انسانی به ماجرا نظر و آن را پرداخت کرده است. از آنجا که موضوع فیلم انسانی است میتواند با هر مخاطبی در هر جای جهان ارتباط برقرار کند. آبیار با ساخت شبی که ماه کامل شد مانند یک بندباز ماهر عمل کرده است و پا به میدان پرریسکی گذارده که یک اشتباه میتوانست همه تلاش او را بر باد دهد.
نرگس آبیار در تجربه کردن ژانرهای مختلف جسارتی مثالزدنی دارد. سینما برای او جدیتر از آن است که خود را درگیر و محدود به سینمای اجتماعی و لوکیشنهای کوچک شهرهای بزرگ کند. او یک آلخاندرو گونزالس ایرانی است و فیلم شبی که ماه کامل شد خون تازهای در رگهای سینمای رخوتزده، خموده و کمرمق ایران است.
روزنامه آرمان نوشت:
سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ظهر دوشنبه ۱۵ بهمن از سینما هویزه مشهد بازدید کرد.
صالحی پس از بازدید از این سینما، با حضور در جمع خبرنگاران و علاقهمندان درباره مطابقت فیلمهای ارائه شده در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همزمان با چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، گفت: جشنواره سینمایی فجر بهعنوان بزرگترین اتفاق سینمایی کشور و به نوعی یکی از بزرگترین و بهترین برنامههای فرهنگی کشور است که همزمان با چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی طبعا اهمیت مضاعفی پیدا کرده است.
او افزود: تلاش شده به مرور در سالهای گذشته و بهخصوص امسال، این جشنواره تنها متمرکز بر تهران نباشد و به اتفاقی تبدیل شود که در کل کشور دیده شود. در استانها، مراکز استانها و شهرستانهای مختلف که جشنواره در حال برگزاری است، شور و نشاط علاقهمندان را در ارتباط با جشنواره فجر میبینیم.
صالحی با اشاره به ظرفیت استان خراسان، بیان کرد: در فضای استان خراسان هم سالنهای بیشتری وجود دارد و فیلمهای بیشتری به نمایش در میآید تا عملا این رویداد بزرگ سینمایی کشور را در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی برگزار کرده و جشن بگیریم.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره نسل جوانی که پس از انقلاب در سینمای ایران رشد کرده است، گفت: در مجموع امسال در جشنواره سی و هفتم، نسل جوانی که رویشهای پس از انقلاب سینمای ایران هستند در فضای سینمای کشور دیده میشوند که رویشها و فرآوردههای انقلاب اسلامی است.
او ادامه داد: در عرصه سینما ما تجربه طولانی نداشتیم و با انقلاب اسلامی اتفاق قابل توجهی در برخی از حوزهها رخ داد که یکی از مهمترین آن حوزهها سینماست.صالحی با اشاره به فیلمسازان و سینماگرانی که در جشنواره امسال حضور دارند، توضیح داد: در جشنواره سی و هفتم عمدتا افرادی هستند که در بین مردم بهعنوان سینماگران نسل انقلاب یاد میشوند، این خلاقیتی که پدید آمده باعث شده تا سینمای ایران به یکی از افتخارات هویتی و اجتماعی کشور تبدیل شده و در بسیاری از نقاط جهان، ایران را با سینمای آن میشناسند. همچنین نسلی در این سینما پدید آمده است که برآمده از خود جمهوری اسلامی است.
وزیر فرهنگ و ارشاد با تاکید بر اینکه همچون سال گذشته فیلمی را ندیده است، گفت: تصمیم بر این بوده تا من فیلمها را نبینم که احیانا نگاه شخصی در امور انتخاب و داوری دخالت پیدا نکند. هیات انتخاب و داوران مسیر را تعریف کرده و پیش بردند و در مجموع فیلمهای مختلف با سبکها و ژانرهای مختلف انتخاب شدند و این مساله ذوقها و تنوعهای مختلفی را ایجاد میکند.
اگر بخواهیم سینمایی رو به پیشرفت داشته باشیم باید از سبکها و گونههای مختلف بهرهمند باشیم.او با اشاره به تنوع مضامین سیاسی و اجتماعی فیلمهای حاضر در جشنواره سی و هفتم، بیان کرد: در فضای موضوعات مرتبط با بحثهای اجتماعی، سیاسی و انقلابی فیلمهای خوب و مطرح وجود دارند.
صالحی از فاصلهای که سینمای ایران با قله مدنظر دارد، گفت: بهنظر میآید ما هنوز با قله سینمایی خود از نظر مضمونی و فرم فاصله داریم اما پیشرفتهای خوبی را داشتهایم و امیدواریم که نقایص ما برطرف شده و پتانسیل ما افزایش پیدا کند.وزیر فرهنگ و ارشاد درباره لزوم رعایت عدالت فرهنگی در نقاط مختلف کشور، توضیح داد: یکی از نکتههایی که همواره مدنظر است لزوم رعایت عدالت در نقاط مختلف کشور است و طبیعتا زیرساختهای لازم باید فراهم شود، بخش اول که مصرف فرهنگی است، تلاش میشود با این نگاه که ملاحظه میکنید در مراکز استانها شاهد تفاوتی نسبت به گذشته از نظر تعداد فیلمها، تعداد سالنها و... باشیم.او اضافه کرد: بخش دیگر هم فضای برگزاری رویدادهاست که طبیعتا زیرساختهایی را لازم دارد و خوشبختانه برخی از استانها در مسیر خوبی حرکت کردند.
فرزاد مظفری در خبرآنلاین نوشت:
اگر زمین جشنواره فجر را میدان اصلی رقابت سینمای ایران ببینیم، با کمی اغماض میشود برنامه هفت را هم چون ۹۰ سینما تماشا کرد.
از آغاز هم بنا بر همین بود و حتی انتخاب نام این برنامه برای اهالی هنر هفتم از همین ماجرا خبر میداد. قرار بود در قاب شبکه سه سیما برنامهای سینمایی شکل بگیرد که تاثیرش چون تاثیر ۹۰ بر فوتبال و مخاطبان فوتبال، بر سینما و مخاطبان سینما پررنگ باشد.
اما چون نیک بنگری هفت در اوج هم نتوانست به جایگاهی که ۹۰ در میان مخاطبان تلویزیون پیدا کرده، نزدیک شود و با چالشهای گوناگون و عوض شدن مجریها، رفت و رفت تا به امروز رسید که نقش مجری در آن اصلاً به چشم نمیآید.
پر بیراه نیست اگر ادعا کنیم امروز هفت را بیشتر با مسعود فراستی میشناسند تا فردی که مدتها زمان برد تا بر جایگاه خالی مجری این برنامه سینمایی تکیه بزند. فراستی البته همراهترین چهره در برنامه هفت هم به شمار میرود و از روزهای نخست برنامه که فریدون جیرانی سکان آن را در دست داشت در جایگاه نقد نشسته بود.آن روزها هم فراستی و زبان تند نقدش بود اما مجری هفت هم حضوری پررنگ داشت.
اینها به معنای نقد فراستی نیست و سنگین شدن وزنه او نسبت به دیگر اجزای هفت دلیل بر ضعف آن دیگران است نه او. ولی از آنجا که قرار نیست برنامه هفت صرفاً برنامهای در جهت نقد فیلم باشد و باید تمام جنبههای سینِما را پوشش دهد نقش کسی که هدایت آن را برعهده دارد بیشتر میشود، نقشی که لطیفی انگار نمیخواهد یا نمیتواند به عهده بگیرد.
اینجا میتوان به سیاستگذاران شبکه سه هم خرده گرفت که پیش از آغاز جشنواره فیلم فجر که حساسترین و شاید مهمترین زمان سینمای ایران است، فرصتی مناسب در اختیار لطیفی نگذاشتند که «هفت» را راه بیاندازد و جای خود را در آن پیدا کند. انگار بدشان هم نمیآید که تجربه سال گذشته رشیدپور را تکرار کنند و به نظر میرسد نگاهشان به هفت بلند مدت نیست.
هر چه باشد سینِما مخاطب زیاد دارد و حوزه جذابی برای بخش بزرگی از جامعه است. شاید در اندازه فوتبال نتواند مردم را درگیر خود کند اما این میزانی که هفت به آن رضایت داده است هم بخش بسیار کوچکی از قلمرو سینِما است.
اینجا است که نقش آن فردی که در برنامههای این چنین راهبر و سازنده است و در جایگاه مجری مینشیند، بسیار پررنگ میشود. شاید هفت هم باید دنبال عادل بگردد، عادلی که در عین عشق و علاقه به سینِما از عهده به رخ کشیدن جذابیتهای این عرصه برآید.
خبرگزاری ایسنا نوشت:
«تلویزیون طی سالهای اخیر با برخوردی قشری و مخرب به سراغ سینما آمده است. از رویکرد برنامه فصلی و منقطع هفت در تخریب نقد و ساختار سینما که بگذریم، این رسانه در شبکه پنج تلاش دارد یک فراستی تازه تولید کند.»
اکبر عبدالعلیزاده - روزنامهنگار و منتقد - جمله بالا را نوشته است و در یادداشتی درباره برنامه «نقد سینما» که در ایام جشنواره فیلم فجر با اجرای بهروز افخمی روی آنتن شبکه پنج سیما میرود، نوشته است:
«میلاد دخانچی مهمان پای ثابت این برنامه فارغالتحصیل مطالعات فرهنگی است ولی شناخت و تجربهای در عرصه نقد ندارد. به همین دلیل دائم میگوید این چیز فیلم را دوست نداشتم و آن چیز فیلم را دوست داشتم.
آنچنان بیدانشی خود را در حوزه نقد فیلم آشکار میکند که گویی لحظه به لحظه ناآگاهیاش را فریاد میزند. تا جایی که حتی بهروز افخمی هم که به غلط نقد را امری منتقد محور میداند نه دانشمحور، روی دوربین زنده دائم او را دست میاندازد و بر ضد و نقیض بودن حرفهایش تأکید دارد.
دکتر امید خان روحانی منتقد باتجربه و متعلق به جریان نقد دانشمحور هم مجبور است دست بر چانه و حیران سکوت اختیار کند، از بس که گفتار دخانچی در بیراهه ناآگاهی و کجفهمی فیلمها است.
گمان میکنید واقعاً در این سرزمین قحطی منتقد آمده که معیار نقد میشود فراستی و بعد مجبور میشویم یک مجری با ۹ سال اجرای پراکنده (برنامه جیوگی را هم با خطاهای بیشمار از او دیدهایم) که اصولاً در این عرصه هم اسمش را نمیتوان مجری باتجربه گذاشت را منتقد سینما معرفی کنیم؟! آنهم در برنامهای که برو بچههای حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی پشتیبانیاش میکنند.
بخشی از انبوه اظهارنظرهای او را به عنوان نمونه مرور میکنیم؛ میلاد دخانچی در آخرین اظهارنظرهایش در برنامه یکشنبه شب میگوید: ریتم فیلم «شبی که ماه کامل شد» کند است. در این فیلم الناز شاکردوست را باید با یک بازیگر دیگر عوض میکردند نمیدانم کدام بازیگر؟ شاکردوست در این فیلم نماد بچه تهرانهای امروزی است.
در همین برنامه میگوید فیلم «طلا» ساخته شهبازی را دوست نداشتم! بلافاصله در تناقضی آشکار میگوید: این فیلم بعد از فیلم آبیار و میر کریمی انتخاب دوم من است.
او دائم و بدون هیچ ادله و شناختی میگوید این نماد فلان است و آن نماد بهمان و متعاقباً دو نفر مجری و منتقد مقابلش مسخرهاش میکنند و...
دخانچی همینطور لحظه به لحظه تکرار تحقیق مجری و منتقد و مخاطب را ادامه میدهد. اینجاست که قاطعانه باید گفت جریان ضدفرهنگی مسلط بر تلویزیون ایران تلاش دارد سینما و نقد سینما را یکجا بیاعتبار کند.
همان سیاستی که در مورد تئاتر و … هم دم خروسش بیرون زده است، نوعی عمل ضدفرهنگی که تنها نتیجهاش ایجاد سرخوردگی در علاقهمندان و فعالان حوزه فرهنگ است.
سوال دیگر این است حالا و در این وضعیت واکنش انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران به این رویه انتخاب منتقد چیست؟ آیا مثل سه سال گذشته هیچ!
سال قبل هم همین جریان سیاستگذار با انتخاب منتقدانی از یک جریان خاص یک تناقض عملکرد را رقم زد. در حالی که سینمای ایران منتقد کارشناس و عالم به دانش سینما و نقد و ظرایف زمان و مکان کم ندارد.
آدمهای باتجربهای که شأن و سابقهشان اجازه نمیدهد هر کلامی را به زبان بیاورند؛ اما قلاب تلویزیون سالهاست به فراستی گیر کرده و نقد را در سینمای ایران دچار فراستیسم فراگیر کرده است.
جریانی که غیر از بدنامی برای سینما و نقد و ریزش مخاطب برنامههای تلویزیونی نتیجهای ندارد. آدمهایی که به لحاظ اندیشه و عملکرد حتی دغدغه سیاستهای فرهنگی را ندارند.
فکرش را بکنید یک عده سینماگر با همراهی بهروز افخمی، یک برنامه سینمایی برای مهمترین جشنواره سینمایی ساختهاند به اسم «نقد سینما» اما هیچکدام از خودشان یا از یکدیگر نپرسیدهاند چرا باید دکور با طرح فریم فیلم عکاسی طراحیشده باشد بهجای نگاتیو فیلم.
به ترکیب کادر نوار فیلم در عکس دقت کنید، کادر مستطیل فیلم نسبت به دنده ریل عمودی است درحالیکه این کادر در نگاتیو سینمایی افقی است (مثل نمونهای که در پایین کادر عکس آمده). به نظر برای برنامهای که بر اساس نامش مدعی نقد است خطای گلدرشتی است.
بگذریم که وضعیت رسانه ملی به گونهای است که اصولاً دیگر برنامههایش آدم را به تماشا هم دعوت نمیکند چه رسد به نقد و رفع اشکال اما دیگر خطاهایی تا این حد آشکار را هم نمیتوان ناگفته گذاشت.
شاید بگویید چقدر در این امور دقت میکنی. اما واقعاً درباره محتوای برنامههای که اگر بخواهیم بگوییم میشود مثنوی ۷۰ من، دیگر راجع به خطایی که هر روز ۲ ساعت در چشممان است نمیتوان سکوت کرد.»
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.