به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
در قسمت اول بررسی فیلم های کمدی تاریخ سینمای ایران از نظر ساختار، فیلمنامه و نوع شوخی ها، به فیلم هایی پرداختیم که هم از لحاظ ساختار و کارگردانی بسیار ضعیف و آماتورگونه هستند و هم پر از لودگی! در این قسمت از پرونده اختصاصی از منظوم؛ به دسته دوم فیلم های کمدی ایرانی می پردازیم. فیلم هایی که از نظر کارگردانی و ساختار کمدی های استانداردی هستند، اما ضعف در فیلمنامه باعث شده است به سمت شوخی های سطح پایین و یا مبتذل و جنسی بروند.
۲- کمدیهای دارای ساختار و فرم، با شوخیهای خط قرمزی و مبتذل
این نوع از کمدیها که گاهی اوقات در سینمای ایران ساخته می شوند و ما را به وجود کمدیهای استاندارد امیدوار می کنند، دارای قصه هستند و اغلب فیلمنامهشان سر و شکل خوبی دارد. اما ایراد بزرگ این فیلمها کمبود شوخیها و وجود باگ ها و حفرههایی هست که سبب شده نویسنده برای پوشاندن این نقاط ضعف، از شوخی های مبتذل و جنسی یا شوخیهایی که در شان یک کمدی فاخر نیست، استفاده کند. علاوه بر برخی شوخیهای خط قرمزی با تابوها، استفاده از کلمات دو پهلو و دارای ایهام، عبارات رکیک و یا رفتارهایی که بصورت غیرمستقیم مسائل مبتذل و جنسی را یادآوری میکند در این نوع کمدیها اتفاق میافتد که گاها سکانس ها یا دقایقی از فیلم را واقعا نمی توان در کنار خانواده دید و یا خدا خدا می کنیم که افراد خانواده منظور این دیالوگ یا رفتار را نفهیمده باشند!! هر چقدر که این آثار در فیلمنامه مشکلاتی دارند، اما بسیاریشان از نظر ساختار درست، کارگردانی و بازیها حرف های زیادی برای گفتن دارند. برای مثال در چند نمونه ای که در ادامه میآید می توان به بازیهای درخشان مهران مدیری در «دایره زنگی» و رضا عطاران در «طبقه حساس» اشاره کرد.
اصلی ترین مشکل «هزارپا» به مثابه بسیاری دیگر از کمدی های سینمای ایران، فیلمنامه ی آن است. فیلمنامه ای که براساس داستانی تکراری پیش می رود و فقدان عناصری که باید موجبات خنده ی مخاطب را فراهم آورند در آن به وضوح دیده می شود.
در وهله ی اول احتمالاً بسیاری از مخاطبان فیلم متفق القول خواهند بود که «هزارپا» تکراری نه چندان هوشمندانه و پربار از «نهنگ عنبر» است؛ «هزار پا» هوشمندانه نیست بدین جهت که در آن از الگوهای تکراری و دستمالی شده ای بهره گرفته شده که پیش تر در نمونه های مشابه چون «نهنگ عنبر» دیده شده اند و دیگر نخواهند توانست برای مخاطب جذابیتی داشته باشند. از طرف دیگر موقعیت زمانی فیلم نیز همچون «نهنگ عنبر» به سال های پایانی دهه شصت مربوط می شود و شاخصه های بارز آن برهه از زمان که با برجسته سازی وجوه کمیک شان انگیزه لازم برای خندیدن مخاطب را ایجاد می کنند. درواقع رضای «هزارپا» با اندک تفاوت هایی می تواند همان ارژنگِ «نهنگ عنبر» باشد. این تفاوت ها بیشتر به برخی خصوصیات شخصیتی مربوط می شوند و طبقه ی اجتماعی اما نوع بازی عطاران در دو فیلم فرق چندانی با یکدیگر ندارد.
ایراد دیگری که باز هم بر فیلمنامه وارد است، کشدار بودن آن است. این کشدار بودن به واسطه ی طرح داستانک های متعدد اتفاق افتاده است؛ داستانک هایی که بعضاً نقشی هم در پیشبرد روایت ندارند و حذف آن ها لطمه ای به کار نمی زند. برخی شخصیت های فیلمنامه نیز منفعل اند و تا پایان هم منفعل باقی می مانند؛ به بیانی دیگر، کاربرد آن ها در فیلمنامه هرگز مشخص نمی شود.
نکته مهم دیگر این است که هزارپا هم همانند خیلی عظیمی از کمدیهای این روزهایمان هر از گاهی (بخصوص در قسمت های پایانی) از شوخیهای نه چندان جالب، سطح پایین و حتی زشت و خجالت آور استفاده میکند اما نه به آن اندازه که کل فیلم را در آن فرو ببرد و تمام فیلم به سمت لودگی حرکت کند. همین مساله باعث میشود هزارپا چندان هم فیلم بدی نباشد و شاید بتوانیم با ارفاق به آن لقب «متوسط» بدهیم.
ابوالحسن داوودی کارگردان باسابقه ایست که مهارت خود را در کارگردانی، دکوپاژ، اجرای میزانسن ها و ... سالهاست به اثبات رسانده است. فراموش نکنیم فیلم قبلی او، «رخ دیوانه» یکی از بهترین فیلمهای چند سال اخیر سینمای ایران به لحاظ روایت، فرم و خلاقیت در قصه گویی ست. «هزارپا» هم به لحاظ اجرا فیلم تمیزی ست. اندازه نماها، زوایای دوربین و بازی های آن از بخش های مثبت کارند که بی شک نقش فیلمساز در این موفقیت را نمی توان نادیده گرفت اما کار همچنان از ساده انگاری فیلمساز نسبت به اثر کمدی لطمه می خورد؛ لطمه ای که باعث می شود «هزارپا» نتواند به یک کمدی خلاقانه و منحصر به فرد در سینمای ایران تبدیل شود.
دایره زنگی
«دایره زنگی» از آن دسته فیلمهایی است که نمیتوان آنها را صرفا سرگرمی بخش و به دور از مسائل سیاسی و انتقادات اجتماعی و فرهنگی به ساختار جامعه دانست. هرچند گنجاندن شوخیهای خاص و پدید آوردن صحنههایی کمیک، به قصد کاستن از بار انتقادی فیلم ارزیابی میشود اما باید پذیرفت که فیلم حرف خود را میزند و تماشاگر نیز در کنار عکسالعمل به لحظات کمیک فیلم، پی به جان کلام فیلم میبرد.
آپارتمان ، جامعه ایرانی است در مدیومی کوچک و منحصر در ۷ ، ۸ ، ۱۰ خانواده که بر سر مسأله نصب یا عدم نصب ماهواره (که اتفاقا از مسائل جدی اجتماعی ـ فرهنگی و حتی سیاسی زمان خود بود و بعنوان نمادی از مسائل اجتماعی فرهنگی که جامعه ایرانی بر سر آن دو قطبی دارد می توان در نظر گرفت) اختلاف سلیقه دارند که این اختلاف سلیقه به مشاجره لفظی و کتککاری نیز میانجامد.
نکته شایان ذکر این است که به همان میزان که فیلم از لحاظ ساختار و کارگردانی خوب است، به همان اندازه از ضعف در برخی از قسمت های فیلمنامه لطمه می بیند و مخصوصا شوخیهایش خوب نیست. تنها قسمتهایی از فیلم که ممکن است مخاطب را به خوبی بخنداند، قسمت هایی است که شوخیهای منشوری و گاهی دوراز عرفی دارد و برخی از آنها برای اولین بار بعد از انقلاب مطرح شد.
آنچه دیدن «دایره زنگی» را تلخ می کند دیالوگ هایی است که گاه بقدری تند وزننده هستند که آدم شرم می کند در سینما آنها را به همراه خانواده اش ببیند و این ایراد بزرگی برای سینمای ایران است که ادعای اخلاقی بودن می کند.
بهرحال دایره زنگی را میتوان یک کمدی اجتماعی استاندارد نامید که در صورتیکه روی فیلمنامه اش بیشتر کار می شد، سکانسهای با شوخیهای زشت را کنار میگذاشت و شوخیهای خلاقانهی بیشتری داشت و میتوانست بیشتر بخنداند، قطعا یکی از ماندگارترین کمدی ها و فیلم های تاریخ سینمای ایران میشد.
طبقه حساس
«طبقه حساس» را می توان یکی از فیلم های خوب کمال تبریزی به شمار آورد که همانند دیگر فیلم های او در عین ظاهر ساده اش، حرف های بسیاری برای گفتن دارد، فیلمی که البته ضربه های زیادی از فیلمنامه اش خورده است و می توانست بهتر از اینها باشد.
در واقع آخرین ساخته کمال تبریزی را شاید بتوان یک طنز اجتماعی نامید. فیلم ظاهراً در ژانر کمدی طبقه بندی شده است، اما این کمدی بودن به معنای آن نیست که مخاطب به تمامی بخش های فیلم بخندد. پیمان قاسمخانی گفته بود که دو سال برای فیلمنامه این فیلم وقت گذاشته است، اما خروجی اصلا در حد و اندازه های نام قاسمخانی نیست و در میان فیلمنامه های او در رده های پایین قرار می گیرد.
نکته ناامید کننده ای که در این فیلم هم وجود دارد این است که شاهد انواع و اقسام شوخیهای جنسی رکیک هستیم که در ارتباط با فیلمنامه و بدون ارتباط با آن از زبان بازیگران شنیده میشود. شوخیهایی که پیش از این، جای آن فقط در میان گروههای خاصی بود اما اکنون به لطف قبح شکنی سر از پرده سینماها در آورده است و یک خانواده میتوانند با پرداخت چند هزار تومان ناقابل در کنار هم به تماشای این شوخیها بنشینند. البته اگر انصاف را رعایت کنیم، می توان گفت نسبت به «هزار پا» و «دایره زنگی» میزان شوخی های مبتذل آن کمتر است.
اکسیدان تم اصلی اش را از «مارمولک» گرفته است، اما با این تفاوت که چند لول پایین تر از آن قرار می گیرد. فیلمنامه ایراداتی دارد، اما به لطف وجود شوخی های خلاقانه، جسورانه و گاهی جنسی و مبتذل می تواند به خوبی از مخاطب خنده بگیرد.
خوبی «اکسیدان» این است که داستانی برای تعریف کردن دارد: اصلان (جواد عزتی) و نگار (لیندا کیانی) در آستانه ازدواج هستند. نگار برای تحقق رویای خارج رفتن، با مبلغی پول، قاچاقی از ایران خارج میشود و اصلان به دنبال راهی برای تهیه ویزا و رفتن به دنبال نگار است. این خلاصه داستان دو خطی اکسیدان است. فیلم بر مبنای همین داستان پیش میرود و دست به خلق موقعیتهای کمدی میزند. این اصلی است که در کمدی به دنبال آن هستیم؛ ساخت موقعیتهای کمدی در ضمن پیشروی داستان. البته ضعف داستانگویی در اکسیدان وجود دارد.
ساخت موقعیتهای کمدی فیلم به خصوص در بخش اول (اصلان در پوشش پدر روحانی) کاملا موفق از آب در آمده است. موقعیتهایی که به تناوب برای در ریتم نگهداشتن فیلم، پشت سر هم خلق میشوند تا نوار خندیدن مخاطب متناوبا حفظ شود. ذکاوت نویسنده در آنجاست که برای فرار از پرداختن به کلیشههای مبتنی بر شوخی با روحانیت، این بار به سراغ روحانیت مسیحی رفته است، تا از حساسیتهای احتمالی برای پرداختن به مناسک آن جلوگیری کند (البته حتی با وجود این مساله هم فیلم با مشکلاتی روبهرو شده است).
در نیمه دوم فیلم، بازهم مساله نویسنده، مساله خط قرمزی است. پرداختن به مساله همجنسگرایی، در مقام کمدی به مانند مساله اول، شکل تازهای از روایت است که به خاطر پسزمینه اجتماعی آن در ذهن مخاطب ایرانی، میتواند به خلق شوخیهای احتمالا جنسی (به مانند بخشی از شوخیهای بخش اول) بیانجامد و این روند به خوبی در نیمه دوم و پایانی فیلم اتفاق افتاده است. در واقع شوخی های فیلم دوباره به برگرداندن شلیکهای خنده در بین مخاطبان منجر می شود.
نکته دیگری که نباید از آن غافل شد و نقطه قوت فیلم محسوب میشود، نبود به اصطلاح لودگی در فیلم است. شخصیتها به هیچ وجه لوده نیستند. کاش حامد محمدی و تیم سازنده بیشتر به فیلمنامه اهمیت می دادند تا قسمتهایی از فیلم که فیلمنامه افت می کند و حفره هایش با شوخی های خجالت آور پر می شود، درست تر و استانداردتر شود و دوباره بتوانیم فیلمی در حد و اندازه های «مارمولک» روی پرده ببینیم.
بهرحال این سبک از کمدی در سال های اخیر در سینمای ما افزایش یافته است و فروش بالایی دارد. باید دید کی کارگردانان و نویسندگان به جای استفاده از شوخی های جنسی و مبتذل و سطح پایین، تمرکز خود را روی فیلمنامه و ساختار درست شوخی ها قرار می دهند که تنها در اینصورت است که می توان شاهد کمدی های خلاقانه و استاندارد در سینمای ایران بود.
ادامه دارد......
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
من اصلا مخالف خنده و کمدی نیستم که هیچ بالعکس کسانی که منو میشناسن میدونن که سوپر فان و شوخ هستم ولی ...
هنر نزد ایرانیان حال نیست و بس !
خلاص !!!!!
فیلم هایی که در این قسمت از گزارش و گزارش قبل تهیه شدند همه و همه یه نقطه اشتراک با هم دارند و اونم اینه که توجه بیش از حد به مسئله شوخی های جنسی است ، توجهی که بیشتر در سینمای کمدی ما بیش از حد بهش دارن که فیلمنامه نویس تمام توان خودش رو میزاره روی شوخی های جنسی و پرداخت هایی که باید به مسئله و موضوع اصلی فیلم پرداخت باید بشه به نباید ها تبدیل میشه!!!
به نظرم در این لیست نسبت به لیست های گزارش قبل توان فیلمنامه نویس ها بیشتر روی بحث روی موضوعات فیلمنامه هست!!!
فیلم دایره زنگی به نظرم میتونه توی این لیست به غیر از هزارپا بهترین فیلمی باشه که از فرهنگ آپارتمان نشینی تا تاثیرات عقاید در آپارتمان نشینی رو به وضوح صحبت کنه و زندگی یک اپارتمان نشینان رو جذاب کنه!!
فیلم طبقه هساث هم که مثل همه فیلمنامه های پیمان قاسمخانی پر از انتقاد و مشکلات خانوادگی و اجتماعی بود!!! روایتی از عواقب غیرت افراطی بر زندگی و تاثیرات آن!!
فیلم طبقه هساث به نظرم پایان تقریبا باز جالبی داشت که با آرامش گرفتن مرد بعد از بازی های جنون آمیزش به پایان رسید!!!!
و اما فیلم اکسیدان هم به نظرم هیچ تفاهمی با کلمه زرد نداره و به معنای واقعی از مشکلات ..... و مشکلات مهاجرت و مهاجرین که برای اخذ پاسپورت دست به هر کاری میزنند را روایت میکرد و هیچ هیچ هیچ توهینی هم نه به ادیان و روحانیون مسیحیت و اسلامی نمیکرد و به نظرم نسبت به زمان حال جلوتر بود که با زوج جعفری و عزتی به شدت فضای مفرحی رو برای مخاطبین به رقم میزد و سالن های سینما رو پر از هیجان میکرد!!!!
سپاس از منظوم بابت بررسی دقیق تر به فیلم های کمدی نسبت به گزارش قبل!!!
مواففم باهات فیلمایی که منظوم تو این سری بشون اشاره کرد فیلمای به مراتب بهتری بودن
چه کردی تو پسر ! چه نظر قوی، چه اظهار نظر پیروزی ! واقعا بهت قبطه خوردم.