به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین و خواندنی ترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور درباره سینما و تلویزیون را در ادامه بخوانید.
روزنامه ایران درباره درآمد میلیاردی صدا و سیما نوشت:
صداوسیما پخش مسابقات جام جهانی فوتبال را هدیهای به مردم ایران عنوان کرده است. استفاده از لفظ هدیه به آن معنا است که انگار صداوسیما بهخاطر پخش این مسابقات هیچ درآمدی نداشته و صرفاً بهخاطر اینکه دل مردم را بهدست آورد اقدام به پخش مسابقات میکند.
موضوعی که با حساب سرانگشتی از درآمدهای ناشی از جذب آگهی و اسپانسر برای برنامههای مرتبط با جام جهانی، حقیقت پنهانیاش آشکار میشود. صداوسیما هیچگاه درباره درآمدهای مالیاش شفافسازی نمیکند. علت اصلی این کار نیز فشار به دولت برای پرداخت بودجه بیشتر به این سازمان است. اما از برخی اطلاعات منتشر شده از سوی این سازمان میتوان به سرنخهای خوبی درباره درآمدهای میلیاردی صداوسیما دست یافت. یکی از درآمدهایی که این روزها صداوسیما روی آن حساب ویژه باز کرده است، درآمدهای ناشی از پخش مسابقات جام جهانی است.
روزنامه قانون در گزارشی به محاسبه درآمدهای صداوسیما از برنامههای مرتبط با جام جهانی پرداخته و مینویسد: در یک حساب سرانگشتی هزینه هر ثانیه تبلیغ قبل از بازی، حدود ۱۹میلیون تومان و بین دو نیمه، هر ثانیه تبلیغ حدود ۳۸ میلیون تومان است. حالا شما حساب کنید که در طول ۶۴ بازی در رقابتهای جام جهانی، حتی ۱۵ دقیقه تبلیغ برای قبل، بعد و بین دو نیمه، چه درآمدی را برای صداوسیما خواهد داشت.
در گزارش این روزنامه میخوانیم: با توجه به اینکه صداوسیما هیچ رقیبی درحوزه داخل کشور ندارد از موقعیت خود نهایت استفاده را میبرد و با گرفتن هزینههای گزاف از برندها سعی میکند در برهههایی مثل جام جهانی تا میتواند کسب درآمد کند. نگاهی به تعرفه آگهیهای تلویزیونی در مسابقات داخلی مثل داربی ۸۵ نشان میدهد که قبل از شروع بازی، رقمی حدود ۶۹میلیون تومان و بین دو نیمه رقمی حدود ۱۳۹ میلیون تومان برای هر ثانیه تبلیغ از صاحبان کالا اخذ شده است؛ به گونهای که درآمد حاصله از تبلیغات این بازی رقمی حدود ۱۶ میلیارد تومان برآورد شده است. یا طبق برآوردهای تقریبی، سالانه بین ۲۵۰ تا۴۰۰ میلیارد تومان از تبلیغات لیگ برتر نصیب صداوسیما میشود.
البته بر خلاف کشورهای اروپایی و آسیایی که بخش زیادی از درآمدهای تبلیغ تلویزیونی نصیب باشگاهها میشود، این رقم در ایران بسیار ناچیز است و تنها درصد کمی از آن به تیمها اختصاص پیدا میکند و بیشتر درآمد آن متعلق به صداوسیماست. حتی بیان این مسأله از سوی باشگاهها که بازی را به صداوسیما نمیدهند و در درگاههای اینترنتی منتشر میکنند هم راه به جایی نمیبرد چون مخاطبی که عادت کرده سالها بازی را بهصورت رایگان تماشا کند، شاید نخواهد هزینه اینترنتی برای تماشای بازیها را پرداخت کند.
محاسبه میزان درآمد صداوسیما با فرمولهای عجیب و پیچیدهای که صداوسیما برای جذب آگهی منتشر میکند، مشخص میکند که حداقل درآمد این سازمان از آگهیهای پخش شده در بازی ایران و اسپانیا به حدود 300 میلیارد تومان میرسد! زمانی این ایده مطرح شد که جام جهانی به جای آنکه هر چهار سال یک بار برگزار شود، دوسالانه باشد یعنی هر دو سال یک بار دوره جدیدی از مسابقات اجرا شود، البته این ایده خیلی زود از سوی دنیای حرفهای فوتبال رد شد، ولی رسانههایی مانند صداوسیما با چنین درآمدهای نجومی حتی میتوانند درخواست کنند جام جهانی هر ساله برگزار شود تا جشن پر زرق و برق آگهی های میلیاردی در طول سال ادامه پیدا کند.
روزنامه جام جم: پرویز پرستویی، بادیگارد مردم در اینستاگرام است
یکی از کاربرانی که معمولا پستهایش طبق آماری که در فضای مجازی منتشر میشود در زمره پربازدیدترینها قرار دارد پرویز پرستویی است. بعد از مرور پستهای این بازیگر سینما، پربازدید بودن و مخاطب داشتن او را به دلیل سوار شدن بر موجهای موضوعی در شبکههای اجتماعی نمیتوان تفسیر کرد، بلکه سخن گفتن از موضوعاتی که برای مردم به صورت منطقی موضوعیت دارد دلیل اصلی محبوبیت او محسوب میشود. این در حالی است که بسیاری تنها به افزایش احساسات دامن میزنند و مخاطب را دعوت به هیجانی شدن بدون اندکی تعقل میکنند.
پای درددلهای «حاج کاظم»
یکی از موضوعاتی که در مرور مطالب پرویز پرستویی میتوان به آن اشاره کرد، همراهی با دردها و مشکلات مردم است، البته شاید گفته شود دیگران هم اگر حرفی میزنند به منظور تسکین دردهای مردم است ولی نباید فراموش کرد باقی تنها «حرف» میزنند ولی برای برطرف کردن مشکل یا التیام آن تلاشی نمیکنند اما در پستهای اینستاگرامی پرویز پرستویی تلاش برای ارتقا و برطرف مشکل مردم تلاش میشود و او علاوه بر طرح کردن یک معضل برای برطرف کردن آن هم دست به کار میشود. به عبارتی پستهای اینستاگرمی «حاج کاظم» حرف دل مردم است و تنها نق و غرهای یک هنرمند یا سلبریتی نیست که بخواهد خودی نشان دهد، بلکه اگر پستهای اینستاگرامی او بر دل مینشیند به این خاطر است که از دل برخاسته.
رسانه شخصی پرویز پرستویی
«رسانه شخصی» عبارتی است که این روزها بسیار اینسو وآنسو میشنویم و حتی اگر کاربران خودشان هم ندانند که صاحب یک رسانه شخصی هستند، اما باید پذیرفت که با گسترش شبکههای اجتماعی هرفرد خودش صاحب یک رسانه است (شاید قواعد پیامرسانی در این رسانههای نو متفاوت باشد) اما دیگر نمیتوان گفت تنها ارسال پیام از طریق مبادی رسمی ارسال پیام صورت میگیرد. از این رو پرویز پرستویی هم بخوبی از این ظرفیت برای رساندن صدای کسانی که صدایشان در هیاهوی رسانهها به گوش نمیرسد بهره میبرد. این نشان از شناخت صحیح او از شبکههای اجتماعی است و البته برخلاف دیگر سلبریتیها مدعی ناجی بودن نیست بلکه تنها میخواهد به پژواک صدای کسانی که صدایشان به گوش نمیرسد، باشد.
آلبوم شخصی هرگز!
شاید اگر به صفحه شخصی پرویز پرستویی مراجعه کرده باشید کمتر تصویر و عکسی از خودش در موقعیتهای مختلف پیدا کنید، به تعبیر دیگر او مشغول تکثیر و بازنشر خودش نیست. در حالی که بسیاری از سلبریتیها با وجود اینکه در هرجایی میتوان نشانی از آنها دید از بیلبوردهای تبلیغاتی بزرگراهها تا آگهیهای بازرگانی تلویزیونی، اما پرستویی در صفحه شخصی خودش هم خیلی خودش را منتشر نمیکند و بیشتر به موضوعاتی که مدنظرش است اشاره میکند.
حرف دل مردم
پستهای اینستاگرمی «حاج کاظم» حرف دل مردم است و تنها نق و غرهای یک هنرمند یا سلبریتی نیست که بخواهد خودی نشان دهد
این در حالی است که بسیاری از سلبریتیها صفحات شخصیشان بیشتر آلبوم عکسهای شخصیشان است (البته این به معنای این نیست که هنرمندان نتوانند عکسهای خود را منتشر کنند، بلکه این صفحات شخصی بوده و خط مشی آن براساس سلیقه کاربر تعیین میشود) اما با این حال پرستویی کمتر به بازتولید عکسهای خود در حالات مختلف میپردازد و سعی میکند دستی بگیرد.
صدای مردم
شاید شما هم در دنبال کردن صفحات چهرههای مشهور با صفحات طرفداری آنها روبهرو شدهاید، صفحاتی که برخی چند مورد از آنها دارند و یکی از کارکردهای آنها همان تکثیر یک سلبریتی است و دستاورد آن پرزنت کردن چهره یک سلبریتی در میان مخاطبان است. اما پرویز پرستویی دنبال این مساله هم نیست و باز هم باید یادآوری کرد که بیشتر میخواهد حلقومی برای مردم باشد.
اثرگذاری به جای هیجانزدگی
بالاتر هم اشاره شد که بسیاری از سخنانی که از سوی چهرههای شبکههای اجتماعی مطرح میشود اغلب احساسی و تا حدودی غیرکارشناسی است، اما با مرور سخنان و مواضع این بازیگر کمتر سراغی میتوان از چنین سخنان و مواضع گرفت. او سعی میکند زود احساسی نشود تا سخن نسنجیدهای مطرح نکند و البته همواره در پی تاثیرگذاری است.
نقد آری، سکولارنمایی نه!
بسیاری از سلبریتیها یکی از موضوعاتی که در مواجهه با صفحاتشان با آن روبهرو میشویم، سکولارنمایی و لیبرالمآبی است. موضوعی که به نظر مخاطب و طرفدار بسیاری هم دارد اما پرستویی از این دستاویز و حربه هم برای کسب جایگاه در میان مخاطبان بهره نمیبرد. او همواره بر آرمانها اصرار میکند و خود را مدیون بسیاری از آرمانهای اصیل میداند. او از اینکه وامداری خود به شهدا و انقلاب را فریاد بزند ابایی ندارد حتی پایبندی او به خون شهدای جنگ تحمیلی است که سبب میشود از بسیاری از بدخلقیها گلایه کند.
حلقه وصل
شاید اصلیترین اتفاقی که در صفحه پرویز پرستویی شاهد آن باشیم، مشارکت او در امور خیریه باشد. در مطالب مختلف از درخواست کمک از مردم یا به ثمر رسیدن کمکهای مردم برای رسیدگی به محرومان خبر میدهد، در حالی که در صفحات چهرههای مطرح فضای مجازی کمتر شاهد چنین اتفاقاتی هستیم که حلقه وصل همیاری مردمی باشیم. از این رو باید صفحه شخصی پرویز پرستویی در اینستاگرام را صفحهای برای مردم دانست، صفحهای که آینه مردم است و بازیگر نقش «حاج حیدر» در آن جز از دردها و مشکلات سخن نمیگوید و برای رفع آنها تلاش میکند. از این رو شاید به همین خاطر است که هر روز در میان پرمخاطبترین و پربازدیدترین مطالب صفحات مجازی میتوان این صفحه را دید.
روزنامه اعتماد با محمدمهاجری درباره عملکرد مدیریت صداوسیما مصاحبه ای انجام داده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
بعد از انتقاد مقام معظم رهبری به عملکرد صدا و سیما انتظار میرفت که شاهد تغییراتی در رویه این سازمان باشیم اما نبودیم. حتی نوعی سرسختی نیز در ادامه رویکرد ضد دولت آن مشاهده میشود. کدام طیف سیاسی بر رسانه ملی حاکم است که حتی انتقاد رهبری را هم جدی نمیگیرد؟
به نظر من اینکه دنبال تفکر سیاسی غالب بر صدا و سیما بگردیم خیلی نتیجه نخواهد داشت.
چرا؟
صدا و سیما مثل گوشت قربانی و هر بخش از آن دست کسی است. میتوان گفت یک حکومت ملوکالطوایفی است و هر کسی که قدرتی دارد، گوشهای از آن را تصرف میکند. اخیرا مقام معظم رهبری در پاسخ به انتقاد دانشجویان فرمودند: من هم به این مدیریتها انتقاد دارم و بعد از آن در مطلبی نوشتیم که اگر جای رییس صدا و سیما بودم بعد از این فرمایش مقام معظم رهبری کلید صدا و سیما را دم در به نگهبانی میدادم و میرفتم خانه.
اینقدر از اصلاح رویکرد صدا و سیما ناامید هستید؟
عملکرد صدا و سیمایی که هیچ برنامه تماشایی غیر مسابقات فوتبال جام جهانی ندارد، قابل دفاع نیست. من خودم خیلی دوست دارم که برنامههای صدا و سیما را ببینم اما فقط میتوانم با نوههایم برنامههای کارتونی را ببینم. از این رسانه نمیتوان انتظار داشت که یک دانشگاه یا محلی برای تعاملات و بحثهای خوب سیاسی باشد. اخیرا یک آقایی را به نام آقای یکتا آوردهاند و در برنامههایی دولت را نقد میکنند. کلیپ این برنامهها را که دیدم در مورد سوابق او سرچ کردم و یاد حکایتی افتادم. میگویند فردی که یک بغل نان خریده بود از جایی رد میشد. فقیری را دید که نشسته و گریه میکند، پرسید چرا گریه میکنی و بعد از اینکه فقیر گفت گرسنهام، همراه او شروع به گریه کرد. فقیر گفت نمیخواهد گریه کنی تکهای نان بده که من هم سیر شوم و گریه نکنم. فرد گفت اگر دلت بخواهد تا صبح هم برایت گریه میکنم اما نان نمیدهم. این آقای یکتا هم یک موسسه مالی و سرمایهگذاری پرپولی دارد که چندصد میلیارد تومان سرمایه آن است. خب به جای این برنامهسازیها قدری نان به مردم بدهد که گریه نکنند. اینها ادا و اطوار اپوزیسیون درآوردن است.
آبشخور عملکرد به قول شما غیرقابل دفاع صدا و سیما کدام جریان سیاسی است؟
به نظر من صدا و سیما خود را در حد یک دکه سیاسی تنزل داده است و نگرانم که اگر روزی یک فرد عاقل، خردمند و توانمندی مسوولیت این سازمان را به عهده بگیرد چطور باید این وضعیت را مدیریت کند. خیلی از سازمانها در این مملکت عملکرد قابل دفاعی ندارند اما وضعیت صدا و سیما خیلی بد است و کاری برای آن نمیتوان کرد.
اینکه میگویید روزی یک فرد عاقل و خردمند مسوولیت سازمان را به عهده بگیرد یعنی فکر میکنید مشکل رییس فعلی سازمان است؟ با تغییر علیعسگری رویکرد این رسانه تغییر میکند؟
من معتقد هستم که رییس صدا و سیما باید رییس صدا و سیما باشد. اینکه هر گوشه و هر لقمه را به کسی بدهد آدم را یاد ٥٠٠ سال قبل میاندازد که هرکس مملکت را با سیاستهای خود اداره میکرد. این منطق ندارد. من معتقد هستم که آقای علیعسگری باید خودش باشد و اگر میبیند که نمیتواند این سازمان را اداره کند، کلید را دم در گذاشته و برود.
پس انتصابات و مدیرانی که آقای علیعسگری انتخاب کرده است را عامل اصلی این وضعیت میدانید؟
نه، اصلا این علیعسگری نیست که مدیران را منصوب میکند. او به عنوان رییس سازمان بر آن تسلط و اتوریته ندارد بنابراین هر کسی که وارد این سیستم شود، خراب خواهد شد. هر فرد مستقل و متعهد و کاربلد هم در این سیستم تخریب میشود.
اگر علیعسگری مدیران را منصوب نمیکند، چه کسی این کار را میکند؟
بالاخره دستگاههای قدرتمندی وجود دارند که آدمهای خود را به صدا و سیما تحمیل میکنند و شناختن آنها خیلی کار سختی نیست. العاقل یکفی بالاشاره.
چرا جریان اصولگرا با معرفی طیف حاکم بر صدا و سیما حساب خود را از آنها جدا نمیکند تا در انتقاداتی که بر این سازمان وارد است و مقام معظم رهبری هم به آن اشاره کردند، سهیم نباشد.
اینکه بگویم اصولگرایان صدا و سیما را هدایت میکنند قطعا توهین به اصولگرایان است چون این ملغمه که در آن جا میبینیم مدیریت اصولگرایان نیست. تندترین نگاههای اصولگرایی در صدا و سیما دیده میشود. چندین سال قبل یکی از مراجع تقلید در زمان ریاست قبلی صدا و سیما به ایشان گفته بود که کاری نکنید مردم اخبار را از رسانههای خارجی بشنوند و فقط سریالهای شما را ببینند. الان وضعیت به نحوی است که حتی سریالهایشان هم دیده نمیشود. کار دیگری که صدا و سیما انجام میدهد و بیش از مردم سر خود را شیره میمالد این است که میگویند مثلا ٩٨ درصد از فلان سریال خوششان آمده است. نمیدانم این دیگهایی که نظرسنجیها را در آن میپزند، کجا بار میگذارند؟ آنچه در جامعه دیده میشود با آنچه در صدا و سیما دیده میشود، کاملا متفاوت است و ربطی به علی عسگری ندارد. علی عسگری بسیار فرد اخلاقی و دوست داشتنی است اما این صفتها برای مدیریت صدا و سیما کافی نیست.
با این وضعیت که همه از رسانه ملی انتقاد میکنند و به گفته شما رییس سازمان هم نقش چندانی در مدیریت آن ندارد، چطور میتوان به اصلاح رویکرد صدا و سیما امیدوار بود؟
آقای لاریجانی اخیرا پاسخ خوبی به یک خبرنگار دادهاند. گفته بود که انشاءالله خدا به شما صبر دهد. من هم فقط همین را میتوانم بگویم. انشاءالله خدا به ما صبر دهد.
جوراب های بامزه رامبد جوان سوژه روزنامه بانی فیلم
بانی فیلم نوشت:
برنامه «خندوانه» که با پخش قرعه کشی های آخر هفته اش و «خنداننده شو» جذابیت گذشته اش را از دست داده است، اما خود رامبد جوان باعث می شود که همچنان مورد توجه رسانه ها قرار بگیرد.
جوراب های او در چند برنامه باعث سوژه خنده تماشاگران و رسانه ای شدن آن شد. گرچه او نخستین فردی نیست که جوراب هایش سوژه رسانه ها می شود. پیش از او آنگلا مرکل در صفحۀ اینستاگرامِ خود، عکسی از «ترودو» منتشر کرد که در آن، در حال پُز دادن به جوراب های دو رنگ خود است. یکی از جوراب های او صورتی و دیگری آبی بود.مرکل زیر این عکس نوشت: جوراب های عالیِ ترودو؛ نخست وزیر کانادا در دیدار مسئولان ناتو در بروکسل، به خرید تازۀ خود می نازد! ترودو پیش از این نیز با پوشیدن جوراب های گل گلی، رنگی و متفاوت، رسانه ها را به این موضوع جلب کرده بود.
دو سال پیش هم امیرحسین رستمی با حضور در برنامه «ماه عسل» و جوراب های قرمزش سوژه رسانه ها شده بود. رامبد جوان سال گذشته هم در یکی از برنامه های «خندوانه» که کورش تهامی در آن به عنوان مهمان حضور داشت، با پوشیدن جوراب هندوانه ای اش باعث خنده حضار شد و بار دیگر در هفته ای که گذشت هم این اتفاق در برنامه اش تکرار شد.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
شما محبوبیت یک برنامه یا یک شخص رو دلیل بر دوست داشتن مردم بر صدا و سیما میدونی!!!!!!
کلا اصل صدا و سیمای ما درست نیست، یا بهتره بگم اصل هیچ چیزیمون درست نیست!!
اگر اصل صدا و سیما ما درست بود که الان وضعیتمون این نبود!!!
صدا و سیما با ما مردم نیست ، پیرو یه اشخاص خاصه!!!
اگر با ما مردم بود الان وضع کشورمون این نبود!!!
اصلا سکوت کردن درست نیست متاسفانه ...
بعد خود مردمم میدونن که وقتی nبار اسم اسپانسرو میگه یعنی سود میکنه
بد اینه که به مردم توهین میکنه با اون چرندیاتی که درخواست ساختش رو میکنه!!!
بد اینه که با این در آمد های میلیاردی هایی که داره کیفیت تصویری شبکه ها باید 0 باشه ، بعد شبکه های جم حدود 20 /30 تا شبکه HD باشه بعد این صدا و سیما با این ادعاش هیچی نباشه!!!
بد اینه که داخل قرعه کشی ها و مسابقات تلویزیونی به گفته جوان : برای شاد کردن دل مردم هدیه ای به مردم میده اما از روی اجبار این جوایز رو میده!!!
کلا سر تا پا صدا و سیما پر از ایراده و ...