به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
کتابهای زیادی هستند که الهامبخش فیلمهایی در تاریخ سینمای ایران بودهاند. آثار داستانی بخصوص در سینمای روشنفکری ایران کمک بزرگی بودهاند. البته گاهی اقتباسهای سینمایی فیلمهای موفقی از آب درنیامدهاند و گاهی هم فیلم با اعتراضِ نویسنده روبهرو شده است.
در این پرونده از منظوم تصمیم گرفتیم نگاهی گذرا به آثار سینمای ایران که داستانشان از روی کتاب ها و نمایشنامه ها گرفته شده است داشته باشیم. با ما همراه باشید.
شبهای روشن (فرزاد مؤتمن)
«شبهای روشن» داستان کوتاهی از فیودور داستایوفسکی است که در سال ۱۸۴۸ نوشته شده است. بر اساس این داستان لوکینو ویسکونتی فیلمی با نام «شبهای سفید» در ایتالیا ساخته است، همچنین در ایران فرزاد مؤتمن فیلمی به نام «شبهای روشن» و با بازی مهدی احمدی و هانیه توسلی در سال ۱۳۸۱ ساخته است.
فیلم محمدعلی سجادی در سال ۱۳۸۲، از داستان «جنایت و مکافات» فئودور داستایوفسکی الهام گرفته شده است. داستانی که در ادبیات جهان به اندازه کافی شهره است و جزئیات و شخصیت های ریز و درشت آن ممکن است هر کارگردانی را برای به تصویر کشیدن آن به وسوسه بیندازد. فیلم «جنایت» هیجان انگیز است و این مشخصه فیلم های سجادی است. شخصیت های ایرانی شده داستان جنایت سجادی بیشتر درگیر همین رویه و ژانر قصه شده اند تا این که به داستان غنی و جامع داستایوفسکی برسند.
سیاوش پس از سرقت و قتل یکی از دوستانش که خواستگار خواهرش هم بوده، در محل جنایت با مهتاج که نظافتچی است، روبرو می شود ولی نمی تواند او را بکشد. او مدام با کابوس ناشی از جنایت دست و پنجه نرم می کند و کمک های دوستانش جواد و رحیم و دختر صاحبخانه را هم که دل بسته اوست نمی پذیرد. بازپرس ابراهیمی که از دوستان رحیم است به او شک می کند ولی قصد دارد به شکل دوستانه به او نزدیک شود. در این میان تماسی از یک ناشناس که تهدید می کند همه چیز را می داند، سیاوش را آشفته تر می کند. او به مهتاج شک می کند و با تعقیب او پی می برد علاوه بر کار نظافت، برای اداره خانواده اش، خودفروشی می کند. تعقیب مهتاج، سیاوش را به گورستانی خلوت می کشاند، اما باز هم نمی تواند مهتاج را بکشد، ولی مهتاج با چاقوی سیاوش خودزنی می کند. سیاوش که به مهتاج علاقه مند شده او را به بیمارستان می رساند و ساک حاوی اموال مسروقه را در خانه مهتاج پنهان می کند. مهتاج نجات می یابد و در حالی که به نظر می رسد آنها زندگی جدیدی را آغاز می کنند، سرپرست نظافتچی ها که سیاوش را تهدید کرده بود، ماجرا را لو می دهد. سیاوش در حضور مهتاج، خانواده او و بازپرس ابراهیمی به جنایت اعتراف می کند.
«مهمان مامان» یک فیلم کمدی - خانوادگی است که داریوش مهرجویی آن را در سال ۱۳۸۳ کارگردانی کرد. این فیلم بر اساس کتابی از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده است.
«گرداب» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حسن هدایت ساخته سال ۱۳۸۳ است. این فیلم اقتباسی از یکی از داستانهای کوتاه صادق هدایت به همین نام است.
«عروسک فرنگی» که ساخته فرهاد صباست و در سال ۱۳۸۵ روی پرده رفته، بر اساس داستانی از آلبادسس پدس ساخته شده است.
«سوپراستار» که در سال ۱۳۸۷ با کارگردانی تهمینه میلانی و بازی شهاب حسینی روی پرده رفت، اقتباسی است از رمان «آگوستوس» اثر «هرمان هسه».
پس از آتش بس تهمینه میلانی با انتخاب داستانی از هرمان هسه بار دیگر دفاع از حقوق بشر و بالاخص زنان را به تصویر کشید. سوپراستار فیلمی است درباره بازگیری به نام کوروش زند که خودش را به آب و آتش می زند تا از مزاحمت های طرفدارانش فرار کند. اما موفق نیست و در نهایت مثل همه فیلم های میلانی زنان پیروز میدان جنگ می شوند.
کوروش زند به واسطه موفقیت و شهرت، به آدمی مغرور و خوش گذران و غرق در فساد تبدیل شده است. سر صحنه فیلم برداری یکی از فیلم هایش دختر نوجوانی سعی می کند خودش را به او نزدیک کند و کوروش دخترک را که خودش را رها عظیمی معرفی می کند، به خانه اش می برد. رها ادعا می کند که دختر کوروش از نخستین زن زندگی او- مهناز- است؛ زمانی که او در شانزده سالگی با مهناز آشنا شده بود.
تردید (واروژ کریم مسیحی)
تردید از آن فیلم هایی است که سال ها مراحل تولیدش طول کشید، در میان کار متوقف شد و دوباره از سر گرفته شد، اما بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان در سال ۱۳۸۷ ساخته شد. واروژ کریم مسیحی برای ساخت دومین اثرش سراغ اقتباس از «هملت» شکسپیر رفت. فیلمنامه «تردید» روایتگر داستان پسری به نام سیاوش است که پس از مرگ پدرش، عموی او اختیار ثروت خانوادگی را به دست می گیرد.
سیاوش عاشق دخترعمه اش مهتاب است. پس از گذشت مدت کوتاهی از مرگ پدر، او از ازدواج قریب الوقوع عمو با مادرش باخبر می شود. سیاوش طی ماجراهایی می فهمد که پدرش کشته شده است. در فیلم اشاره هایی به شخصیت شاهزاده دانمارکی می شود و نمایشی ساختگی هم با بازی بهرام رادان و ترانه علیدوستی شکل می گیرد. نام فیلم کریم مسیحی با نگاهی به درون مایه هملت انتخاب شده است و در انتها هم با یک غافل گیری پایانی متفاوت از هملت شکسپیر را می بینیم.
«اینجا بدون من» که در سال ۸۹ با کارگردانی بهرام توکلی ساخته شد اقتباسی است از نمایشنامه «باغ وحش شیشهای» تنسی ویلیامز. این فیلم با بازی فاطمه معتمدآریا، صابر ابر و نگار جواهریان روی پرده رفت.
دست گذاشتن روی این نمایشنامه به اندازه کافی می تواند بار مثبتی برای یک اثر هنری باشد. توکلی هم با مهارت و تجربه توانست این فیلم را در شکلی ایرانیزه شده کارگردانی کند و داستان را باب میل مخاطب عام و خاص پیش ببرد.
فیلم داستان خانواده ای ست متشکل از مادر (فاطمه معتمد آریا) و دو فرزندش، احسان (صابر ابر) و یلدا (نگار جواهریان) که در آرزوی دستیابی به رویاهای خود هستند و امیدوارانه تحولی را انتظار می کشند. یلدا معلول است و تمام دغدغه مادر تامین آینده اوست. ورود رضا دوست احساس با بازی (پارسا پیروزفر) به فیلم و عشق یلدای معلول به او زندگی آنان را تغییر می دهد.
«دوبلینیها» مجموعهای از داستانهای کوتاه از جیمز جویس است که در سال ۱۹۱۴ میلادی منتشر شد. داستان «مردگان» از این مجموعه زمینه برداشت علی مصفا برای ساخت فیلم «پله آخر» بوده است.
این فیلم در سال ۹۰ و با بازی لیلا حاتمی و علی مصفا ساخته شد. مصفا برای ساخت این فیلم نگاهی هم به رمان «مرگ ایوان ایلیچ» لئو تولستوی داشته است.
مصفا با اقتباس از این آثار ادبی به نوعی به جنگ سینماگران اروپایی رفته و اثری سینمایی را تولید کرده و روایت پسامدرنی دارد.«پله آخر» روایتی خطی ندارد و با خاطره گویی شکل گرفته است.
این نوع روایت به فیلم ساز اجازه می دهد تا داستانش را بدون توجه به زمان رخداد آن ها روایت کند. فیلم چندان از داستان مردگان گرته برداری نکرده است و تنها در شکل گرفتن خط قصه به آن نگاهی داشته. لیلی ستاره سینماست و به تازگی شوهرش را از دست داده است سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خنده اش می گیرد و از کار باز می ماند. هیچ کس نمی تواند دلیل خنده هایش را حدس بزند و خاطره ها از آن جا شروع می شود.
جیب بر خیابان جنوبی(سیاوش اسعدی)
سیاوش اسعدی برای دومین فیلمش داستان «شعله افتخار» دوایت تیلر را انتخاب کرد. اسعدی که در فیلم قبلی اش هم نشان داده بود که به فیلم های خیابانی و اجتماعی علاقه دارد در این فیلم هم نگاه پررنگی به این معضلات دارد. اسعدی پس از نگارش فیلمنامه، اثر ساخته شده ساموئل فولر به نام «جیب بر خیابان جنوبی» را دید که از قصه «شعله افتخار» دوایت تیلر اقتباس شده بود. در این فیلم مصطفی زمانی و نورا هاشمی دو بازیگر اصلی فیلم هستند. این فیلم که در سال ۱۳۹۰ ساخته شده است، داستان یک جیببر است که بر اثر یک اتفاق با دختری در هنگام دزدی از فروشگاه مواد غذایی آشنا می شود و برای اینکه دختر گیر نیفتد جیبش را می زند. همین اتفاق سبب آشنایی این پسر و دختر می شود و آنها تصمیم میگیرند خرج زندگی خود و خانوادهشان را از طریق زدن جیب افراد پولدار تامین کنند...
«شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار است که او آن را بر اساس رمانی با عنوان «اختر و روزهای تلواسه» در سال ۱۳۹۲ ساخت و برگزیده بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره فیلم فجر شد. در این فیلم که درباره دفاع مقدس است، مریلا زارعی نقشآفرینی میکند.
آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (بهروز افخمی)
«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» فیلمی به کارگردانی بهروز افخمی است که در سال ۱۳۹۲ سیمرغ بهترین فیلم را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام از مرجان شیرمحمدی ساخته شده است.
بیگانه در سال ۱۳۹۲ ساخته شده است. اتوبوسی به نام هوس، نمایشنامه ای است که بارها از آن فیلم های بسیاری اقتباس و ساخته شده است. نمونهاش فیلم وودی آلن به نام یاسمین غمگین با بازی ماندگار کیت بلانشت و نمونه کلاسیک و دیدنی آن فیلم الیا کازان. بهرام توکلی هم این نمایشنامه را انتخاب کرد تا فیلم بیگانه را کارگردانی کند.
فیلم با شکلی ایرانی و نگاهی به آن نمایشنامه درباره نسرین (پانته آ بهرام) معلم نقاشی یک آموزشگاه آزاد است که به بهانه دیدار با خواهر ناتنی اش (مهناز افشار) به خانه او می رود، اما آن جا برای چند روزی ماندگار می شود و شوهر خواهرش (امیر جعفری) با ورود نسرین به خانه آن ها می خواهد ارث پدری زنش را از او بگیرد. در یکی از شب ها دوست امیر (هومن برق نورد) با نسرین آشنا می شود.
نسرین رابطه عاشقانه ای با دوست امیر برقرار می کند و داوود (دوست امیر) دلباخته او می شود. در این میان امیر که نسبت به رفتار خواهرزنش مشکوک شده در مورد او تحقیق کرده و پی به حقایق می برد. او متوجه می شود که او زنی غیراخلاقی است و به دلیل عامل خودکشی جوانی در آموزشگاه نقاشی، متواری شده است.
اشباح (داریوش مهرجویی)
مهرجویی شاید معدود کارگردانی باشد که برای ساخت فیلم هایش دست روی آثار ادبی یا نمایشی گذاشته است. او در سال ۱۳۹۲، برای فیلم اشباح نمایشنامه ای به همین نام از هنریک ایبسن را در دست گرفت. قصه فیلم درباره تیمسار سلیمانی و همسرش است که در روابط خود به بن بست می رسند، تلاش های وکیل خانواده برای بهبود اوضاع زندگی آن ها بی نتیجه می ماند. تیمسار سلیمانی به خدمتکار خانه اش ملیکا شریفی نیا تجاوز می کند و دختر خدمتکار از تیمسار حامله می شود. سال ها بعد گناهان تیمسار گریبان مازیار (پسر جوانش) را می گیرد و مسیر عشق و زندگی او را دشوار می سازد.
فیلم در زمان پخش در جشنواره و بعد از آن در اکران نه تنها مورد اقبال قرار نگرفت بلکه انتقادهایی سخت و تیز را در بر داشت. چون کارگردان نه تنها نتوانسته بود به نمایشنامه وفادار باشد و ارزش آن را حفظ کند بلکه فیلمش را به ضعیف ترین شکل روانه بازار فیلم کرده بود.
فیلم سینمایی «نفس» در سال ۹۴ بر اساس داستانی که نرگس آبیار خود آن را به رشته تحریر درآورده است و کتاب آن چاپ شده، ساخته شده است. آبیار در جایی گفته بود بخش زیادی از داستان و فیلم «نفس» تجربیات و دیده های خود او از زندگی شخصیاش در دوران کودکی است. قصهی زندگی یک خانواده یزدی بین سالهای ۵۷ تا ۶۲ است. روایتی از زندگی چهار کودک با نامهای بهار، نادر، کمال و مریم که همراه پدرشان غفور و مادربزرگ در دهه ۵۰ خورشیدی نفس میکشند! دنیای این کودکان دنیایی است پر از رویاهای زیبای کودکانه که قرار است رنگ حقیقت به خود بگیرد...
«نفس» فیلم جذاب و تماشایی از کار درآمده و حتی برای اسکار هم انتخاب شد، اما به دلیل نداشتن پخش کننده بین المللی و رقبای قدرتمند نتوانست این جایزه را از آن خود کند.
مورد جذاب برای کارگردانان: بوف کور (صادق هدایت)
«بوف کور» رمانی مطرح و بحثبرانگیز از صادق هدایت است. این کتاب تا کنون منشأ خلق کتابهایی زیادی بوده که تلاش کردهاند این رمان را تفسیر کنند، همچنین فیلمهایی بر اساس آن ساخته شده؛ رائول روئیز، سینماگر شیلیایی مقیم فرانسه، فیلمی را با نام «بوف کور» با برداشت آزاد از این رمان ساخت، همچنین داریوش مهرجویی الگوی خود را برای ساخت «هامون»، «بوف کور» میداند. «هامون» فیلمی اجتماعی و سوررئالیستی است که در سال ۱۳۶۸ ساخته شده و با بازی خسرو شکیبایی و بیتا فرهی روی پرده رفته است.
علاوه بر این بزرگمهر رفیعا بر اساس «بوف کور» فیلمی ساخته که در واقع پایاننامه اوست و در یکی از کشورهای آمریکای لاتین فیلمبرداری شده است.
کیومرث درمبخش هم فیلم «بوف کور» را در سال ۱۳۵۴ ساخته است. در این فیلم پرویز فنیزاده نقش پیرمرد خنزرپنزری را بازی میکند.
احمد الستی هم بر اساس این رمان در فرانسه فیلمی ساخته است.
مورد ویژه: الهام گرفتن از یک ترک (ساخت لاتاری با الهام گرفتن از آهنگ دبی محسن چاوشی)
به گفته تهیهکننده لاتاری، محمدحسین مهدویان پس از شنیدن یک آهنگ از محسن چاوشی به فکر ساخت فیلم لاتاری افتاده است.
سیدمحمود رضوی تهیهکننده «لاتاری» درباره شکل گرفتن ایده ساخت فیلم در توییتر نوشت: «دوستان به آقا محمدحسین مهدویان پیشنهاد ساخت یک ویدئو کلیپ بر اساس یک قطعه موسیقی از محسن چاوشی را داده بودند و بعد از شنیدن دبی ایده «لاتاری» به ذهنش رسیده بود. در قطعه «دبی» هم غیرت حرف اول را میزند.»
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.