به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور را در ادامه بخوانید.
خبرآنلاین نوشت:
محمدحسین لطیفی درباره اجرای برنامه «هفت» و رویکرد جدیدی که در این برنامه دارد، بیان کرد: ما باید فضایی ایجاد کنیم که بتوانیم حرف بزنیم نه اینکه دعوا کنیم. او ادامه داد: مجری باید کاملا بیطرف باشد و به هر دلیلی که بخواهد یک طرف دعوا را بگیرد شایسته نیست که به عنوان مجری در برنامه حضور داشته باشد. این کارگردان سینما و تلویزیون اظهار کرد: باید بحث را در تعادل پیش برد و به طور مثال وقتی فیلمی را نقد می کنیم بگوییم این سکانس ها خوب است یا این ضعف ها وجود دارد.
جذابیت سینما در این است که آدم ها در سر و کله هم بزنند؟
لطیفی در واکنش به استفاده از حربه دعوا برای جذابیت بخشیدن به برنامه ها گفت: جذابیت سینما در این است که آدم ها در سر و کله هم بزنند؟ خیر، این اعتقاد من نیست و به همین دلیل هم به «هفت» سابق معتقد بودم البته این رویکردها به شخص افخمی و دیگران که بر صندلی «هفت» نشستند ارتباطی ندارد و اتاق فکری در «هفت» وجود دارد که مسایل را تعیین می کند هرچند که تابلوی برنامه آقای ایکس باشد.
وی در پاسخ به اینکه مجری «هفت» تاکنون نقش پررنگ تری نسبت به سیاست گذاری های این برنامه داشته است، گفت: مثالی می زنم؛ من به عنوان محمدحسین لطیفی کارگردان ممکن است سمتی را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برعهده بگیرم. مسلما من باید با همه رفتار یکسان داشته باشم و به عنوان پدر رفتار کرده و امکاناتی را برای همه فراهم کنم پس چطور وقتی یک نفر به عنوان مهمان به برنامه شما می آید اجازه می دهید که از او مهمان نوازی نکنید!
برای ما اصل این است که مهمان نواز باشیم، ما بارها شنیده ایم که افرادی گفته اند به «هفت» نمی روند و نباید کاری کنیم که اینگونه شود. این کارگردان با اشاره به اتفاقات برنامه شبکه شما که فراستی مهمان آن بود، اظهار کرد: چندی پیش مهمانی در برنامه ای حضور یافت و اتفاقاتی افتاد که همه شبکه های اجتماعی را دربرگرفت. چرا ما باید در برنامه ها به این شکل مسایل شخصی خود را مطرح کنیم. البته آنچه می گویم اعتقاد من است و اینکه چقدر بتوانم خودم آن را اجرایی کنم قضیه ای دیگر است. برای ما اصل این است که مهمان نواز باشیم، ما بارها شنیده ایم که افرادی گفته اند به «هفت» نمی روند، ما نباید کاری کنیم که اینگونه شود.
لطیفی درباره چالشی بودن برنامه تصریح کرد: قطعا «هفت» چالشی خواهد بود، وقتی قرار است ما در چند هفته به موضوعی مثل «ابتذال در سینما» بپردازیم همه می خواهند ابتذال را معنا کنند و ما دیگران را به چالش می کشیم. او درباره خروجی بحث هایی که در «هفت» مطرح خواهد شد نیز عنوان کرد: باید این مباحث را مطرح کنیم و شروع شود تا بعد ببینیم چقدر تاثیرگذار خواهد بود.
نباید «هفت» منتقد ثابت داشته باشد
این سینماگر درباره بهره گیری از منتقد ثابت در «هفت» یادآور شد: یکی از نقدهای من به این برنامه همین بود که نباید «هفت» منتقد ثابت داشته باشد وگرنه ما یک تریبون بزرگ را به یک نفر داده ایم. منتقد باید چرخشی باشد و مردم باید با انواع و اقسام نقدها مواجه شوند.
وی درباره حضور منتقدانی مثل فراستی گفت: ممکن است او هم حضور داشته باشد و ممکن است موضوع گیری های تندی داشته باشد اما نمی توانیم در سواد او شک کنیم.
این کارگردان درباره قدرت این برنامه و همچنین جمله بهروز افخمی که گفته بود «کسی جرات نمی کند بر صندلی هفت بنشیند» بیان کرد: حرف درستی است و واقعا کسی جرات نشستن بر این صندلی را ندارد. با این حال تهیه کننده خوب برنامه جزو بچه های دلسوز است و شبکه هم همیشه شبکه ای بوده است که برای جریان سازی داغ بوده است.
لطیفی با اشاره به پیشینه این شبکه عنوان کرد: خود من سریال «کت جادویی» و حرف از پول های کثیف را زمانی مطرح کردم که کسی از آن حرف نزده بود اما شجاعت طرح این مباحث وجود داشت. من سریال «سفر سبز» را کار کردم و انگ پلورالیزم دینی به این سریال خورد اما مدیر شبکه سه پای آن ایستاد. کاری که علی اصغر پورمحمدی مدیر شبکه سه انجام داد شجاعت بسیاری نیاز داشت و هیچ مدیری جرات این کار را نداشت. در سریال دیگرم «وفا» یک پسر جهود عاشق یک دختر مسلمان شد و هیچ مدیری جرات پخش چنین کاری را نداشت اما پورمحمدی با شجاعت پای این کار ایستاد.
«شبی با عبدی» و یک چرخدنده معیوب
لطیفی که در مدت چند ماه گذشته کارگردانی برنامه «شبی با عبدی» را نیز برعهده داشت درباره حاشیه های این برنامه که از کیفیت پایینی برخوردار بود و عوامل بودجه خود را نگرفتند، گفت: من تنها می توانم بگویم ما با یک چرخ دنده معیوب در تولید این پروژه مواجه شدیم که هرچقدر تلاش کردیم به نتیجه خوبی منجر نشد. بسیاری از عوامل این برنامه دستمزد خود را دریافت نکردند و من به جرات می گویم فقط قرار بود به عنوان مشاور حضور داشته باشم اما یک باره دیدم اسمم به عنوان کارگردان در تیتراژ خورده است، درحالیکه اصلا چنین انتظاری نداشتم.
وی اضافه کرد: ما تلاش کردیم ولی اتفاق خوبی نمی توانست رخ بدهد چون همیشه سدّی در مقابل گروه بود.
این کارگردان فیلم و سریال در پایان درباره شرایط تولید در تلویزیون با یک مثال بیان کرد: ماشینی را هل داده ایم که در حال حرکت است اما ممکن است چند متر آن طرف تر سر یک کوچه بایستد و اگر ما به این ماشین نرسیم کمی جلوتر متوقف می شود.
بانی فیلم نوشت:
فیلم سینمایی «ماجان» در حالی پروانه نمایش در شبکه ویدئویی را گرفت که سال گذشته در اکران بشدت ناامید کننده ظاهر شد. فیلمی که به زحمت توانست صدمیلیون تومان فروش کند و مشخص نیست با این میزان اندک استقبال در اکران پارسال چه امیدی به اقبال در میان مخاطبان شبکه ویدئویی دارد. مخاطبانی که ناگزیرند برای تهیه نسخه قانونی این فیلم ۱۰ هزار تومان نیز بپردازند.
نخستین فیلم رحمان سیفی آزاد سال ۹۵ در جشنواره فیلم فجر نیز با انتقادهای زیادی مواجه شد که طیف متنوعی از کاستی های فیلمنامه تا کارگردانی را در بر می گرفت. سیفی آزاد که پیش از این مدیریت گروه فیلم و نمایش شبکه چهار، مدیریت گروه مجموعههای تلویزیونی شبکه یک و مدیریت مرکز امور نمایشی سیما را برعهده داشتهف در این تجربه سینمایی خود شکست سختی خورد و جالب اینکه اخیرا گفته امسال یک فیلم سینمایی دیگر با موضوع اجتماعی خواهد ساخت.
«ماجان» به تهیه کنندگی محمد مهدی عسگرپور در بخش خارج از مسابقه فجر ۳۵ شرکت داشت و روایتگر قصه زوجی بود که با چالش بزرگی در مواجهه با فرزند خود روبرو شده بودند. مهتاب کرامتی، سیما تیرانداز و فرهاد اصلانی در این بازی داشته اند.
در این باره همچنین می توان به ناکامی سالهای اخیر مهتاب کرامتی در گیشه نیز اشاره کرد. او امسال سه فیلم «جاده قدیم»(منیژه حکمت) و «مرداد» (بهمن کامیار) و «ناخواسته» (برزو نیک نژاد) را روی پرده داشت که اولی کمتر از ۶۰۰ میلیونف دومی حدود ۱۱۲ میلیون تومان فروخت و سومی هم تنها ۷۵ میلیون فروخت تا این بازیگر امسال به کلی از گیشه مایوس شود.
این بازیگر سال گذشته نیز با «ماجان» نتیجه مناسبی از گیشه نگرفت. پیش از آن دو فیلم «ارغوان»(امید بنکدار و کیوان علیمحمدی) و «جامه دران»(حمیدرضا قطبی) در سالهای گذشته هم موفق نشدندفروش قابل قبولی را تجربه کنند.
کرامتی از سال ۹۴ که فیلم «عصر یخبندان»(مصطفی کیایی) از او اکران شد و بیش از دو میلیارد فروخت- که در زمان خود رقم نسبتا بالایی بود- به این سو در گیشه توفیقی نداشته است.
نقشی که نامزدی در رشته بهترین بازیگر نقش اول زن را در جشنواره فیلم فجر ۳۳ هم برای او به ارمغان آورد. او پارسال در فیلم «بهت» ساخته عباس رافعی هم جلوی دوربین رفت که هنوز اکران نشده است. فیلمی که در آن با رعنا آزادی ور و علیرضا آقاخانی همبازی بود.
بدآموزی چند میلیونی یک مسابقه تلویزیونی
روزنامه شهروند نوشت:
برنده باش اخیرا در مسیری حرکت میکند که بیش از فراهم کردن مجال برای محک خوردن اطلاعات عمومی شرکتکنندهها، به محلی برای نمایش رفتارهایی با شائبه غلیظ ریاکاری تبدیل شده است.
روزنامه شهروند در تحلیلی بر روند یک مسابقه تلویزیونی پرمخاطب نوشت: «طبعا انتظاری که از یک مسابقه تلویزیونی وجود دارد این است که به محلی برای تبلور مهارتهای شرکتکنندگان تبدیل شود و در نهایت کسانی که توانایی بالاتری در زمینه تخصصی مسابقه دارند، عناوین برتر را به خودشان اختصاص بدهند. با وجود این، آن چه این هفتهها دست کم در یکی از مسابقات تلویزیونی کشور رخ داده، کاملا متفاوت از این بوده است.
مسابقه «برندهباش» که از شبکه سوم سیما روی آنتن میرود، طی ماههای گذشته به دلیل اجرای آن توسط محمدرضا گلزار و حواشی مربوط به این ستاره شناختهشده مورد توجه قرار گرفته است. این مسابقه اما اخیرا در مسیری حرکت میکند که بیش از فراهم کردن مجال برای محک خوردن اطلاعات عمومی شرکتکنندهها، به محلی برای نمایش عریان فقر، استمداد و رفتارهایی با شائبه غلیظ ریاکاری و در بوق کردن خیرات و مبرات تبدیل شده است. به تدریج حضور شرکتکنندههایی که بیش از غنای علمیشان روی جلب ترحم آقای مجری و تلاش برای کسب مبالغ بالاتر متمرکز شدهاند، شدت گرفته؛ تا آن جا که اخیرا یک نوجوان دانشآموز هدفش از شرکت در مسابقه را پایان دادن به حسرت ٤٠ ساله پدر و مادرش برای خرید منزل مسکونی در یک منطقه فقیرنشین عنوان کرد و همدلی مجری را به منظور تصاحب کمکها و تخفیفهای ویژه برانگیخت.
در طول زمان پاسخگویی این دانشآموز به سوالات هم مکررا چهره مضطرب مادر او درحال دعاخوانی به تصویر کشیده میشد؛ آن چه مسلما با کرامت انسانی چندان سازگار نیست. در پایان این بخش، ما با خانواده آبرومندی آشنا شدیم که در مسیر کسب مبلغ ٨میلیون تومان، بیبضاعتیاش را فاش کرد و البته مجری سرشناس را هم در قامت ناجی دلرحمی دیدیم که به کمک اسپانسر محترم سعی کرد بخشی از آلام خانواده محروم را تسکین بدهد. حالا همه ارکان یک بدآموزی چندمیلیون نفری فراهم شده؛ آیا این همان فلسفهای است که مسابقات تلویزیونی در سراسر جهان ذاتا به دنبال آن هستند؟
این احتمال وجود دارد که مسئولان «برنده باش» با نیت پاشیدن رنگ معنویت روی تجارت تلویزیونیشان، از پدید آمدن چنین موقعیتهایی استقبال کنند، اما سوال این است که شکلگیری این قابها چقدر میتواند به سود اخلاق اجتماعی باشد؟ در یک جامعه استاندارد و کمالگرا، نمایش فقر به قصد متاثر کردن دیگران به هیچوجه عمل پسندیدهای نیست. اگر هم کسی به هر دلیلی میل به این کار داشته باشد، افکار عمومی با او همراهی نمیکند.
در غیراین صورت - البته بلا تشبیه - مذمت تکدیگری خیابانی چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ طبعا هر انسان با وجدانی عمیقا از شرایط بد اقتصادی کشور و از این که خانوادهای محترم در تأمین نیازهای اولیه زندگیاش هم ناتوان باشد متاثر میشود اما این نباید مجالی برای محمدرضا گلزار و دوستاناش باشد که با خلط مبحث، کمک ناچیز به خانواده مورد نظر را در چشم میلیونها نفر فرو کنند و همزمان دست به قبحزدایی از نمایش نیازمندی بزنند. حتی برنامه قدیمی «ماه عسل» که اساسا با فلسفه تمرکز روی معضلات اجتماعی تولید میشود هم به دلیل چنین رویکردی زیر سوال است، چه برسد به برنامهای که قرار بوده صرفا یک رقابت ساده بر سر اطلاعات عمومی باشد.
تلویزیون به عنوان یک رسانه فراگیر و انحصاری میتواند نه فقط به آن یک خانواده، بلکه به هزاران خانوار محروم دیگر در کشور کمک کند، اما راه اصلیاش چیز دیگری است؛ این که فارغ از خط و ربطهای سیاسی که به طور کلی بر این سازمان حاکم است، به آسیبشناسی ریشهای این موضوع بپردازد که کشور ایران با این همه ثروت چرا نباید شهروندانش را به سطحی از رفاه برساند که یک پدر بعد از سالها کار کردن توانایی خرید یک چهاردیواری جمع و جور برای اعضای خانوادهاش را نداشته باشد؟ چرا دهها نهاد باید در این سرزمین بودجههای هنگفت دریافت کنند اما در عوض آبروی یک خانواده برای کمک دو یا سه میلیونی محمدرضا گلزار و دوستانش حراج شود. این کاری است که تلویزیون باید در «عمق» انجام بدهد اما افسوس که همیشه در «سطح» بودن آسانتر است.»
کارگردان «آشغالهای دوست داشتنی»: پای فیلمم استاده ام تا به جشنواره بیاید!
ایلنا نوشت:
محسن امیریوسفی (کارگردان و تهیهکننده فیلم آشغالهای دوست داشتنی) در پاسخ به این سوال که امسال برای ششمین بار آشغالهای دوست داشتنی را در جشنواره ثبتنام کردید، آیا ممکن هست امسال هم مانند سال گذشته از جشنواره انصراف دهید، گفت: خیر، به هیچ وجه انصراف نمیدهم. سال قبل هم که انصراف دادم به این علت بود که تعهد کتبی اکران به امضای آقای رضاداد و دکتر داروغهزاده و یکی دیگر از مدیران محترم به من دادند ولی تا الان بعد از یکسال خبری از اکران نشده است.
شرکت در جشنواره فیلم فجر حق عوامل سازنده فیلم آشغالهای دوست داشتنی است که شش سال است منتظر دیدن نتیجه کار و زحمتشان هستند. در این مدت هم فیلم به جشنوارههای خارجی داده نشد تا اولین نمایش آن در ایران باشد.
وی ادامه داد: آقای داروغهزاده هم مدیر متعهدی هستند که تلاش دارند مشکل حل شود. امیدوارم ایشان امسال فریب مشاورههای غلط را نخورند و فیلم را به هیات انتخاب نشان دهند. در غیر این صورت مجبورم به سازمان بازرسی شکایت کنم.
امیریوسفی در پاسخ به این سوال که سال گذشته جشنواره فیلم فجر اعلام کرد فیلم آشغالهای دوست داشتنی در سال ۹۵ توسط هیات انتخاب رد شده؛ هرچند بعد از آن نرگس آبیار، عماد افروغ و حسیننژاد (از اعضای هیات انتخاب) اعلام کردند که فیلم را دیدند و تحسین کردند ولی به علت مشکلات؛ درباره پروانه نمایش آن نتیجهگیری نشده است، گفت: آقایان خودشان بهتر میدانند که هیچ هیات انتخابی تا به حال آشغالهای دوست داشتنی را رد نکرده است!
مشکلات آشغالهای دوست داشتنی از جشنواره فجر سال ۹۲ شروع شد که دبیر جشنواره (آقای علیرضا رضاداد) کپی امانت فیلم را از داخل کیفشان درآوردند و به چند نفر از اهالی مطبوعات گفتند این فیلم در کیف من میماند و به هیات انتخاب نشان داده نمیشود! فیلم من در این شش سال هنوز در کیف آقای رضاداد مانده و قفل آن هر سال محکمتر هم میشود!
وی ادامه داد: جشنوارههای فیلم فجر در دولت تدبیر و امید نشان داد که تمام قوانین جشنواره شناورند! برای بعضی مهربان و برای بعضی خشن هستند. در این شش سال فیلم من توسط هیئت انتخاب جشنواره رد نشده و هربار ماجرای همان کیف آقای رضاداد بوده و بس! تمام حرف من هم همین بوده که بگذارید یکبار هیات انتخاب آشغالهای دوست داشتنی را آزادانه ببیند و تصمیمگیری کند. خدای نکرده در جشنوارههای کمونیستی شوروی سابق که نیستیم!
امیریوسفی در پاسخ به این سوال که وزیر ارشاد درباره فیلمهای توقیفی مثل آشغالهای دوست داشتنی و خانه پدری که پروانه نمایش دارند، گفتند که به وضعیتشان رسیدگی خواهد شد، آیا با ایشان یا آقای حسین انتظامی (سرپرست سازمان سینمایی) در این مورد صحبت کردهاید یا خیر گفت: بله با آقای انتظامی دو ماه پیش قبل از پذیرفتن سرپرستی سازمان سینمائی جلسهای داشتم.
آقای انتظامی مدیر باهوش و کاردانی هستند که حسن نیت دارند و فرهنگدوستی خودشان را پیش از این در حوزه مطبوعات نشان دادهاند ولی اینجا سینماست و نمیدانم در سرپرستی سازمان سینمایی میتوانند دسته گلهای توقیفی مدیران گذشته و حال را از آب بگیرند یا نه؟
وی ادامه داد: آشغالهای دوست داشتنی فیلمی در مورد وحدت ملی و دوری از فضای دوقطبی است که امیدوارم بعد از شش سال از کیف توقیف جشنواره فیلم فجر بیرون بیاید و بتواند امسال در جشنواره مورد قضاوت مردم، منتقدان و همکاران سینماییام قرار بگیرد.
روزنامه ایران نوشت:
بعد از شوخی با روحانیت در «مارمولک» و نقد طنازانه ریاکاری در رفتن به جبهه برای منافع مادی در «لیلی با من است»، کمال تبریزی در تازهترین فیلم به اکران درآمدهاش سراغ موضوعی سیاسی و اجتماعی رفته و در کمدی «مارموز» با نگاهی طنز به نقد رفتارها و تفکرات تندروانه و کهنه پرداخته است.
اما در این فیلم به اعتقاد منتقدان کمدی سیاه، مخاطب تنها به شوخی با چهرهها و اتفاقات روز سیاسی نمیخندد و خنده تلخی هم بر نقش خود در شکل گرفتن این فضا دارد. «مارموز» اگرچه در مدت دو هفتهای اکرانش با انتقاد تند رسانههای اصولگرا مواجه شده اما کمال تبریزی اصرار دارد که عهد اخوت دائمی با هیچ جناحی نبسته و هدف او نقد نوع تفکر و فضایی است که جامعه ایرانی تجربه کرده و خود نیز در ایجاد آن دخیل بوده است.
او میگوید چون اهل تحزب نیست میتواند به هر نوع نگاه و تفکری که آن را درست نمیداند نقد داشته باشد. همراه با احمد طالبینژاد منتقد قدیمی سینما به گفتوگو با کمال تبریزی نشستهایم و علاوه بر سینما درباره مسائل سیاسی و البته سرنوشت سریال جنجالبرانگیزش «سرزمین کهن» صحبت کردهایم.
بخشی از گفتگوی مفصل با کمال تبریزی را مرور میکنیم.
بحث طولانی شد بهتر است برویم سراغ «مارموز». نوع کمدی که برای این فیلم انتخاب کردهای، کمدی سیاه است که عامه پسند نیست. چند فیلمی هم که با این نگاه ساخته شد از جمله «دلم میخواد» بهمن فرمانآرا و حتی «ساعت ۵ عصر» مهران مدیری آنطور که انتظار میرفت فروش نکرد. این انتخاب آگاهانه بود یا اینکه اتفاقی پیش آمد؟
زمانی که آیدین (سیارسریع) طرحش را مطرح کرد به خودش و حتی تهیهکننده و سرمایهگذار هم گفتم که مخاطب فقط به کاراکترهای فیلم نمیخندد بلکه به خودش هم میخندند و این ممکن است برایش آزاردهنده هم باشد. چون فیلم در عین اینکه بحث اجتماعی دارد، بحث سیاسی و انتخابات را مطرح میکند که چطور با رأیشان یک نفر را برای مدیریت اجرایی یا قانونگذاری انتخاب میکنند، احتمالاً یاد دوره ۸ سالهای خواهند افتاد که اشتباه کردند یا فریب خوردند و به غلط کسی را انتخاب کردند که چنین عواقبی داشت؛ البته شبیه همین حس را امروز خود من هم دارم.
معلوم نیست که اگر به طرف مقابل رأی میدادیم امروز وضعمان بهتر از این میشد.
بله معلومم نبود. برای مردم که محاسبات چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب فرقی نمیکند آنها میخواهند یکی مشکلاتشان را حل کند مال هر طیف که باشد.
متأسفانه یکی از تحلیلگران پیشبینی تلخی داشت مبنی بر اینکه اگر احمدینژاد تأیید صلاحیت شود بیشترین رأی را کسب میکند برای اینکه مردم عادی برایشان وابستگی جناحی مهم نیست مهم این است که چه کسی به آنها یارانه میدهد در حالی که پول یارانه امروز شوخی است و با آن چیزی نمیشود خرید.
یکی از دلایل عدم فروش بالا برای «مارموز» همین است، برای اینکه لحن تند و تیزی علیه احمدینژاد و جریان احمدینژاد دارد. انعکاسها نسبت به فیلم در فضای مجازی هم دو دسته است یک عده معتقدند خیلی عالی است و بعضی هم میگویند مزخرف است؛ یعنی بر اساس تمایلات اجتماعیشان نسبت به آدمی خاص قضاوت میکنند و نه درباره خود فیلم.
به نوعی میشود گفت تو در این فیلم یک آدم مردمی را دست انداختهای؟
دقیقاً چون به اعتقاد من کسی مثل احمدینژاد مشکل این جامعه را حل نمیکند شاید فردی با ترکیب بیان و کلام روحانی و عمل احمدینژاد بتواند مشکلات را حل کند.
من مخالفم. من هم مثل مردم از وضعیت موجود دلخورم اما یک نکته وجود دارد تصور اینکه آدمی مثل احمدینژاد بشود رئیس جمهوری مردمی که هویت تاریخی و هویت فرهنگی درجه یک در جهان دارند خیلی توهینآمیز است. همان حرف شاملوست که ما ملت حافظه تاریخی نداریم یعنی دوره احمدینژاد را فراموش کردیم و یادمان رفته که آنچه امروز میکشیم بخشیاش ناشی از گرفتاریهای آن دوران است. حالا تو که طرفدار احمدینژاد هستی را نمیدانم.
نه من که طرفدار احمدینژاد نیستم، کاملاً مشخص است، همه میدانند خودش هم میداند ولی نکته اینجاست که شما وقتی میتوانی این حرف را بزنی که تحزب و تعصب جناحی نداشته باشی؛ تعصب جناحی که داشته باشی باید دائم محاسبه کنی و مراقب باشی حرفی نزنی که جناحی که به آن وابستهای ناراحت شود. از حق نگذریم تنها دورهای که فیلمسازان ما ماهی یک بار میتوانستند در جلسه شورای عالی سینما رئیس جمهوری را ملاقات کنند دوره گذشته بود حالا کاری به ترکیب این شورا و خودی و غیرخودی بودن آنها ندارم.
خب مسأله همین جاست که این گروه همه سینما نبودند، حزب سینمایی وابسته به دولت بود.
به هر حال در آن مجموعه میتوانستی یکی را پیدا کنی و به او بگویی که به گوش ریاست جمهوری برساند که مشکل امروز سینما کدام است. الان آقای روحانی را خود وزیران هم نمیبینند چه برسد به سینماییها.
این دیدارها آن زمان چه نتایجی داشت.
بودجهای که به سینما اختصاص داده شد حاصل همین دیدارها بود که البته شبیه همان اتفاقی بود که در مسکن مهر رخ داد. بودجه مسکن مهر را دادند اما آشغال تحویل مردم دادند اگر برای سازنده آن هم انتخاب درستی داشتند میتوانست نتایج خوبی داشته باشد.
با تو مخالفم به این دلیل که مردم ایران را شایسته نگرش و اقدامات پوپولیستی نمیدانم شبیه همان اتفاقی که ملت امریکا امروز تجربه میکنند. هر اتفاق پوپولیستی خطرناک است چون در آن عوامفریبی هست و بینتیجه میماند. نگاهی درست است که با تغییر دولت هم ادامه پیدا کند. بعد از انقلاب فقط یک دولت این خصلت را داشت که آن هم دولت آقای خاتمی بود. در این دوره در همه حس مثبتی نسبت به فضای فرهنگی و هنری و حتی اقتصادی وجود داشت. اما هر آنچه امروز گرفتارش هستیم از دولت احمدینژاد شروع شده بهدلیل همان گرایشهای پوپولیستی تا صدای مردم را بخواباند.
با وجودی که آدم خیلی سیاسی نیستم اما حرفهایمان خیلی سیاسی شد، به «مارموز» بپردازیم. ایده فیلم و اینکه آدمی آرزومند تلاش میکند اما همیشه موقعی میرسد که همه دارند برمیگردند یعنی بهخاطر نادانی عکس جریان حرکت میکند که ایده جذابی است. به نظرم این نگاه به نوعی وودی آلنی است بخصوص در کمدیهای اولیهاش. آدمی که همیشه از قافله عقب است و فرصت و موقعیتها را درست درک نمیکند تا میخواهد درک کند ماجرا تغییر کرده است. این نگاه از کجا میآید.
در همان ایده هسته اصلی بود. این آدمهایی که چنین ویژگیای دارند یعنی کهنه فکر میکنند مشکلی است که امروز گریبان جامعه ما را گرفته است. بزرگترین مشکل امروز خودمان همین فرسوده شدن است. با وجود موج اتفاقات و اطلاعات و شرایط جدیدی که دائم با آن روبهرو میشویم عکسالعملی وجود ندارد. به جای اینکه سعی کنند پاسخ سؤالهای جدید را به وجود بیاورند دائم به گذشته ارجاع میدهند. در گذشته علمایی بودند که مردم به آنها مراجعه میکردند و در برابر سؤالات مردم علما کنش داشتند.
کتاب توضیح المسائل هم به همین خاطر به وجود آمد تا پرسش مردم را پاسخگو باشد اما ما توضیح المسائل قرن بیست و یکم را نداریم. راه حلهای قدیمی کلید قفل مسائل امروز نیست. از نسل جوان امروز شاهد رفتارهایی هستیم که به هیچ عنوان پاسخی برای آنها نداریم. به همین خاطر است که جامعه به نوعی دچار سرگشتگی شده و از حوزه عقلانی و تعادل خارج شده است.
به آیدین(سیار سریع؛نویسنده) گفتم ما داریم چنین جریان، تعقل و تفکری را نقد میکنیم بنابراین باید در همه جا از طراحی صحنه تا گریم و موسیقی و... نشانههای آن باشد. به گروه بمرانی (آهنگساز فیلم) هم گفتم که ما با پدیدهای روبهرو هستیم که انگار در یک دوره منجمد شده و به دوران امروز پرتاب شده است.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
خندوانه تموم شد نوبت برنده باش ه /:
اون تحلیلگر فقط نوک بینی خودش رو دیده و چرند گفته متاسفانه برخلاف تصور خیلی ها مردم ما خیلی چیزها رو متوجه می شن این بحث چپ و راست هم بازی کثیف خود مسئولین ماست،اینکه دو گروه درست کردن و با استفاده از اون مردم رو مشغول کردن در این بین هم خیلی از افراد دارن سواستفاده می کنن و از آب گل آلود ماهی می گیرن عده ای با شعار روشنفکری و عده ای هم با ساخت فیلمی هایی که حرفی از له شدن مردم در این دوران آمدن و رفتن آقایان نداره و تنها به فروش فیلم خودشون می اندیشن.