به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، روزنامه خراسان در مطلبی به دلایل بد بودن قسمت پایانی «دلدادگان» پرداخته است. در ادامه هم می توانید مطلب روزنامه شهروند و گزارش کوتاهی از نشست خبری عوامل این سریال با حضور خبرنگاران را بخوانید.
روزنامه خراسان نوشت:
در حالی که منوچهر هادی کارگردان سریال «دلدادگان»، قبل از قسمت پایانی قول یک غافلگیری در قسمت آخر سریال را داده بود و همه مخاطبان منتظر بودند ببینند سرنوشت شخصیتهای سریال «دلدادگان» به کجا میرسد، این سریال در نهایت بعد از سه فصل با پایان غیر جذابی که داشت باعث تعجب مخاطبان شد و حواشی زیادی را ایجاد کرد. بنابراین مروری داریم بر دلایل جذاب نبودن قسمت پایانی و اتفاقاتی که مخاطب با توجه به قصه، جای آنها را در قسمت آخر خالی میدید.
قصه از چه قرار بود؟
در فصل اول دیدیم که «افسانه مشکات» به دلیل خصومت شخصی که با خانواده «امیر پورسلیم» داشت، او را در شرکت واردات و صادرات خود استخدام کرد تا پول شویی و تخلفهای مالی شرکت را به گردن او بیندازد و بعد همراه دخترش «ارغوان» از ایران بروند.
در فصل دوم که در دهه ۵۰ میگذشت، سریال گذشته «افسانه» و خانواده «امیر» را نشان میداد و برای مخاطب روشن شد که چون «افسانه» پدر «امیر» را در کشته شدن همسرش مقصر میدانست از او کینه به دل گرفته بود. فصل سوم هم در زمان حال میگذشت و مربوط به نتیجه کینهورزی «افسانه» و به هم ریختن خانواده «مالک» بود.
در جست وجوی یک اتفاق غافلگیر کننده
بعد از زمزمههای عوامل سریال درباره غافلگیر شدن مخاطب تا قسمتهای پایانی، مردم حدسهای جالبی درباره قصه زدند و این شک در ذهن مخاطب ایجاد شده بود که شاید «نادر» هم زنده و در زندان باشد، اما «عنایت» این موضوع را از «افسانه» پنهان کرده و با ثابت کردن خودش به او، توانسته بود اعتمادش را جلب کند.
به همین دلیل یکی از اتفاقات جالبی که مردم حدس میزدند ممکن است در قسمت آخر شاهد آن باشند، زنده ماندن «نادر» بود، نه فرار «افسانه»، نه به کما رفتن «ارغوان» و نه کشته شدن «هاتف»!
رازهایی که تا انتها سربه مهر ماندند
یکی از مهمترین رازهای سریال، ماجرای «ارغوان» و «امیر» بود و طبیعتا مردم منتظر بودند لحظه روبهرو شدن «ارغوان» با مادر واقعیاش یعنی «مرضیه» را ببینند یا بدانند واکنش «امیر» وقتی متوجه میشود فرزند واقعی خانواده نیست و مادر او «افسانه» است چه خواهد بود، اما این راز تا پایان هم سر به مهر ماند و «ارغوان» و «امیر» اصلا متوجه چنین حقیقت مهمی در زندگیشان نشدند، چه برسد به این که بخواهند عکسالعمل خاصی به این اتفاق نشان دهند!
اصلا درباره سرنوشت این دو شخصیت مهم قصه، این که «امیر» به جای «ارغوان» صدمه میدید بار دراماتیکی برای سریال داشت، اما اتفاقی که برای «ارغوان» افتاد چندان برای مخاطب تاثیرگذار نبود.
حقیقتی که در قصه گم شد
اتفاق مهم دیگری که «افسانه» از ابتدای قصه و در فصل گذشته از آن بیخبر بود، ماجرای بدیهای «نادر» در حق «مالک» بود. برخلاف تصور «افسانه»، این «نادر» بود که با خودخواهی باعث تبعید «مالک» شده بود و اجازه نداده بود آنها با یکدیگر ازدواج کنند. حتی این موضوع که «نادر» چطور «افسانه» را به دست آورده برای «افسانه» مهم بود و او در یکی از قسمتهای فصل گذشته از «نادر» این سوال را پرسید و او دروغ گفت و به همسرش اطمینان داد که با نامردی این کار را نکرده!
اگر «افسانه» این حقیقت را میفهمید، بخش مهمی از انگیزهاش برای انتقام زیر سوال میرفت، به علاوه این احساس که او در تمام این سالها در بیخبری به سر میبرده و خودش حسابی در این ماجرا بازی خورده بود، برای شخصیتی مانند او که خیلی احساس زرنگی میکرد بسیار سنگین و عذابآور بود. روشن شدن این حقیقت میتوانست اتفاق جذابی را رقم بزند که حتی به آن اشارهای هم نشد.
حاشیه هایی درباره «دلدادگان»
از آن جایی که جالبترین نکته قصه «دلدادگان» این بود که کینه «افسانه» دامنگیر خودش شود و او ندانسته فرزند خودش را قربانی کینه و انتقام کند،این که «افسانه» باور نکند «امیر» همان «سهیل» است و پا به فرار بگذارد، سادهترین و بدترین واکنشی بود که میتوانست برای این شخصیت در نظر گرفته شود، به همین دلیل این اتفاق باعث تعجب مخاطبان شده بود.
پانتهآ بهرام بعد از پخش قسمت پایانی، پستی در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشت و نوشت قرار بوده «افسانه» به خاطر نجات «سهیل» به دست «هاتف» کشته شود و به قول خودش بدقولی تلویزیون باعث تغییر سرنوشت «افسانه» شده بود. اما بعد از آن، منوچهر هادی در واکنش به او پستی به اشتراک گذاشت و بدون این که نامی از پانتهآ بهرام بیاورد، توضیح داد که یکی از بازیگران اصلی در پایان سریال با آنها همراهی نکرده و وساطت او و نویسنده هم کاری از پیش نبرده، به همین دلیل فیلمنامه تغییر کرده و در نهایت این بهترین پایانی بود که میتوانستند برای قصه بنویسند!
ایرج محمدی تهیهکننده «دلدادگان» هم در تایید توضیحات منوچهر هادی، در مصاحبهای اعلام کرد صداوسیما هیچ دخالتی در تغییر پایان سریال نداشته و این بازیگر به علت مشکل مالی و تاخیر در پرداختها، حاضر نشده است در سکانس پایانی حضور داشته باشد.
نشست خبری عوامل سریال «دلدادگان»
عوامل و بازیگران "دلدادگان" بعد از حاشیه های فینال ناکام در تالار فیض مرکز همایش های بین المللی صداوسیما حضور یافتند تا پاسخگوی رسانه ها باشند.
هادی در این نشست درباره انتخاب بازیگران گفت: هم در سینما و نمایش خانگی فعالیت داشتم که در این بین بازیگران تلویزیون بیشتر دیده می شوند. من قصدم تلفیق بازیگران به نام و با تجربه و بازیگران جوان بود و اتفاقات خوبی افتاد.
وقتی دو بازیگر جوان پا به پای بازیگران به نام کار را جلو می برند کار سختی است اما رسالت ما معرفی چهره های جدید است و نقش ارغوان به نحو شایسته ای درآمد. آوردن بازیگران جوان ریسک است و ما باید این ریسک را بپذیریم.
هادی درباره گلایه برخی از عدم شبیه بودن کاراکتر افسانه و استفاده از بازیگران حال، گفت: استفاده از بازیگران با یک روانشناسی جامع انجام می شود. حتما نمی توانستیم لیندا کیانی را گریم زمان پیری انجام دهیم، چون باورپذیر نمی شد و همه بازیگران روی اصول نقش و باورپذیری انتخاب شدند.
کارگردان دلدادگان با انتقاد از رفتار غیرحرفه ای پانته آ بهرام، خاطرنشان کرد: بارها با پانته آ بهرام صحبت کردم و در طول دو ماه کار سعی کردیم پول ایشان را تسویه کنیم اما این رفتار از یک تئاتری فعال و پویا که تربیت شده این هنر است اصلا زیبنده نبود.
فینال کار را خراب کرد و به مردم هم توهین شد که باید به جای فضاسازی در اینستاگرام که فینال کار نبود و گناه خودش را به گردن تلویزیون بیندازد از ملت ایران عذرخواهی کند و اگر این همه به تلویزیون بی اعتماد است که چک تسویه را می دهیم می گویند نقدا پرداخت نشود جلوی دوربین قرار نمی گیرم، با تلویزیون کار نکنند بهتر است.
روزنامه شهروند هم در جدیدترین شماره خود در این باره نوشت:
روز گذشته در این صفحه گزارشی چاپ شد با این مضمون که پانتهآ بهرام، بازیگر سریال دلدادگان، در پستی اینستاگرامی با نشاندادن اعتراض به تغییر، یا بهگفته این بازیگر سانسور پایان این سریال به تلویح خبر از مشکلات مالی این سریال نیز داده است. این پست اینستاگرامی در کوتاهزمانی در شبکهها و کانالها دستبهدست شد، اما در همین حد نماند و پای افراد دیگری را هم وارد کارزار کرد. نخستین نفر منوچهر هادی، کارگردان دلدادگان، بود که به صحبتهای پانتهآ بهرام واکنش نشان داد و تلویحا اتفاقات پیشآمده را گردن پانتهآ بهرام انداخت که «یکی از بازیگران اصلی ما در فینال کار با ما همراه نشد که مجبور شدیم فیلمنامه را تغییر دهیم و در نبود ایشان بهترین فینالی که میشد نویسنده کار بنویسه و ما بگیریم همین بود....»
اما پایان سریال قرار بود چگونه باشد که الان سر تغییراتش جنجال به پا شده است؟
پانتهآ بهرام گفته بود که «پایان افسانه این نبود، اگر بدقولی صداوسیما نبود! افسانه برای نجات پسرش، توسط هاتف کشته میشد و...» این ماجرا را دیگر بازیگر پروژه، شاهرخ استخری هم تلویحا تأیید میکند: «ارغوان نباید تیر میخورد، خانم بهرام نازنین درست میگن، یه سه تا نقطه هم آخر جملهشون گذاشتن که اگه اجازه بدین یکی از اون نقطهها رو هم من بگم، بله قرار بود افسانه توسط هاتف کشته بشه ولی ٢ تا صدای شلیک شنیده میشد که یکیش گلوله ناقابلی بود که افسانه به هاتف میزد....
حالا که میبینیم چه اتفاقی قرار بود بیفتد، متوجه میشویم اتفاق عجیبوغریبی هم قرار نبوده رخ دهد. قرار نبوده یکباره سریال ارتقا پیدا کند و بشود خانه پوشالی. ماجرای کنارهگیری پانتهآ بهرام اما انصافا ماجرای مهمتری است...
بازیگری که منوچهر هادی از او گلایه دارد، پانتهآ بهرام است؛ ایفاگر یکی از اصلیترین نقشهای سریال که کینه کهنهاش موتور محرک درام سریال است. این بازیگر که در پست خودش نیز با الصاق هشتگ #مسائل_مالی نشان داده بود که قصد ندارد وجود و بروز مشکل مالی با تهیهکننده را انکار کند، ظاهرا چون تهیهکننده نتوانسته بوده تعهدات مالی سریال را نسبت به ایشان برآورده کند، در روزهای پایانی سر فیلمبرداری حاضر نشده و غیبت ایشان هم برای منوچهر هادی و بابک کایدان چارهای نگذاشته مگر تغییردادن پایانبندی سریال.
درواقع میشود گفت که همه دردسرها سر کمبودهای مالی پروژه پیش آمده است. شاهرخ استخری هم آن را تأیید میکند: «قضاوت نمیکنم شما رو خانم بهرام، ای کاش میموندین و همه تیم با هم پایان بهتری رو برای سریالی که مردم دوست داشتن رقم میزدیم.»
حسرت تهیهکننده، کارگردان و البته شاهرخ استخری که «کاش خانم بهرام این چند روز را هم تحمل میکرد»، یعنی که این بازیگر از قراردادش تخطی نکرده؛ و گرنه واکنش منوچهر هادی و دیگر همکاران پانتهآ بهرام تا این حد مهربانانه نبود. موضعی که ایرج محمدی، تهیهکننده سریال نیز با عواملش اشتراک دارد که در کافهسینما به نقل از جوان آمده: «از آنجایی که صداوسیما به عنوان یک نهاد مهم مدتی است با مشکل مالی روبهرو است، این مشکل مالی به سریال ما نیز منتقل شد و همین باعث شد که ما نتوانیم از پس تأمین خواستههای مالی خانم پانتهآ بهرام برآییم و قطار خانواده دلدادگان به خاطر مشکلات مالی به ایستگاه آخر نرسید.»
حالا پانتهآ بهرام در فضای مجازی متهم شماره یک ماجرا است. بازیگری با کارنامهای تحسینشده و درجهیک که سر آخرین کارش شاید یکبار برای همیشه خواسته طبق قراردادش عمل کند. حالا او متهم است که دست کارگردان را در پوست گردو گذاشته و یک سریال را زمین زده است. البته مفاد قرارداد این بازیگر مشخص نیست، اما از سوی دیگر موضعگیری همدلانه و مهربان منوچهر هادی و ایرج محمدی نشان از این دارد که این بازیگر چیزی بیش از تعهداتی که ابتدای کار به او داده شده، نخواسته که اگر اینگونه نبود الان رسانهها پر بودند از اتهام حرفهای نبودن به بازیگری که تا همینجای کار هم یکی از معدود دلایل سطح قابل قبول سریال بوده است.
پانتهآ بهرام البته حاضر نمیشود با رسانهای خاص صحبت کند و همه را وعده میدهد به گفتوگو با یکی از خبرگزاریها- تا تمام نشریات و رسانهها پاسخ سوالاتشان را بگیرند. اما پرسشی که اتفاقا نه پانتهآ بهرام، بلکه تهیهکننده و کارگردان و البته مدیران صداوسیما باید پاسخ دهند این است که چرا باید اجازه دهند بازیگری که جز توقع پایبندی به تعهدات طرف مقابل گناه دیگری نداشته، زیر سوال برود. آیا کنارهگیری پانتهآ بهرام را نباید به عنوان گام آغازین حرفهایگری در صداوسیما اتفاقا مورد تشویق قرار داد؟ رسانهای با درآمدهای نامحدود تبلیغاتی که اغلب برنامههایش را به اسپانسرها سپرده، با ردیف بودجه مصوب و... چرا نباید به تعهداتش در قبال برنامهسازانش عمل کند؟
راستی منوچهر هادی و ایرج محمدی آیا در صورت پاسنشدن چکهای دستمزد خودشان نیز تا اینحد مدارا میکردند و همکارانشان را به مدارا تشویق میکردند؟
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
تنها ایرادی که به نظرم خیلی بزرگ بود این بود که افسانه که اینقدر روی زندگی مالک و مرضیه اشراف داشت و این همه نقشه براشون کشیده بود... قطعا میدوست که ارغوان یا بهار اولین فرزند اوناس که اون دزدیدش پس چطور از خودش نپرسید که امیر چطوری از ارغوان بزرگ تره؟
به نظرم بُلد ترین و مهم ترین ایراد همین بود، که عجیبه تو متن نبود و فقط ایراد های بنی اسرائیلی ازش گرفته شده
کاش یکم بیشتر از سریال های قوی تر (حتی اگه این قوت اندازه سر سوزنی باشه) حمایت بشه و در کنار انتقاد ها یه تعاریفی هم باشه که سریالای بی کیفیت کمتر بشن و این سریال های قوی هم با حمایت، قوی تر ساخته بشه
به عقیده من این میتونه یه بهبود کوچیکی به تلویزیون ببخشه