به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
شاید دیگر برای هیچ کارگردان و هنرمندی پوشیده نباشد که مخاطبان امروز سینما و تلویزیون در ایران، به شدت به سوژههای دههی پنجاه و به ویژه دههی شصت به دلیل زنده شدن احساسات نوستالژیک علاقه نشان میدهند. فیلم ها و سریال های مختلفی نیز با دست گذاشتن روی این برهه تاریخی و با وجود داشتن نقاط ضعف و قوت توانسته اند با زنده کردن این حس و با جذابیت و کشش برای دانستن ادامه داستان، ببینده را همراه خود کنند و مخاطبان زیادی را پای جعبه جادویی بنشانند.
این روزها سریال «دلدادگان» در فصل دوم خود به زمان روزهای قبل از انقلاب بازگشته و داستانش را در این قالب روایت می کند. به همین بهانه نگاهی کرده ایم به تمام سریال هایی تلویزیونی که به زمان دهه پنجاه و دهه شصت پرداخته اند و قصه خود را در کنار دو حادثه مهم تاریخ ایران یعنی انقلاب و جنگ تعریف می کنند.
ارمغان تاریکی/ جلیل سامان
این سریال روایت فراز و فرودهای زندگی جوانی به نام مجید دانشجوی رشته عکاسی است که اوایل انقلاب جذب یکی از سازمانهای سیاسی شده و به دلیل هوش و ذکاوت خود مورد اطمینان قرار میگیرد. سرانجام به او ماموریت مهمی داده میشود که باید از عهده انجامش برآید، مأموریتی که داستان این سریال را به وجود آورده است.
پروانه/ جلیل سامان
سریال «پروانه» دومین سریال سامان از سه گانه اش درباره دهه پنجاه بود. این سریال یک ملودرام عاشقانه و حتی اجتماعی است. سریال پروانه را قطعا یک غیرایرانی که خیلی با فضاهای سیاسی ایران نیز آشنا نیست نگاه خواهد کرد، چرا که فضای داستان با اینکه در دوران حکومت پهلوی میگذرد به حدی یک عاشقانه لطیف و محجوب روایت شده است که هیچ گاه آن تاریکی و سرما سیاسی اواخر این حکومت مخاطب را پس نخواهد زد وبالعکس همراه و مجذوب گرما و روشنایی عشق پروانه و امیر میشوند. زوجی که برای رسیدن به آرمان خود حتی به مرتبه شهادت نیز میرسند.
پروانه حرفهای مذهبی و سیاسی خود را غیرمستقیم به بهترین شکل ممکن ارائه داده است و این معجزه داستانگویی است؛ پروانه در دل داستان حرکت میکند و بیش از هرچیز سعی میکند به داستان وفادار بماند و اتفاق و دیالوگی را خارج از اقتضائات داستان بیان نکند.
نفس/ جلیل سامان
سریال تلویزیونی «نفس» که در ماه رمضان از شبکه سه پخش شد، پس از سریالهای «ارمغان تاریکی» و «پروانه»، سهگانه جلیل سامان را کامل کرد. این مجموعه یک درام پیچیده روانشناسانه بود که در بستر وقایع سیاسی قبل و بعد از انقلاب روی میداد. سامان در سومین سهگانه خود، روایتگر قصه جوانی پر شر و شور بود که در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگیاش فاش میشود و او برای رسیدن به حقیقت، حوادث پیچیدهای را پشت سر میگذارد.
برخی شخصیتهایی که مخاطبان در دو ساخته قبلی این کارگردان همچون ارمغان تاریکی و پروانه شناخته بودند، در نفس هم حضور داشتند. در واقع سامان در سه گانه خود تلاش کرده بود شخصیتهای قصههای قبلی را کامل کند. البته این مجموعه نخستین اثری نبود که درباره گروهکها، چریکها، انقلابیون و... که قبل از انقلاب به مخالفت از نظام شاهنشاهی به پا خواسته بودند، ساخته شده و آخرین هم نخواهد بود.
یکی از حسنهای سریال نفس، معماری شهر در دهه ۵۰ بود که همه چیز به شکل صحیح طراحی شده بود. از دکههای روزنامه فروشی گرفته تا مغازهها، خانهها، وسایل نقلیه عمومی و... جالب است بخش عمده قصه سریال در تهران میگذشت و سکانسهای زیادی در پایتخت ضبط شده بود. گروه صحنه دو تا سه روز برای هر کوچه زمان گذاشته بودند تا معماری آن را به دهه ۵۰ نزدیک کنند.
علاوه بر آن، سامان برای نشان دادن زنان بی حجاب در آن دوران، تعدادی از هنرمندان ارمنستان را دعوت کرد تا روبهروی پرده آبی جلوی دوربین بروند و تصاویرشان در حالت ها و از زوایای مختلفی همچون راه رفتن، غذا خوردن، حرف زدن و... ضبط و در سریال از آن استفاده شود. اگر چه این کار جنجال هایی هم در پی داشت اما توجه به این ظرافتها در سریال نفس باعث شده مخاطبان باورپذیری بیشتری نسبت به فضای داستان و رویدادها داشته باشند.
در چشم باد/ مسعود جعفری جوزانی
مجموعه تلویزیونی در چشم باد به تهیه کنندگی مسعود جعفریجوزانی و عباس اکبری در ۴۴ قسمت ۵۰ دقیقهای برای پخش از شبکه اول سیما تهیه و تولید شد. فیلمنامه این سریال که در زمره سریالهای «الف» سیما به شمار میرود، توسط «مسعود جعفری جوزانی» در مدت دوسال نوشته شده است.
سریال تاریخی «در چشم باد»، وقایع سیاسی و اجتماعی سه دوره از تاریخ در سالهای ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ را بررسی میکند که دوره اول پایان دوره قاجار و دوره ی پهلوی، دوره دوم جنگ جهانی دوم و دوره سوم یک دوره زمانی خاص در بعد از انقلاب اسلامی ایران را که دوره فتح خرمشهر است، در بر میگیرد.
«در چشم باد» قصه زندگی خانوادهای است که رویدادها و لحظات تلخ و شیرین زندگیشان از دوره قیام میرزا کوچک جنگلی تا آزادسازی خرمشهر در آن به تصویر کشیده میشود، قصه از زمانی آغاز میشود که میرزا کوچک خان جنگلی، در گیلان اعلام جمهوری میکند و با این اقدام دوران پر حادثه تاریخ معاصر ایران آغاز میشود که سه دوره تاریخ ایران را بازگو میکند (قاجار، پهلوی، جمهوری اسلامی)
پدر خانواده معروف به «ایرانی» از یاران میرزا کوچک خان جنگلی است. پس از کشته شدن میرزا، ایرانی همراه خانوادهاش به تهران کوچ میکند و با دایر کردن یک چاپخانهفعالیتهای سیاسیاش را پی میگیرد.
نابرده رنج/ علیرضا بذرافشان
نابرده رنج یکی از بهترین و متفاوت ترین سریال هایی است که به دهه شصت و زندگی مردم در آن دوران می پردازد.
نابرده رنج داستانی دوگانه یا ساختاری دو لایه دارد که به موازات داستانی فردگرایانه و شخصیت محور به بازنمایی موقعیت اجتماعی تاریخ داستان نیز توجه میکند. یعنی با شخصی به نام اسد( کامبیز دیرباز) روبهرو هستیم که درست در زمانهای که بسیاری از جوانان هم سن و سال او در حال جهاد و جنگ با دشمن بوده و از همه چیز خود گذشتهاند صرفا به منافع فردی خود میاندیشد آن هم از طریق غیرقانونی. سریال بدون ارجاعات و قیاسهای مستقیم و گل درشت، این دو موقعیت متضاد را به واسطه ارجاع و بهرهگیری از برخی کدها و نشانههای داستانی در لایههای درونیتر قصه به تصویر میکشد.
اگر سریال«ارمغان تاریکی» به سویه سیاسی و فعالیت برخی گروهکهای ضدانقلاب در دهه 60 میپرداخت، در نابرده رنج، زندگی اجتماعی و مناسبات انسانی آن دوره دستمایه روایت قرار میگیرد. سریال با محوریت قشر فرودست جامعه و مسائل و معضلات این قشر که طیف گستردهای را در دهه 60 تشکیل میدارند، روایتی جامعهشناختی از ویژگیهای جامعه و انسانهای آن دوره ارائه میکند که میتوان بسیاری از واقعیتهای اجتماعی امروز را در آن ردیابی کرد یا دستکم به مقایسه تاریخی پرداخت. استفاده کارگردان از نشانههای اجتماعی این دوران به درک و تاویل این موقعیت کمک میکند. مثلا صحبت کردن از کوپنهای اعلام شده یا پخش سریال اوشین در زندان و نمونههایی از این دست که به نشانهشناسی اجتماعی ـ فرهنگی زمان واقعی قصه میپردازد.
نابرده رنج با قصه جان دار، جنس متفاوتی از کمدی و بازیهای درخشان کامبیز دیرباز، سام درخشانی، سیاوش طهمورث و میلاد کی مرام توانست به خوبی مردم را به دوران کوپن و آژیر قرمز و جنگ ببرد.
وضعیت سفید/ حمید نعمت الله
وضعیت سفید در زمینه برانگیختن حس نوستالژیک و بازگرداندن مخاطب به دهه شصت اصل جنس بود.
حمید نعمتالله پس از ساخت «بیپولی» به سراغ کارگردانی مجموعهٔ تلویزیونی «وضعیت سفید» رفت. در این سریال قرار بود مهین شهابی یکی از نقشها را بر عهده بگیرد؛ با این وجود پس از گذشت سه هفته از شروع فیلمبرداری، بیماری او عود میکند و تیم تولید مجبور میشود دوباره همان پلانها را با شهین تسلیمی ضبط کند. سریال در پس قصه به ظاهر سر راستش به ریزترین و کوچکترین جزئیات زندگی مردم در دوران جنگ می پرداخت.
به هنگام شروع موشک باران تهران از زمستان ۱۳۶۶ اعضای خانوادهای پرجمعیت که تقریباً همه با هم قهر هستند و اختلاف دارند برای دوری از حملات دشمن ساکن باغ مادرشان در روستایی واقع در حومه تهران میشوند. روستایی که مدرسه اصلی آن تبدیل به محل اسکان بخشی از اهالی جنگ زده شدهاست. استقرار این خانواده در باغ و همجواری آنها با مردم روستا که در اوج همدلی بسر میبرند، حوادث گوناگونی را برای خانواده رقم میزند که باعث درک آنها از مشکلات یکدیگر و ریشههای بیاهمیت اختلافاتشان میشود.
وضعیت سفید را شاید بتوان با اختلاف فاحش و به جرئت بهترین سریال تلویزیونی در بازسازی دوران جنگ و دهه شصت و زندگی و خلقیات مردم در آن دوران معرفی کرد. فیلمنامه قوی، بازیهای درست و کارگردانی بی نظیر سبب شد «وضعیت سفید» به یک سریال تکرار نشدنی در تاریخ تلویزیون تبدیل شود.
کیمیا/ جواد افشار
این مجموعه تلویزیونی که براساس فیلمنامهای از مسعود بهبهانی نیا ساخته شده، با محوریت زندگی بانوی جوانی به نام «کیمیا پارسا» با بازی مهراوه شریفینیا در سه مقطع زمانی قبل و حین انقلاب، آغاز جنگ، دوران جنگ ایران و عراق و زمان حال روایت میشود.
البته کیمیا علاوه بر اینکه به برهه های تاریخی مهم ایران می پرداخت، دچار حواشی نیز شد. انتقادات زیادی نسبت به ضعف در فیلمنامه قسمت های انتهایی کار و گریم های نامتعارف و بعضا غیرمنطقی بودن بخش های از سریال همه باعث شدند که به همان اندازه ای که این سریال دیده شد، مورد انتقاد هم قرار بگیرد.
رمضان شجاعی کیاسری در خصوص این سریال اظهار داشته «کیمیا» به ضعف محتوی دچار است. بهرنگ ملکمحمدی «منتقد» نیز در خصوص سریال اظهار میکند که این مجموعه انقلاب را در ابعادی بسیار کوچک روایت میکند. همچنین سریال بخاطر گافهای متعددش همواره مورد انتقاد بودهو هنوز که هنوز است اغلب با گاف هایش به یاد آورده می شود. کیمیا همچنین اعتراض خانوادهٔ محمد جهانآرا را نیز به دنبال داشت. این سریال علیرغم پرداخت هزینههای هنگفت برای به خدمت گرفتن بازیگران سرشناس دارای فیلم نامهای بشدت متناقض است و بازی این بازیگران نیز عموماً ضعیف و بدور از انتظار بوده برای مثال گریم مهراوه شریفینیا در دوره کهنسالی که تنها با اضافه کردن یک عینک هیچ گونه فرقی با دوره جوانی نداشت با انتقادهای شدیدی همراه بود. سریال در ابتدای امر دارای همان تم کلیشهای ضدیت با پهلویست و موضوع تازهای را ارائه نمیکند. شدت پارادوکسهای داستان سریال به حدی بالاست که با منطق سازگاری ندارد. سریال حفرههای فراوانی ایجاد میکند که پاسخی هم برای آنها ارائه نمیدهد. این سریال یکی از ضعیفترین بازیهای شریفی نیا (کیمیا) بود.منتقدین سریال را «رژه روی اعصاب مردم» و «توهین به شعور مخاطب» قلم داد کردند.
از نفس افتاده/ قاسم جعفری
شبکه یک سیما سال 85 همزمان با دهه فجر اقدام به پخش سریال داستانی یازده قسمتی به نام از نفس افتاده کرد. این سریال که از چهاردهم بهمن ماه شروع شد، با محوریت حوادث انقلاب و بازگویی نقش ساواک در جنایات رژیم گذشته و نقش مردم در پیروزی انقلاب به روایت داستانی عاشقانه ملودرام پرداخت.
از نفس افتاده با دستمایه قرار دادن حوادث مربوط به انقلاب به مانند دیگر سریال های قاسم جعفری داستانی حول و حوش عشق و سردرگمی یکی دو شخصیت جوان دارد.
اشکان خطیبی یک مامور ساواک است و خاطره حاتمی یک مبارز سیاسی و قصه به صورتی پیش می رود که این دو نفر عاشق هم می شوند.
گرچه سریال قرار است بخشی از حوادث رژیم سابق را بیان کند، در وهله نخست خود را موظف به روایت داستانی جذاب و مخاطب پسند می داند. این نکته از بارزترین مولفه های موجود در تمامی سریال های جعفری است. این کارگردان حتی اگر قرار است از شیطان، آن هم در مناسبتی مانند ماه مبارک رمضان بگوید، پیام مد نظر را در بستر داستانی مخاطب پسند قرار می دهد. شناخت نبض مخاطب در یک سریال تلویزیونی مهم ترین مولفه یی است که به نظر می رسد جعفری در آثارش به آن توجه دارد. لوکیشن از نفس افتاده به مانند دیگر سریال های جعفری شمال است و عشقی گم شده در آن به مولفه اصلی تبدیل می شود.
در از نفس افتاده با آنکه اتفاقی خونین روی می دهد و ساواک در لحظه لحظه ماجرا حضور سنگینی دارد، عشق دیرین آرش و شیده تبدیل به بستر اصلی روایت می شود و مخاطب به دنبال این سرنخ تا انتهای سریال کشانده می شود.
پنجمین خورشید/ علیرضا افخمی
«پنجمین خورشید» یک سریال فانتزی رمضانی بود که حمید گودرزی، شهرام قائدی و شبنم قلی خانی نقش های اصلی آن را ایفا می کردند. در آن سال ها علیرضا افخمی که ساخت سریال های ماورایی مناسبتی زیر زبانش مزه کرده بود و خریداران زیادی داشت، سفر زمان را به عنوان یک مقوله فانتزی برای روایت سریال خود انتخاب کرد. حمید گودرزی با یک اثر گرانقیمت و عتیقه مدام در حال سفر به زمان گذشته و حال بود و در قسمت هایی که به گذشته می رفت، سریال زندگی مردم را دهه شصت تعریف می کرد.
محسن و همایون دو دوست خیلی صمیمی هستند که در سال ۶۴ و در وضعیت بد اقتصادی زندگی میکنند. آنها بر اثر حادثهای عتیقهای خاص پیدا میکنند که قابلیت سفر در زمان را دارد و محسن همراه عتیقه ۲۴ سال در زمان سفر میکند و در سال ۱۳۸۸ در تهران امروز خود را مییابد. محسن که با پدیدههای جدید و دور از ذهن مواجه میشود دلبسته دختری به نام هما میشود و اتفاقات دیگری برای او میافتد که مجبور به بازگشت به سال ۶۴ میشود و ...
«پنجمین خورشید» با اینکه اثر فوق العاده ای نبود، اما به اندازه کافی و برای شب های رمضان سرگرم کننده بو د و بینندگان نسبتا زیادی را پای تلویزیون می نشاند.
خاک سرخ/ ابرهیم حاتمی کیا
خاک سرخ نام یک مجموعه تلویزیونی ۱۷ قسمتی به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا است که در سال ۱۳۸۱ از شبکه ۱ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. ماجرای این سریال هم به زمان جنگ برمیگشت و زندگی و وضعیت مردم جنوب کشور را در آن دوران نشان می داد. بازیهای قوی و فیلمنامه درخشان علاوه بر حضور ابراهیم حاتمی کیا به عنوان کارگردان با عث شد که یکی از بهترین آثار دفاع مقدسی تلویزیون شکل بگیرید.
دختری به نام لیلا در سالهای قبل از انقلاب از خانوادهاش جدا شده و اکنون در پی حوادثی در جستجوی کشف هویت خویش است و...
پرویز پرستویی و مهتاب کرامتی نقش آفرینان اصلی این سریال بودند.
دهه انقلاب/ محمدرضا مجد- فرید نیکخواه آزاد
این مجموعه تلویزیونی اولین سریالی بود که به دهه پنجاه می پرداخت و درباره ی همدلی مردم در جریان مبارزات انقلاب ۱۳۵۷ ایران تا سقوط حکومت پهلوی بود. «دهه انقلاب» از داستانهای متفاوت و مجزایی تشکیل شده بود که خط اصلی همه ی آنها، تحول آدمهای بیطرف یا ناباور و مخالف انقلاب و پیوستن آنان به صف مردم انقلابی است. عنوان برخی از بخشهای این مجموعه تلویزیونی عبارت بودند از: «گل و گلوله»، «ماجراهای محله ی ما» و «سرباز شهید».
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
پنجمین خورشید
نابرده رنج
ارمغان تاریکی
در چشم باد
پروانه
نفس(نرگس آبیار)
شیار ۱۴۳
دلدادگان
نفس
کیمیا
پنجمین خورشید
(خاک سرخ و از نفس افتاده رو ندیدم)
البته کلی دیگه هم هست و من نفس و شیار ۱۴۳ رو خودم نوشتم تو خبر نبود
گزارش خوبی بود منظوم مرسی