به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور را در ادامه بخوانید.
روزنامه همدلی نوشت:
در روز چهارم چهره هایی مانند پریناز ایزدیار، نوید محمدزاده، زیبا کرمعلی، دنیا مدنی، الناز حبیبی، بهنوش طباطبایی، نسیم ادبی، صابر ابر، نازنین بیاتی، جواد رضویان و مهران غفوریان حضور داشتند که البته تعدادی از آنها شاید برای مخاطب عام چندان شناخته شده نباشند ولی در فضای مجازی، فالوئرهای فراوانی دارند؛ اتفاقی که سبب می شود برخی از آنها پوشش های عجیب و غریبی انتخاب کنند تا شاید بیش از دیگران سوژه عکاسان شوند.
نوید محمدزاده چندین سال است لباس های نامتعارفی میپوشد و صابر ابر هم انگار با کت های بلند، بیشتر احساس راحتی میکند، اما در میان بازیگران زن هم طراحی های منحصر به فرد و گاهی عجیب هم به وفور دیده می شد؛ طراحی هایی که به دست طراحان گران قیمت طراحی شده اما در بعضی موارد از کمترین جذابیتهای بصری برخوردار است. اتفاقا دلیل جمع شدن فرش قرمز در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر، حواشی پیش آمده پیرامون پوشش عجیب برخی بازیگران بود که اعتراضات گستردهای را به دنبال داشت.
احترام به مهمترین فستیوال سینمایی
هر چند انتخاب پوشش در چارچوب شرع و عرف، امری شخصی است، ولی به نظر می رسد حضور در معتبرترین جشنواره ملی سینمای ایران نیازمند رعایت حداقل هایی است تا شان و اعتبار از دست رفته خود را بازیاید. اسکار به عنوان بزرگترین اتفاق سینمایی جهان، پر مخاطب ترین و جذاب ترین فرش قرمز دنیا را دارد ولی به ندرت بازیگرِ مردی را می بینیم که لباسی به غیر از کت و شلوار رسمی بر تن کند، زنانِ بازیگر هم هر چند آزادی عمل بیشتری نسبت به هنرمندان ایرانی برای انتخاب پوشش دارند، اما از قواعدی نانوشته پیروی می کنند.
به طور مثال «لیدی گاگا»، خواننده و بازیگر نامدار آمریکایی که به پوشیدن لباس های عجیب شهره است و حتی سابقه بر تن کردن لباسی از جنس گوشت خام گاو را دارد، اما در مراسم مهم سینمایی، لباس های معقولانه تری از کُمدش برمیدارد. در ایران اما انگار هر چه نامتعارف تر لباس بپوشی و عجیب تر در جشنواره ظاهر شوی، جذابیت بیشتری برای عکاسان داری و طبیعتا شهرت فراوانی در فضای مجازی کسب خواهی کرد.
روزنامه جوان نوشت:
فیلم ضعیف، سخیف و مبتذل زهر مار را باید یک توهین واقعی به شعور و شخصیت تماشاگران جشنواره فجر محسوب کرد؛ فیلمی که کارگردان و نویسندهاش در نشست خبری پس از نمایش میگویند ژانر آن طنز نیست، اما از قرائن و شواهد اینطور برمیآید که قرار بوده باشد ولی درنیامده است.
وقتی زهر مار را میبینیم به این فکر میکنیم که فیلمهایی که به جشنواره راه پیدا نکردهاند چه کیفیتی داشتهاند که این فیلم توانسته نظر هیئت انتخاب را تأمین کند. داستان فیلم سیدجواد رضویان که به عنوان یک فیلم اولی در بخش نگاه نو جشنواره فجر حضور دارد درباره یک مداح است که ظاهراً صیغه موقت برای مشتریهایش میخواند. کار و کاسبی خوبی برای خود دست و پا کرده و میخواهد در انتخابات شورای شهر شرکت کند.
یک شب یکی از رفقای قدیمی که خاطره خوشی از او ندارد برای انتقامگیری همراه زنی فاحشه که جای همسرش معرفی میکند به خانه مداح میرود تا او را مسموم کند ولی لیوان آغشته به دارو را اشتباهاً زن سرمیکشد و صبح از جایش بلند میشود و میبیند که دوست قدیمی مداح کیفش را دزدیده و فرار کرده پس یقه مداح را میچسبد که یا پول من را میدهی یا آبرویت را میبرم. ادامه فیلم هم تا پایان کاملاً به سبک فیلمفارسیهای پیش از انقلاب مسیرش را طی میکند.
نصرت کریمی فیلمفارسیسازی بود که پیش از انقلاب فیلم «محلل» را ساخت و آنقدر مبتذل بود که منجر به واکنش آیتالله مطهری شد. فیلم به قدری زننده بود که پس از انقلاب بزرگترین مانع ادامه فعالیت کارگردانش شد. زهر مار سیدجواد رضویان به لحاظ ابتذال تصویری هر چند قابل مقایسه با آن فیلم نیست، اما ابتذال ساختاری و مضمونی که بر فیلم سایه انداخته است.
آنچه زهر مار جواد رضویان را مبتذل میکند سوژه آن نیست بلکه جنس پرداخت آن است. ساختن فیلم درباره یک مداح فاسد نمیتواند یک خط قرمز باشد چه اینکه پیش از این درباره مسائل روحانیون نیز آثاری ساخته شده است. همانطور که در همه اصناف و اقشار آدمهای ناسالم پیدا میشوند در میان جامعه مداحان هم چنین احتمالی وجود دارد، اما زهر مار را نمیتوان نقدی مؤثر و سازنده با رویکردی فرهنگی قلمداد کرد، چون نشانهگذاریهای فیلم نه برای ارتقای اخلاق و تقویت فرهنگ بلکه بر ضد اخلاق و خانواده و فرهنگ متمرکز شده است. وقتی یک کارگردان مبتدی در اولین تجربه فیلمسازیاش خود را تمام و کمال به دست نویسندهای منحرف میسپارد نتیجهای جز یک خسران حرفهای دشت نخواهد کرد.
به لحاظ فرم داستانی و تکنیک سینمایی نیز زهر مار یک فیلم دمدستی است که بدون هیچگونه اشراف سینمایی و ذوق هنری ساخته شده است.
به احتمال زیاد نام سیدجواد رضویان به عنوان کارگردان به همراه سیامک اطلسی کافی است تا فیلم با یک پوستر کمدینما در گیشه فروش خود را تضمین کند و به فروش چنددهمیلیاردی نائل آید، اما از همین حالا باید به حال تماشاگر از همه جا بیخبر و بیچارهای که همراه با خانواده برای دیدن این فیلم به سینما میرود دل سوزاند. وقتی انگیزههای مالی در جامعه به انگیزههای فرهنگی میچربد، به طور عادی فرهنگ قربانی پول خواهد شد.
اینجا دیگر حرف بر سر سلیقه سیاسی نیست. این فرهنگ ملی است که به پای سینماگران نابلد در حال ذبح شدن است و بخش عمدهای از تقصیر نیز بر گردن مدیران وزارت ارشاد است. وقتی فیلمی تا این اندازه ضعیف و مبتذل توسط هیئت داوران و دبیر جشنواره فجر به بزرگترین رویداد فرهنگی- هنری کشور راه پیدا میکند در واقع پالس مثبت و چراغ سبز به مبتذلسازان میدهد تا در آینده برای تولید آثاری از این دست با فراغ بال بیشتری اقدام کنند و زهر مارهای پرتعدادتری به تماشاگران نگونبخت سینما پیشکش نمایند.
مهر نوشت:
جعفر گودرزی دبیر انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران به انتقاد از فیلمنامههای آثار راهیافته به سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر پرداخت.
جعفر گودرزی دبیر انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در نقد فیلمهای راهیافته به سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از منظر فیلمنامه گفت: فیلمنامهنویسی یکی از رشتههای تخصصی سینماست و هرکسی نمیتواند وارد این عرصه شود بنابراین کسی که میخواهد خودش را در این حرفه محک بزند باید تخصص و توانایی لازم را داشته باشد اما ما میبینیم که متاسفانه خیلی از کارگردانها اصرار دارند خودشان فیلمنامههایشان را بنویسند و بهعنوان یک فیلمساز مولف شناخته شوند اما دلیل این موضوع را متوجه نمیشوم چون چنین فیلمنامهها و آثاری راه به جایی نمیبرند. نکته دیگر این است که اگر کارگردانان دوست دارند خودشان را در زمینه نگارش فیلمنامه محک بزنند بهتر است از یک فیلمنامهنویس حرفهای و خوب دیگر در کنار خود بهره ببرند.
او با انتقاد از فیلمنامههای این دوره از جشنواره فجر عنوان کرد: ما در این دوره از جشنواره با فیلمنامههایی مواجه هستیم که هویت ندارند و شخصیتپردازی درستی نشده اند همین مسایل ثابت میکند که سینمای ما بیش از هر چیزی از نبود فیلمنامه خوب رنج میبرد در حالی که پاشنه آشیل سینما ضعف فیلمنامه است. این را هم باید عنوان کنم که ما اصلا سینمای قصهگو نداریم بنابراین هرگاه در یک فیلمنامه، قصه وجود نداشته باشد مخاطب با آن همراه نمیشود.
گودرزی اظهار کرد: مساله این است که اگر یک قصه خوب را به یک فیلمساز بد بدهند، اثر بدی تولید نمیشود اما اگر برعکس این موضوع اتفاق بیفتد قطعا فیلم بدی تولید میشود از همینرو ما باید فیلمنامهها را به دست افرادی بسپاریم که در این زمینه بهصورت حرفهای فعال هستند. نکته دیگری که وجود دارد این است که در همه جای دنیا برای نگارش فیلمنامه چیزی نزدیک یک سال و برای زمان فیلمبرداری نزدیک ۶ ماه زمان میگذارند اما در ایران برعکس است و همین موضوع باعث میشود فیلمنامهها قوام پیدا نکنند.
این منتقد توضیح داد: همانطور که گفتم ما در این مدت جشنواره فیلمهایی را دیدیم که فیلمنامههای آنها هویت نداشته و شخصیتپردازی درستی نشدهاند ضمن اینکه ما تا اینجای کار حتی یک فیلم ندیدم که از مرد، یک شخصیت نرمال ساخته باشند از همینرو اکثر آنها دچار مشکل هستند. از سوی دیگر فیلمنامههای ظرفیت تولید یک فیلم بلند را نداشتهاند ولی کارگردان اصرار داشته آن را تبدیل به یک فیلم بلند کند همین موضوعات باعث میشود مخاطب با آثار آنها همذاتپنداری نکند.
وی اظهار کرد: وقتی در بنیاد سینمایی فارابی همکاری داشتم قاعدهای مبنیبر این گذاشتیم که هر فیلمساز اولی از وجود یک مشاور کارگردان بهره ببرد به نظرم همین موضوع را میشود در فیلمنامهها هم اعمال کرد یعنی هرکسی که برای اولینبار میخواهد فیلمنامه بنویسد حتما از حضور یک فیلمنامهنویس دیگر در کنار خود استفاده کند چراکه وقتی کارگردانی کار نگارش فیلمنامه را هم خودش به عهده میگیرد به ناگاه ذهنش ۲ پاره میشود و کار درست پیش نمیرود همین موضوع باعث میشود ما آثار خوبی نداشته باشیم.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.