به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
مدتیست تب ساخت فیلم هایی با تم و موضوع های خارجی در بین کارگردانان کشورمان راه افتاده؛ از فیلم "راه آب ابریشم" چند میلیاردی گرفته تا فیلم "بدرود بغداد" و "33 روز" و این اواخر هم که نوبت به فیلم "برلین منفی7" رسیده. اما در چنین فیلم هایی همیشه برای مخاطب این سوال مطرح است که زمانی که شخصی از کشورش به کشور دیگری راهی میشود، چگونه می تواند با مردم آنجا ارتباط برقرار کند، و این بزرگترین مساله ایست که متاسفانه اغلب کارگردانان هیچ گونه ای توجهی به آن ندارند و با اعتماد به نفس قابل توجهی تمامی دیالوگ ها را به یک زبان قرار می دهند و درعین حال می توانیم در برخی از گوشه و کناره های فیلم، ببینیم که حتی شخصیت های فیلم حتی قادر به خواندن یک نامه هم نیستند و برای رفع این مشکل خود چاره ای ندارند جز مراجعه به شخص دیگر. و این مصیبت در آنجا به اوج خود می رسد که شخصیت های اصلی فیلم حتی فارسی زبان هم نیستند! البته که این ایراد مستقیما به فیلمنامه نویس مرتبط است لیکن عجیب است از کارگردانانی که به خود جرات می دهند پای ساخت چنین فیلم نامه هایی بروند. هرچند که نسخه دوبله شده این فیلم در سینماها به نمایش درآمده؛ ولکن از روند داستان فیلم و نحوه ارتباط گیری بازیگران، پرواضح است که نسخه اصلی فیلم هم درگیر این بحران همیشگی بوده.
حال از این نقد کلی که بگذریم، که البته در فیلم برلین منفی 7؛ به وضوح دیده میشد، ما در فیلم با فیلم نامه ای مواجهیم که سعی نکرده حتی یکی از شخصیت های فیلم رو به خوبی بپردازد، با شخصیت هایی روبه رو هستیم که نه می دانیم چه بوده اند و در حال حاضر چه هستند و چه می کنند. از شخصیت مصطفی زمانی گرفته که معلوم نیست در فیلم چه می کند و کجا زندگی می کند و ... و همچنین شخصیت هایی به فیلم اضافه میشوند که هیچ ربطی به داستان ندارند و آنها نیز ربطشان به شخصیت های اصلی فیلم و نحوه آشنایی شان از نقاط مبهم فیلم نامه محسوب میشود.
از طرف دیگر، فیلمساز در دوگانگی ناخودآگاه افتاده و در سیر روایت فیلم حرف ثابت و واحدی را نمیزند؛ چرا که در چندین مورد می بینیم که نجمه با پدر خود درگیری جدی دارد و گلایه از این دارد که چرا آنها را به کشور غریب آورده، اما در انتهای فیلم می بینیم که غلیرغم اینکه آزادی پدرش قطعیست و قرار است نجمه به خواست قلبی خود برسد و به کشورش بازگردد؛ تصمیم عجیبی می گیرد و با اعتراف به رازهای نگفته زندگی اش، لوازم استقامت خود و خانواده اش را در برلین مهیا می کند، اینجاست که فیلمساز را به پارداوکس می رساند و روشن میشود که هنوز هم برای خود فیلم ساز قطعی نیست که با ساختن فیلم به دنبال چه هدفی میگردد.
مسعود رایگان در فیلم برلین منفی7
نقص فیلم نامه به همین جا ختم نمیشود؛ در فیلم شاهد داستان سرایی هایی درباره مادر نجمه در فیلم هستیم که تا آخر فیلم همچنان مبهم می ماند و آن را به عهده مخاطب میگذارد، و همین اتفاق درباره بیماری برادر نجمه نیز در فیلم مشهود است؛ اما به راستی این همه دروغ از زبان فردی مسلمان، عاطف (شخصیت اول فیلم) درباره اتفاقاتی که برای دخترش نجمه افتاده برای چیست!؟ آن هم درحالی که او خبر ندارد که به دخترش تجاوز شده و نکته دیگر اینکه سرگذشت شخصیت مصطفی زمانی و همسرش نیز در هاله ای از ابهام قرار میگیرد.
از فیلمنامه فوق ضعیف و بدون کشش و جذابیت که بگذریم؛ با کارگردانی کاملا عادی و بازی های بسیار سطحی و همچنین فیلم برداری غیر حرفه ای مواجهیم که مخاطب را به ستایش و مدح فیلم وانمیدارد.
و جالب تر اینکه پسر خانواده هم بعد از بیان این اعتراف، بدون هیچ منطق و دلیلی بر بیماری سخت خود غلبه می کند و آثار بهبودی در وی دیده می شود، گویی که همه درد او از این بوده که خواهرش به این جنایت و مشکلاتی که برایش رخ داده، اعتراف نکرده!
علاوه بر بحث های تکنیکی فیلم، نکات قابل توجه دیگری در فیلم رخ میدهد که ذکرشان خالی از لطف نیست؛ و آن اینکه؛ نجمه، دختر مسلمانیست که به راحتی با ورود به کشوری غیر مسلمان تمام اعتقادات خود را زیرپا میگذارد و تا چشم پدر خود را دور می بیند حجاب خود را رها می کند و رابطه دوستی برقرار میکند (و بدون شک دست کارگردان بسته بوده که فراتر از این را در فیلم جای نداده والا شاهد اتفاق اسفناک تری در فیلم می بودیم)؛ و این مساله نه تنها در مورد نجمه اتفاق می افتد که برای زن سوریه ای (که در اواسط فیلم وارد میشود) نیز رخ داده؛ و این مساله چیزیست غیر از اهانت به مسلمانان عراق!؟
مصطفی زمانی در فیلم برلین منفی7
نکات محتوایی عجیبی در فیلم مطرح است که حتی ذره ای با اصول اسلامی منطبق نیست، اما درعین حال شاهد حمایت های نهادهای دولتی از محتوای این فیلم به نام ضدآمریکایی بودن آن؛ بودیم. از جمله این محتویات، مساله ترویج و تبلیغ مهاجرت مسلمانان به کشورهای غربی ، در صورت محقق شدن مشکلی همچون جنگ؛ به گونه ای که حتی ذره ای حاضر به دفاع از دین و کشور خود نبوده اند، و جالب اینجاست که چند مرتبه ای به صورت کلیشه ای شاهدیم که شخصیت دختر خانواده(نجمه)، درصدد مذمت پدر خود برمی آید و سعی در متنبه کردن پدر خود دارد، اما روشن است که این فکر در فیلم مغلوب واقع می شود و نتیجتا شاهد این هستیم که "نجمه" هم تن به اعتراف اتفاقات افتاده می دهد تا بتوانند به هرقیمتی که شده اقامت خود را در کشور آلمان قطعی کنند.
و در آخر باید اذعان داشت که اکثر قریب به اتفاق فیلم های دولتی، نتوانسته اند راه به جایی برسانند، جز آنکه هزینه های سنگینی برای دولت به بار آورده اند، و ای کاش، مسئولین متوجه این امر می شدند که حمایت واقعی از فیلم سازان با تدارک زیرساخت های سینمایی محقق می شود، نه با هزینه های میلیاردی برای فیلم هایی همچون؛ که حتی پیش از ساخت شکست مالی و حتی محتوایی آنان قطعیست!
و نکته عجیب دیگر که درحاشیه نیز قابل تامل است، پرداختن به جنگ های غیر بومی ایران آن هم با این همه هزینه های گزاف است، که در این اواخر شاهد فیلم های جنگی درباره جنگ عراق و لبنان هستیم!! اما آیا واقعا باید بعد از گذشت بیست و اندی سال از جنگ تحمیلی خودمان، تعداد انگشت شماری فیلم شاخص از جنگ هشت ساله خودمان داشته باشیم!؟ آیا باید به ساخت یکی دو فیلم آن هم در همان اوایل انقلاب و بعد از شروع جنگ درباره شهدای شیمیایی جنگ 8 ساله بسنده کرد!؟
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.