به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
داستان فیلم ماجان درباره یک خانواده سه نفره است که کودک آخر آنها دچار معلولیت است. پدر خانواده هاشم (فرهاد اصلانی) با نگهداری کودک در خانه مخالف است اما مولود یا همان ماجان (مادرجان) همسر هاشم (مهتاب کرامتی) به عنوان مادری دلسوز و مهربان اصرار دارد که به جای گذاشتن کودک در آسایشگاه، در خانه خود از او مراقبت کند. مخالفت ماجان با نظر و خواسته هاشم موجب می گردد که هاشم خانه را ترک کند و حتی برای تحت فشار قرار دادن ماجان تصمیم به تجدید فراش بگیرد...
فرهاد اصلانی در فیلم ماجان
داستان فیلم خیلی باورپذیر نیست و بیشتر در خدمت پیام و مقصود کارگردان است. اگرچه که در برخی صحنه ها دارای جذابیت های بصری است و قصد دارد تا احساس مادرانه را در بالاترین نوع خود نشان دهد.
برادر هاشم که برعکس وی یک مرد مدرن و امروزی است و قصد ازدواج با شهناز که زنی مستقل و دست به جیب با پوششی شاد و امروزی است، را دارد. شهناز تمامی تلاش خود را برای پشتیبانی از ماجان انجام می دهد تا او بتواند روی پای خود بایستد و زنی مستقل باشد و از همین رو مورد نفرت هاشم است.
علاقه بیش از حد مادر به فرزند معلول خود همچون مانع و حجابی میان او و همسرش قرار دارد. در واقع حس حسادت و مخالفت هاشم با نگهداری فرزند معلول، خود ناشی از همین حس حسادت است. کارکتر هاشم همان کارکتر تکراری پدر متعصب فیلم های "دختر" و "کوچه بی نام" است و قرار است با ضعف هایی دوباره در این نقش تکرار شود.
سیما تیرانداز در فیلم ماجان
اگر ضعف های ملودرامی را کنار بگذاریم شاهد تکرار دوباره تقابل سنت و مدرنیته در جامعه ایرانی هستیم. تاکید چندباره شهناز به عنوان زنی مستقل و دست به جیب با پوششی شاد و آرایشی غلیظ به ماجان برای تغییر در وضعیت ظاهری اش، خود گویای چنین تقابلی است. زنی سنتی که حتی عشق ورزیدن به همسر خود را نمی داند و بوسیدن دست او توسط همسرش را جلوی کودکان خود زشت و عیب می داند. با اعتقاد است و تصور می کند که کودک معلول آنها نه تنها عیب نیست بلکه لطفی از جانب خداست. اما این عقیده نه کار او را به پیش می برد و نه هاشم را راضی می کند، تا جایی که ترجیح می دهد به جای اینکه بنشیند و شاهد زن گرفتن هاشم و گرفتن بچه هایش توسط او باشد با بچه های خود فرار کند!
قصه موازی شهناز و برادر هاشم و ارتباط عاشقانه آنها قبل از ازدواج نیز آلترناتیو این تفکر است. اگرچه که کامل و خالص نیستند و تا مدرن کامل و خالص شدن، فاصله وجود دارد. دو زن و مرد که گویی یکی در دهه شصت زندگی می کند و یکی در دهه نود! چهره غمناک، رنج کشیده و همیشه نالان ماجان با پوشش و طرز تفکری سنتی در کنار رنگ های جیغ و روشنِ ناخن ها و لباس های شهناز و طرز تفکر خاص او این تفاوت را به رخ می کشد. گویی که مخاطب حس خوبی از یک زن سنتی ندارد و با دیدن شهناز حس و حالش خوب و بشاش میشود.
این پیام که زنان سنتی همواره نه تنها نمی توانند مشکلات خود را حل نمایند و حق خود را از مردان زورگو سنتی بستانند بلکه برای حل آن همیشه فرار را ترجیح می دهند، سوژه تکراری سال های اخیر سینمای ایران است.
مهتاب کرامتی در فیلم ماجان
در سکانس های پایانی فیلم، هاشم به یکباره به خانه برمی گردد و با رفتاری مهربانانه خانواده خود را به شمال می برد تا در وقتی مناسب از شر کودک معلول خود رها شود. در سکانس پایانی فیلم یعنی ساحل دریا، ماجان و هاشم با احساس در کنار هم بر سر بالین کودک معلول خود نشسته اند و بیش از پیش به یکدیگر نزدیک هستند در حالی که چادر ماجان کمی آن طرف تر بر روی زمین افتاده است. چادری که ماجان آن را تنها به عنوانِ وصله ای نچسب به یدک می کشید و انگار قرار بود که با نسیمی از او جدا شود. و این گویای این مهم است که در واقع آنچه موجب جدایی این زن و مرد از یکدیگر بوده است نه کودک معلول بلکه تفکرات پوسیده و کهنه ای است که با کنار گذاشتن آنها موجب نزدیکی آن دو می شود.
اگر ماجان ایرانی (مادر ایرانی) را با این اسم و فامیلی تعجب برانگیز نماد سرزمین ایران بدانیم که خیال تغییر ندارد و ترجیح می دهد که کودک و باورهای غلط و ناقص خود را از دست ندهد حتی اگر به قیمت ترک همه خانواده خود باشد به راحتی می توان پیام فیلم را از سوی کارگردان درک کرد.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]