: «قطار بازی» هنوز هم موفقترین و پُر سر و صداترین فیلم بویل است که اصولاً جنجال و شلوغی را دوست دارد، چه در سینما و چه حاشیههایش. قطار بازی که...
13 آذر 1395
«قطار بازی» هنوز هم موفقترین و پُر سر و صداترین فیلم بویل است که اصولاً جنجال و شلوغی را دوست دارد، چه در سینما و چه حاشیههایش. قطار بازی که عنوانش را از یکجور بازی گرفته، از دل روایت مستندگونهٔ عیاشیها و چرندگوئی بیوقفهٔ چند جوان هپروتی انگلیسی، قصد دارد همهٔ مظاهر و مؤلفههای فرهنگ پاپ این روزها را به نقد بکشد و نیش و کنایهای نثار نسل بیهدف و فاقد آرمانی کند که به نظر کارگردان، کاری جز دود کردن و ساقیگری و مزخرف گفتن ندارند. اگر هدف فیلمساز بیزار کردن تماشاگر از این همه بطالت و لاابالیگری است، قطار بازی را باید فیلم موفقی بدانیم. جلوهگری کارگردانی بویل خیلی مدیون ضرباهنگ تد و دیوانهوار و گفتوگوها و نماهاست که به ضرب موسیقی، قرار است تماشاگر را تا آخرین لحظه رها نکند. مکگرهگور با این فیلم راهش را به سوی ستاره شدن باز کرد و آمار فروش فیلم در انگلستان بیسابقه بود، تا جائیکه از آن بهعنوان یک ̎فیلم ـ کالت̎ (فیلمی برای ̎سرسپردگی̎) نام میبرند.
«مارک رنتن» (گره گور)، جوان زبر و زرنگ و باهوش و با مزه گاه کاملا بی خیال، «قهرمان» زمانه ی ماست. ماجراهای «مارک» و دوستانش، جماعتی با مزه، دروغ گو، روانی، دزد و معتاد که به گونه ای ناگزیر، به سوی خود ویران گری پیش می روند، نمایان گر از هم فروپاشی دوستی و رفاقت شان است...