احسان آجورلو : ژانر وحشت برقرار و استوار بر چندین مولفه است، از منظر مطالعات فرهنگی و مبحث خود و دیگری، ژانر وحشت همواره زمینه جولان دیگری در حیطه و حریم خود است،...
15 آذر 1395
ژانر وحشت برقرار و استوار بر چندین مولفه است، از منظر مطالعات فرهنگی و مبحث خود و دیگری، ژانر وحشت همواره زمینه جولان دیگری در حیطه و حریم خود است، این دیگری در طول زمان به سه برهه در فیلمهای ژانر وحشت تقسیم میشود. روایت تاریخی جنگ جهانی دوم و کشته شدن خیل عظیمی از انسانها و ماندن جنازه آنها روی زمین که در ژانر وحشت به صورت فیلمهایی با زمینه تماتیک هجوم زامبیها همراه شد و پس از جنگ و آغاز جنگ سرد که فیلمهای ژانر وحشت را به سمت شیاطین و ارواح سوق داد، حضوری که دلالت بر غیاب دارد و ترس از وجود دیگری در حریم خصوصی خود، و سومین برهه تاریخی که تاثیر به سزایی در ژانر وحشت داشت حادثه 11 سپتامبر بود که پروژه شرق هراسی را در ژانر وحشت کلید زد. اما نکته مهم و بارز در هر سه این مبحثها، عامل اصلی وحشت هجوم دیگری به حریم دارای آرامش خود است. اگر بخواهیم گذرا نگاهی بکنیم، در فیلمهایی با تم زامبی بحث هجوم دیگری، در فیلمهایی با تم شیاطین و ارواح وجود دیگری و در فیلمهای شرق هراسی، ترس از آمدن دیگری مولفههایی است که تکرار میشود. حال برخی فیلمها دو یا هر سه این مولفهها را به کار میبرند. فیلم «زیرسایه» داستان ترس همه انسانها از جنگ و هجوم دیگری است، این ترس از هجوم دیگری برای قشر متوسط به بالا جامعه عجیبتر و دهشتناکتر است. تهران دهه 60 با همه آن حسهای نوستالژیک و لطافت روحش، تنیده شده در مقولهای به نام جنگ و وحشت است، شاید بخاطر فرار از همین جنگ و وحشت است که بیشتر دوست داریم دهه 60 را گره بزنیم به نوستالژی زمان و روح بیدار انسانی تا ترس خود را در پشت حس عاطفی خود پنهان کنیم. «زیر سایه» پرده از زندگی قشری و طبقهای از جامعه در زمان جنگ برمیدارد که کمتر تا کنون مورد توجه فیلمسازان دفاع مقدسی ما قرار گرفته است. تا بوده و هست ما شاهد بودیم در زمان جنگ هرکه وضعیت مالی با ثباتی دارد و منتسب به قشر سرمایهداری است، دارای شخصیتی دارک و منفی است. نگاهی کوتاه به سریالها و فیلمهای سینمایی خود گواه این مدعاست. اما «زیر سایه» این حباب را شکسته و ما را وارد دنیای قشر متوسط به بالا جامعه میکند، از ترس آنها میگوید، و این پرسش را مطرح میکند که نخست تمام اقشار بالا جامعه روحیهای ضد جمهوری اسلامی نداشتند و چه بودهاند بازاریان سنتی و پایبند به اصول اسلام و حکومت که جزیی از این قشر هستند و در مرحله دوم، چه اشکالی دارد مگر انسان از مرگ بترسد و جان شیرینش را بردارد و فرار کند؟ مگر آن شخصی که جزیی از قشر پایین است، موقعیت مناسب داشت فرار نمیکرد؟ فرود آمدن موشک به سقف خانه در تهران مسئلهای است که در پایین شهر نیز اتفاق افتاده و منطق این است که شخصی که ساکن پایین شهر است توانایی ترک خانه و کاشانه را ندارد مگرنه این کار را انجام میداد اما شخصی که در شمال شهر زندگی میکند قدرت این ترک کردن را دارد و استنتاج منطقی زمانی که موشک در سقف خانه فرود بیاید این است که خانه را ترک کند. این موضوع است که زیر سایه را تازه و جذاب کرده، اینکه زاویه دیدی تازه از جامعه در جنگ ارائه شده، هرچند ناپخته و خام اما جای تامل دارد. در باب ژانر فیلم نیز از نظر فیلمنامه و کارگردانی با توجه به صحنههای ضعیف تروکاژی که همان هم ترسناک است، بحث هجوم و وجود دیگری با یکدیگر ادغام شدهاند تا مخاطب را تا سر حد ممکن به وحشت دعوت کند. از سویی هجوم یک دیگری که میخواهد فرزند خانواده را با خود ببرد، که با فرود موشک مصادف میشود. اگر در سطحی ترین حالت ممکن هم فرزند را آینده یک کشور جنگزده در نظر بگیریم، هجوم دیگری و تصاحب فرزند به نوعی تصاحب آینده کشور است که در انتها دیگری موفق به این عمل نمیشود و از این منظر میتوان گفت که فیلم با توجه به پروداکت خود که در خارج از کشور است. وفادار به میهن میماند. از طرفی بحث وجود دیگری مطرح میشود که نقطه قوت فیلم است. اکثرا این مولفه، یک عامل خارجی است که در فیلمنامه گنجانده میشود اما در زیر سایه این عامل خارجی در فیلمنامه پرورش مییابد و توجیه روانی و ناخودآگاهی پیدا میکند. در ابتدا فیلم زن تحت فشار عصبی اخراج از دانشگاه است و در ادامه که همسرش برای ماموریت خانه را ترک میکند. از او میخواهد نزد والدینش بروند که فرزندشان را بهتر بتواند نگه داری کند. همین امر برای زن تبدیل یک مسئله روانی میشود که نمیتواند از فرزندش مراقبت کند و همین امر موضوع اصلی وجود دیگری را بوجود میآورد. همچنین زن هیچ گاه چهرهای از اجنه را نمیبیند که همواره در فیلمهای این ژانر دارای چهرهای شیطانی است. این امر سبب این میشود که بعد روانی تشدید شود. در مجموع فیلم با توجه به مضمون فیلمی متوسط به بالاست که در برخی موارد صحنهای و مکان کمیتش لنگ است.
وقایع فیلم «زیر سایه» در دهه ۱۹۸۰ در اوج دوران جنگ ایران و عراق در تهران رخ می دهد. فیلم، ماجرای مادر جوانی به نام شیده (با بازی نرگس رشیدی) و دختر خردسال او، درسا، (آوین منشادی) است که در غیاب پدر خانواده که پزشک جبهه جنگ است، خانه شان مورد اصابت موشکی قرار می گیرد که عمل نمی کند و منفجر نمی شود...