به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان و نویسنده فیلم«ابد و یک روز»جوانی است که برای اولین بار فیلم سینمایی ساخته است و همین فیلم اول در روز اول اکرانش در جشنواره، در بخش انتخاب تماشاچیان از آمار بالایی برخوردار بود.
او فارغ التحصیل رشته سینما از دانشگاه«سوره»است و ساخت فیلمهای کوتاهی را در کارنامه کاری خود دارد ازجمله:خیابان خیلی خلوت، شنبه و مراسم«از طرف آنها».
سعید روستایی را میتوان از خوششانسترین فیلم اولیها به شمار آورد زیرا هم با تهیهکنندهای کار بلد مانند ملکان، توانسته است بهراحتی کارش را پیش ببرد و دیگر اینکه فیلمش در آخرین لحظههای اعلامترکیب بندی فیلمهای جشنواره، از بخش نگاه نو، به بخش سودای سیمرغ منتقل شده است.
اولین فیلم روستایی در واقع درام«داستان»و«موقعیت»است. وی با لحنی گزنده و نیشدار به یکی از واقعیتهای تلخ جامعه امروز ما می پردازد. البته علاوه بر تلخی موضوع با طنز موقعیت با بیننده ارتباط برقرار می کند و گاهی زهر داستان را با خلق لحظه های کمیک میکاهد.
بهرهگیری از بازیگرانی چون پیمان معادی با سابقه درخشانش در فیلمهای اصغر فرهادی و پریناز ایزدیار که با حضور در یکی از سریالهای نمایش خانگی محبوبیتی به دست آورده و نیز بازی واقعی و حسی«نوید محمد زاده»در نقش محسن برادر کوچک و معتاد خانواده، از نقاط مثبت فیلم محسوب میشود. البته محمد زاده توانسته است به عنوان یکی از بازیگران نقش مکمل مرد در حال و هوای یکی از سیمرغهای امسال پر و بالی بزند.
«ابد و یک روز»گرچه به نوعی اشاره به تعریف نوعی محکومیت حقوقی و قضایی دارد اما به هیچ وجه به این نوع محکومیت نمیپردازد بلکه نام فیلم به نوعی کنایه به محکومیت ابدی تک تک اعضای خانواده ای پریشان به پذیرش سرنوشت محتوم خویش دارد.
با تماشای این فیلم احساس کردم داوری فیلم های جشنواره برای داوران، از مشاغل سخت محسوب میشود وقتی مجبور باشند چند فیلم گزنده را در روزهای پیاپی ببینند!!!
با دیدن صحنههایی از این فیلم اشک از چشمان تماشاچیان جاری شده بود و از گوشهگوشه سالن صدای هق هق بلند بود!
این همذاتپنداری با شخصیتهای فیلم حاکی از این بود که فیلمساز توانسته است، زخمهای پنهان و آشکار و دملهای دلمه بسته وجود مردم را به نیشتری بگشاید و عفونت ناشی از زخمی عمیق را به در و دیوار ذهن بپاشد. زیرا امروز روزگاری است که هر کسی میتواند با یکی از شخصیتهای داستان همذاتپنداری کند چون یا خودش قربانی اعتیاد است یا عزیزی را قربانی کرده است و یا در همسایگی و نزدیکیاش این درد را با تمام وجود لمس می کند! و چگونه میشود با درد خود و خانواده و همسایه و دوست و آشنا نگریست؟!
پیمان معادی، بازیگری است که نقشهای مختلف را واقعا متفاوت بازی میکند برخلاف بازیگرانی که در تمامی نقشهایشان همیشه یکجور ظاهر میشوند. او در نقش کسی که اعتیادش را ترک کرده ولی رگههای لمپنیسم در رگهای وجودش جریان دارد خوب ظاهرشده است. گر چه بنیان اصلی فیلم، دیالوگهایی بود که بین اعضای خانواده ردوبدل میشد اما آنچنان ریتم بیان آنها سریع بود که نمیتوانستی دیالوگی را مانند دیالوگهای ماندگار«قیصر»و«گوزنها»به ذهن بسپاری و تا همیشه آن را زمزمه کنی!
نکته ابهام برای من تناقض تربیتی بین فرزندان خانواده بود که همگی در یک محیط پرورشیافته بودند ولی«سمیه»خواهر کوچک و دیگر برادرش که کوچکترین عضو خانواده بود، بسیار متفاوت و مسئولیتپذیر و دلسوز بودند ولی دیگران هر یک به راهی رفته بودند و سازی مخالف میزدند!
اما از منظر من، نویسنده و کارگردان جوان و فیلم اولی چون سعید روستایی با یک پرش بلند در لیست سودای سیمرغ قرار گرفت، پرش دوم او انتخاب فیلمش در اولین روز اکران در لیست انتخاب برتر تماشاچیان بود اما باید منتظر ماند و دید که آیا او در برابر بزرگان و غولهای سینما فرصت پرش دیگری را برای گرفتن حداقل یکی از مرغهای پران جشنواره سی و چهارم خواهد داشت!؟