سینا همای : مردان ایکس (X-Men) یکی از پدیده های نوین هالیوود در ابتدای قرن بیستم است که کمپانی مارول در از سال 2000 تا به حال نُه قسمت از آن را منتشر...
14 آذر 1395
مردان ایکس (X-Men) یکی از پدیده های نوین هالیوود در ابتدای قرن بیستم است که کمپانی مارول در از سال 2000 تا به حال نُه قسمت از آن را منتشر کرده است. در سالی که در آن هستیم، دو پروژه همزمان، از این مجموعه، توسط دو کارگردان تولید و اکران شدند که محصولاتی موفق و پرمخاطب بودند. از آنجایی که پس از اکران هشت فیلم از این مجموعه، نیازی به معرفی شخصیت ها و موقعیت های این مجموعه نیست، بنابراین در این یادداشت سعی می شود به اختصار روشهایی که در این فیلم هالیوودی به کار گرفته شده اند اشاره شود. راهکار اول: نامیرایی قهرمانان کمپانی مارول در این شانزده سال به خوبی متوجه شده است که قهرمانان فیلم به هیچ عنوان نباید حذف شوند. تنها از هنرپیشه¬ ای به هنرپیشۀ دیگر محول شوند! و به غیر از هیو جکمن (در نقش فلورین) شخصیتی از این مجموعه نبوده که نقشش را پس از چند مجموعه به دیگری نسپرده باشند. به هر حال ارتباط عاطفی با شخصیت قهرمان، مسئله ای است که به مرور زمان بین مخاطب و شخصیت برقرار می شود. هنرپیشه در این بین نقش واسطه را ایفا می کند. هر چه او این نقش را بهتر ایفا کند، با شخصیت قهرمان یکی تر می شود. تا جایی که مخاطب پس از تعویض بازیگر با یک جور تنش عاطفی مواجه می شود. این مسئله پیشتر از این ها در مجموعه های دیگری در هالیوود نیز تجربه شده بود و جنگ ستارگان از بارزترین نمونه های آن است. راهکار دوم: گذاشتن زیربنایی در انتهای فیلم برای قسمت آینده شاید پروژه های دنباله دار هالیوودی این خصلت خود را از داستان مصورها (کمیک استریپ ها) آموخته باشند. ماجرا تمام می شود ولی بستر آن برای ادامه یافتن همچنان محیا است. گاهی حتی ضدقهرمان آن قدر دوست داشتنی می شود که عوض کردن آن هم مخاطب را دلسرد می کند (نمونۀ بارز همۀ این مسائل را در مجموعۀ شوالیۀ تاریکی کریستفر نولان، مشهود است). همین باعث می شود که داستان فیلم در جایی تمام شود که هر موقعی بتوان آن را ادامه داد و مخاطبان پیگیر را به سالن سینما برگرداند. راهکار سوم: جلوۀ بین المللی کاذب در فیلمها طبیعی است که بزرگترین سهم از سینمای امریکا به هالیوود اختصاص داده شده باشد. امریکا کشوری است که از ده ها ملیت تشکیل شده است. با این حال هالیوود جدید از این نظر کشف جالبی انجام داده است: اگر می خواهیم که فیلمهای پرفروشتری داشته باشیم، باید از کشورهای دیگری هم مخاطب جذب کنیم. این مساله باعث می شود که داستان فیلم در چند سرزمین مختلف روایت شود. امریکا، آلمان، مصر و... بنابراین تماشای این فیلم برای بسیاری از مردمان آلمان، اتریش، و کشورهای عرب زبان نیز جذاب تر می شود. هرچند که این رفتار به صورتی کاذب انجام می شود. همانطور که «آرگو» تصویر دقیقی از ایران ارائه نمی دهد، چه بسا آلمان و مصری که در فیلم مردان ایکس آخرالزمان نشان داده می شود هم، تصویری پوشالی و به دور از واقعیت باشد. با این حال باز هم این تمهیدات مفیدند و باعث بالا رفتن نمودار سوددهی فیلمها می شوند. راهکار چهارم: ارجاع تاریخی به اتفاقات معاصر ارجاعات تاریخی در این فیلم از همان تیتراژ ابتدایی به صورتی واضح به چشم می خورند. در ابتدا این ارجاعات، مصنوعی و تزئینی به نظر می آیند، اما بعد متوجه تیزهوشیِ مهندسان این پروژه می شویم. طبق روال معمول، امریکا خود را وسط جریانی نشان می دهد که یک قطبش آلمان نازی و سرِ دیگرش روسیۀ کمونیستی است. در این فیلم هالیوودی، امریکایی ها تنها مردمان معتدلی معرفی می شوند که بین این دو جریان تاریخی قرار گرفته و تنها نجات یافتۀ این جنگ جهانی است. البته این باور، به صورتی مستقیم به ذهن مخاطب رسوخ نمی کند. که این غیرمستقیم بودن، نشان از هوشمندی کار سازندگان این فیلم است. راهکار پنجم: درآمیختگی گونه ها گونه (یا همان ژانر) از دسته¬بندیهایی است که تنها با سینمای امریکا همخوانی دارد. در روزگار سینمای کلاسیک هالیوود این دسته بندی کاری نسبتاً آسان و سرراست بود. هر ژانر یا گونه مخاطبان خاص خود را داشت که فیلمهای همان گونه را دنبال می کردند. سیاستگذاران هالیوود جدید، متوجه این نکته شده اند. به همین دلیل به صورتی آگاهانه به نوعی فیلمهای پرخرج و پرفروششان را می سازند که علاقمندان به چند گونه پای یک فیلم بنشینند. هر مخاطبی از زعم خود یار فیلم شود و از نظر خود به آن رای بدهد. از همین روست که مردان ایکس فیلمی است که در عین علمی تخیلی بودن، فانتزی، تاریخی، کمدی، و... هم به نظر می آید. راهکار ششم: دنباله دار بودن در عینِ مستقل بودن سینمای امریکا، اولین سینمایی بود که به ساختن فیلمهای دنباله دار پرداخت. برباد رفته، پدرخوانده، سکوت بره¬ ها و ده ها نمونۀ دیگر. البته یک تفاوت بین فیلمهای دنباله دار دوران گذشته با دوران جدید وجود دارد: هیچ کس نمی تواند با تماشای تنها قسمت سومِ پدرخوانده، ارتباط عمیقی با فیلم برقرار کند. اما فیلمهای دنباله دار این روزها سعی می کنند به گونه ای ساخته شوند که هم در ادامۀ فیلم قبلی باشند و هم به مثابه فیلمی مستقل که به تنهایی تماشایی و دوست داشتنی است.
با ظهور اولین جهش یافته ی دنیا که "آخرالزمان/Apocalypse" نام دارد، مردان ایکس باید با هم متحد شوند تا از نقشه ای که او برای انقراض نسل کشیده، جلوگیری کنند...