به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
یکی از حسنهای جالب این اثر سینمایی، انطباق عجیب آن با اتفاقات بعد از انتخابات سال 88 است. تفسیر جنابعالی به عنوان بالاترین مقام فرهنگی کشور در زمان تهیه و تولید فیلم «ملک سلیمان» چیست؟ - بسم الله الرحمن الرحیم. من تصور میکنم این فیلم میتوانست اول انقلاب تولید شود و آنگاه نیز باز ما همین حس را داشتیم به این معنی که فیلم به سفارش خاصی ساخته نشده است. فیلمی که مبتنی بر یک ماجرای واقعی که داستان انبیاست و مستند آن هم قرآن و روایات است نیازی به سفارش ندارد چون خسارتهای بزرگ ما دور بودن از این معارف است که متأسفانه در زندگی جاری ما کم وارد شدهاند و من جزو آرزوهایم بود که در حوزه فرهنگ و هنر بتوانیم این باب را گسترش بدهیم. این نیاز که ما به سراغ داستانهای قرآنی و به معارفی که در گنجینه غنی فرهنگ دینی ما نهفته است برویم، همواره و به ویژه در شرایط بعد از انقلاب حس شده است؛ در آن بحبوحه جریاناتی که بعد از انقلاب دچارش بودیم و فتنههای مختلفی که در نقاط آسیبخیز کشور و در جایی که تنوع زبانی، قومی و مذهبی وجود داشت، سربرآورده بودند، بحرانهای ناشی از تحریک بعضی از جریانات اجتماعی از طریق گروهها و احزاب قارچگونهای که بعد از انقلاب ایجاد شده بودند. ظرفیت فتنه یا بهتر بگوییم ظرفیت پذیرش فتنه در وجود آدمهاست و تنها کافی است که کسی از بیرون تحریکش کند.
اینکه ما به توطئه معتقدیم و میگوییم که توطئه توهم نیست و واقعیت است، نمیخواهیم بگوییم که همه بار بر دوش آن است، اتفاقا بار اصلی بر روی دوش ما انسانهایی است که مستعد تحریک شدن توسط توطئهگر هستیم. اگر می خواهیم که ریشه فتنه خشکانده و بساط آن از روی زمین برداشته شود باید این استعداد فتنهپذیری در آدمها از بین برود. هدف سلیمان نبی(ع) کاهش این استعداد در وجود آدمهاست؛ کار او در حقیقت این است و به مردم متذکر بشود که شما هر کجا جای خدا را بهعاریت به غیرخدا بدهید، فتنه در آنجا حضور پیدا میکند. این اتفاق، زمان ندارد،در همین دوره بعد از انقلاب بارها این اتفاق افتاده است. حوادث سال پیش یکی از پیچیدهترین اعصار فتنه از نظر گستردگی در سی سال گذشته بود، اما با این موضوعات بیگانه نبودیم و اگر کسی این فیلم را ببیند به نظرم از سادهلوحی است اگر فکر کند فیلم خوراک فلان موضوع یا سفارشی بوده است. اگر کمی اهل تحقیق باشد میفهمد که رونمایی فیلم برای زمان قبل از انتخابات سال 88 است که میتوانست به جشنواره سال 87 برسد و به بچهها گفتیم چند روزی مهلت بدهیم و صبر کنیم، فیلم آماده بود اما تیم فنی و جلوههای ویژه به تعطیلات ژانویه برخورد کرد و بالتبع نشد، پس معلوم است که فیلم در یک فضای کاملا عاری از مسائل خاص این دوره تهیه شده است، در واقع به یک ناموس خلقت و هستی اشاره میکند که «وَ نَفْس وَ ما سَوّاها، فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواهاّ» (و قسم به نفس ناطقه انسان و آن که او را نیکو کامل بیافرید و به او شر و خیرش را الهام کرد؛ سوره شمس، آیات شریفه 7و8)، در وجود آدمی دو جایگاه تعبیه شده که یکی سوق دهندههای رحمانی و دیگری سوق دهندههای شیطانی است و این دو در حال نبرد هستند. فیلم ملک سلیمان هنری تمامعیار در به تصویر کشیدن این آیه کریمه دارد و میخواهد بگوید که خلأ حضور خداوند به فتنه شیاطین منتهی میشود. به خوبی توانسته سؤال «سرانجام فتنه چه می شود؟» را پاسخ دهد: «فتنه سرانجام ندارد برای اینکه استعداد آن همیشه وجود دارد!» هر زمان که ادب الهی و اعتقادی از دست برود و از مدار انسانیت خدامحور خارج شویم، فتنهگر و عامل جریان فتنه میشویم.
*محصول کار را چطور ارزیابی میکنید؟ -باید انصاف داد که آقای بحرانی هم به لحاظ اعتقادات شخصی، هم به لحاظ استفاده از مشاوران خوب در این زمینه و هم با وسواسی که در زمان تهیه فیلمنامه به کار رفت، اثر قابل قبولی را خلق کردهاند. من در اوایلی که وزارت را شروع کرده بودم متوجه شدم که چنین فیلمنامهای آمده و در معاونت سینمایی به دلیل یک برداشت تنگنظرانه متوقف شده است. تصور این بود که چون این فیلمنامه بحث ملک سلیمان است. ممکن است ادعاهای کذایی مربوط به تاریخ قوم یهود را که از سوی رژیم جعلی صهیونیستی مطرح میشود تأیید کند. من گفتم با نگاهی که از آقای بحرانی سراغ دارم چنین تصوری اشتباه است و ایشان چنین کاری نمیکنند. مسئله اعتماد به انسانهای شریف و افرادی که در صحنههای مختلف آزموده شدند در اینجا به کار آمد. روند منجر به این شد که فیلمنامه به محضر حضرت آقا تقدیم شد. ایشان نظر کاملا تأییدی داشتند، ضمن اینکه اشاراتی هم فرمودند. آقا فرمودند فیلمنامه خوب است، اشکالی ندارد و آن نگرانی که آقایان دارند وارد نیست. در واقع ما به یک چنین تأیید اطمینانآوری نیاز داشتیم. گرچه ما خودمان هم به همین نتیجه میرسیدیم اما وقتی از چنین موضعی شنیدیم خیلی از زمزمههایی که ممکن بود شنیده شود مرتفع شد. به هر حال به نظر میرسید که ما در جاهایی نیاز به جسارتی هم داریم که وقتی به حق رسیدیم باید پای آن جسورانه پیش رفت و نباید محافظهکاری و بزدلی به خرج داد. به نظر من پروژه کمی زمان برد. بخشی از آن مربوط به تأمین بودجه برای چنین پروژهای بود که دور از عادت معمول معاونت سینمایی انجام می شد. طرف دیگر این بود که بالاخره از حدود 20 میلیارد پولی که معاونت سینمایی میخواست پای حمایت از ساخت فیلمها صرف کند، باید رقم قابل توجهی را به این پروژه اختصاص میداد که برآوردی چهار میلیارد داشت که در نهایت هم بیش از پنج میلیارد شد و این در وسع معاونت نبود اما به دلیل اشتیاقی که ما برای ساخته شدن فیلم داشتیم بنده مدام تکرار می کردم که ملک سلیمان یادتان نرود. انصافا هم معاونت همکاری کرد. البته فلسفه وجودی بنیاد فارابی که ابتدا شکل گرفت این بود که جایی باشد که کار خاص و گلخانهای انجام دهد اما بعد تبدیل شد به جاییکه کفی از حمایت حتی برای فیلمهای دختر پسری را هم قائل شود. جالب اینجاست که همه از منتقد گرفته تا مسئول و عامه مردم و مطبوعات و رسانهها، و تا خود اهالی سینما فریاد میزنند که ابتذال سینما را آلوده کرده است اما وقتی یک جوانمردی پیدا میشود و میگوید چرا این پول را به همه بدهیم، آنوقت همه میگویند که این آدم سختگیر است و . . . حتی بعضی دوستان خوب ما توجه نداشتند که بنیاد فارابی نیاز به یک چنین جراحی دارد و باید به همان فلسفه وجودی اولیه برگردد.
*چه فیلمهایی باید از این حمایت خاص برخوردار باشند؟ - مبنای حمایت نهادهایی که از بودجه ملی ارتزاق میکنند میبایست این باشد که «نتیجه این اثر چه خواهد شد؟» فیلمی که توانایی شناساندن یک مفهوم فلسفی، اخلاقی یا یک مفهوم بلند حیات بشری را داشته باشد؛ مثل مفهوم فتنه که یک مفهوم بلندی است و اگر شناخته شود تکلیف خیلی از موضوعات ما را حل میکند. *کارنامه جامعه سینمایی ما در مقابل این فتنه قابل قبول بود؟ - بگذریم از این که بعضی هنرمندان ما خودشان هم اسیر فتنه شدند و متأسفانه در دام فتنه افتادند. البته من ملامتشان نمیکنم و معتقدم که هنرمند ما در قالبهایی گرفتار میشود که به طور طبیعی و در هنگام غبارآلودشدن فضا سر از آنجا درمیآورد، مظلومیت سینمای ماست. خود اینها هم در یک غربتی هستند و باید رفت و دست اینها را گرفت و کمکشان کرد. من به سهم خودم پیش از انتخابات گفتم ما یک خیرخواهی میتوانیم کنیم. در جمع بزرگان اهل هنر (تئاتر و سینما) جلسهای گذاشتیم و گفتم: «ورود در انتخابات همراه خواهد بود با موضعگیریهایی به نفع و علیه افراد. شما اهالی هنر خصوصیتتان این است که سوار بر امواج عواطف مردم میشوید. این تقسیمبندی که در انتخابات پیش میآید شما را بین این طرف و آن طرف تجزیه میکند. اگر تیمی که شما به آن ملحق میشوید ببرد آن گروه دیگر با شما زاویه پیدا خواهند کرد. اگر ببازید خودتان احساس ضرر میکنید. پس بهتر است که شما در این قصه وارد نشوید!» من تنها کمک و پیشنهادی که دادم این بود و بعد شنیدم که کسی از این جماعت تربیتنشده گفته بود که من به خاطر مخالفت با فلانی که شده مخصوصاً آرایشی اینچنینی به خودمان میگیریم و من افتخار می کنم که عضو فلان گروه هستم و . . . یعنی محیط اینگونه حداقل با احتیاط وارد شدن را میطبلد، اگر نگوییم که بصیرت میخواهد. * «ملک سلیمان» در تقابل با سینمای غرب و هالیوود در چه جایگاهی قرار میگیرد؟ - باید به واسطه از بین بردن احساس کوچکی ما در قبال سینمای شگفتانگیز هالیوود و غرب و بالا آوردن چند پلهای سینمای ایران ممنون سازندگان آن به خصوص شخص آقای بحرانی باشیم. اعتقادم این است که فیلم «ملک سلیمان» سدی را شکست؛ سد فاصله معناداری که بین سینمای ما و سینمای دنیای غرب به لحاظ شکوه ظاهری وجود داشت. * یعنی وارد مقیاس دیگری شدیم؟ - بله، و این حرف خیلی از هنرمندان و سینماگران است که در این فیلم ما از مرز فیلم ایرانی که تا حالا به لحاظ قوارههای شکلی تا یک حد خاصی تعریف میشد عبور کردیم. شاید اگر این فیلم برخوردار از سوپر استارها و چهرههای شاخص سینما هم بود که مردم یک مقدار هنوز به آن عادت دارند حتما این مظلومیتی که به گمان من ناجوانمردانه علیه آن اعمال میشود صورت نمیگرفت. اگر بدبینانه بخواهیم نگاه کنیم چهبسا چیزهای دیگری هم دخیل است برای اینکه این فیلم دیده نشود. آن طرف هم می شود گفت که فیلم از این بهتر هم میتوانست باشد و کسی انکار نمیکند که انشاءالله در قسمتهای دوم و سوم آن جنبههایی که باید جبران شود در آن صورت گیرد. *نگاه شما به اکران جهانی فیلم چیست؟ بازخورد آن را چگونه پیشبینی میکنید؟ -من در اکران جهانی تصور میکنم پیش از آنکه آثار محتوایی فیلم را مد نظر قرار دهیم باید به شبکه حرفهای که میخواهد این کار را انجام دهد بیندیشیم. یعنی اینطور نیست که بگوییم اگر فیلم ما به اکرانهای جهانی راه پیدا نمیکند این است که در قواره آنجا نیست، بلکه آنجا یک ساز و کاری وجود دارد که ما از آن دوریم و ارتباط نداریم. حالا یک زمانی صحبت بود که سرمایهگذاری کنیم برای اینکه خودمان را در آن شبکه وارد کنیم و همانند سهمی که در بعضی محیطهای بینالمللی اقتصادی داریم به نوعی در این عرصه هم تأثیر بگذاریم. قاعدتا گوش و چشم برای شنیدن و دیدن چیزهایی که ما منشأ آن هستیم خیلی آماده است. یعنی دنیا خیلی دلش میخواهد ما را به روایت خودمان بشنود و ببیند. البته بگذریم از کسانی که به نام ایران گاهی وقتها اثری را خلق میکنند که وقتی آن طرف میرود، آنها باورشان نمیشود و با تعجب سؤال میکنند: « اینها ایرانی بودند؟! اینها که روایت خود ماست از ایران. ما دلمان میخواهد حرف ایران را به روایت خود ایران بشنویم.» بعضیها وکیل مدافع همان روایت بیرونی هستند و لذا شاید خیلی کسی انگیزه نداشته باشد که چیزی را که از ایران آمده باشد با این نگاه ببیند. اما اگر بدانند که ما همان روایت و قرائت خالص خودمان است، کنجکاویهای بسیاری آنها را به سمت آثار ما میکشاند. چرا بعد از ماجرای 11سپتامبر میخواهند بدانند قرآن و اسلام چه میگویند؟ همین روح کاوشگر را برای جمهوری اسلامی دارند. و متأسفانه هنر ما هنوز روایت کننده همان چیزی که تئوریپردازان انقلاب ما یا سیاستمداران وفادار به این نهضت و نظام میگویند، نیست. در واقع حرفهای آنها هیچ وقت برگردان درستی در کار هنرمند ما نداشته است، لذا ما جهانی نشدیم.
*راه رسیدن به آن چیست؟ - راه جهانی شدن ما این است که اول ملی بشویم، اول باید خودمان را درست بشناسیم و شناسنامهدار شویم. این شناسنامه در دنیا وارد میشود و کار خودش را انجام میدهد. ملک سلیمان، مریم مقدس(س)، یوسف پیامبر(ع)، مردان آنجلس، فیلمهای اجتماعی ما مثل بچههای آسمان، رنگ خدا، و فیلمهای جبهه و جنگ ما –همانند تصویری که در دیدهبان از جهاد فی سبیل الله و ایثار ارائه میشود- اگر به دنیای آنطرف راه پیدا کند یک جهان دیگری پیش روی آنها تصویر میشود و لذا مشتاقانه به سراغش میروند. بدبختی گذشته ما این بوده که فکر کردیم جهانی شدن سر از جشنواره درآوردن است. در حالی که ما جهانی میشویم زمانی که برویم در مردم و دیده شویم، یعنی سینماهای آنجا و نه جشنواره های آنها که محل تجمع یک عده افراد خاص که ممکن است با جامعه خودشان اصلا نسبتی نداشته باشند- ما را نشان دهند. جماعت روشنفکری که افتخار میکنند بگویند ما با مردم کاری نداریم. یک هنرمند هنرهای تجسمی یکبار روبهروی من گفت: «کاری که من تولید میکنم، خریدارش متمولین و ثروتمندان هستند، من به توده مردم کاری ندارم.» یعنی اصلا به سفارش اغنیا کار میکرد و با افتخار هم میگفت. حالا یک چنین هنرمندی معمولا پاتوقشان جشنواره میشود. اما هنرمند ما اگر میخواهد جهانی و دیده شود باید ببیند اثرش در توده مردم چگونه است. ما راه رسیدن به آن اکران ها و دیده شدنها را هنوز نمیدانیم. کمک و حتما سرمایهگذاری سنگین دولت را میطلبد، و البته باید با گروههای غیردولتی اینکار را انجام داد. انشاءالله با این بودجههای سنگین 1500 میلیارد که میگویند به صورت کمکی برای حوزه فرهنگ آمده است بعضی از این اتفاقات بیفتد. *نکته پایانی . . . - من یک آرزو دارم. من در زمان وزارتم گفتم که تریبونهای کشور ما درست مسئولیتهای خودشان را به انجام نمیرسانند. یکی از آن تریبونها نماز جمعه است. تریبون نماز جمعه برای هدایت مردم به سمت بهترینهاست. انصافا در ابعاد مختلف هم این کار را میکند.
حرف من این بود که یکی از بهترین کارها اگر سوق دادن مردم به حیات فرهنگی صحیح است، چرا از تریبون نماز جمعه یک کتاب خوب، یک فیلم خوب، یک تئاتر خوب را هیچ وقت معرفی نمیکنیم؟! در حالی که خیلی حرفهای سادهتر را میگوییم. خیلی وقتها وقتی یک اتفاق بدی در سینما یا در تئاتر میافتد حرفش زده میشود، یعنی خطیب جمعه به خودش حق میدهد که این کار را که در حوزه فرهنگ اتفاق افتاده است را تقبیح کند، اما وقتی کار خوب میشود چرا نمیگویند؟! من از این تریبونها گله جدی دارم. مخصوصا نظرم روی نماز جمعه است. من معتقدم همه وعاظ ما وظیفهشان است که الآن فیلم ملک سلیمان را تبلیغ بکنند. تریبونهای نماز جمعه ما باید بگویند که فیلم ملک سلیمان را ببینید. نه به خاطر اینکه دلتان خنک بشود و یاد فتنه پارسال بیفتید که سرکوب شد، به خاطر اینکه بترسید از این استعداد که در وجود شما هم هست. توی نمازگزار مستعد قبول این فتنه هستی، اگر تربیت نشویم، اگر دستمان را نگیرند، اگر متوسل به درگاه خوبان عالم نباشیم، اگر مرتبط با راهیافتگان درجه قرب الهی نباشیم و اگر بیقاعده بخواهیم این راه را طی کنیم. اگر هرکس خیال کند خودش کسی هست و نیاز به راهنمایی و راهبری ندارد. این چیزی است که دلم میخواست توصیهای و به صورت یک گلایه جدی بیان کنم؛ فضای ایجابی تریبون. خیلی کتابهای خوب منتشر می شود چرا هر جمعه، خطیب جمعه، نه کسی که شعار میدهد، بگوید کتاب بخوانید؟ آیا ارزش یک کتاب خوب به اندازه بعضی از این مطالبی همچون تشکر از فلان مسئولان یا فلان مهمان که ما آنجا میگوییم نیست؟ به جایش یا در کنار آن یک خط هم بگوییم در هفته گذشته الحمدلله یک کتابی با این محتوا منتشر شده یا فیلمی منطبق بر ارزشها اکران شده است، که توصیه میکنم مؤمنین بروند این کتاب را بخوانند یا این فیلم را ببینند. من معتقدم برای فیلم «ملک سلیمان» باید کار اینگونه شود، آموزش و پرورش میتواند به صورت جدی وارد شود چرا که نیاز دارد این فیلم توسط دانش آموزان دیده شود. دولت اگر گمان میکند که این فیلم بخشی از کمبودهای ارشادی فرهنگ عمومی ما را میتواند پوشش دهد و حل کند، از این همه یارانهای که میدهیم یک سهمی هم به اینجا بدهیم و بتوانیم فیلم را نیمبها برای قشری از کارمندان دولت و برای بخشهای قابل توجهی نمایش دهیم؛ کاری که قبلا هم برای بعضی از فیلمها به طور خاص صورت گرفته است. اما اینجا نه به قصد اینکه دست فیلمساز را بگیریم یا به نیت جبران سرمایه سنگینی که هزینه شده است، بلکه به هدف اینکه جامعه نیاز دارد که این مفاهیم را بفهمد. در واقع بیاییم دست خودمان را بگیریم.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]