ستسوکو و سیتا خواهر و برادری اند که در زمان جنگ در ژاپن زندگی می کنند,بعد از این که مادرشان در یک حمله هوایی کشته می شه به طور موقت به خانه یکی از اقوامشان می روند,بعد از درگیری با خاله شان شهر و ترک می کنند و در یک پناهگاه متروکه به زندگی می پردازند,از اونجایی که از سرنوشت پدره سربازشون خبر ندارن برای گزران زندگیشون به هم تکیه می کنند,اما با بروز قحطی,کم کم از پا درمیان و در این میان تنها دلخوشیشون نور کرم های شب تابه...
حقیقتا یکی از بزرگ ترین موفقیت های استودیوی جیبلی « مدفن کرم های شبتاب » است که واقعا شایستۀ قرار گرفتن در ردۀ بهترین فیلم های تمام دوران است.
نه تنها به خاطر کار برجستۀ هنری ( و ریسک رهایی از گیشه ها ) این یک فیلم تفکر برانگیز است و دل شکستگی نهایی داستان مربوط به از دست رفتن بی گناهی و تراژدی های جنگ است.
بر اساس زندگینامه ای که آکیوکی نوساکا درمورد خودش نوشته است فیلم در جریان بمب باران جنگ جهانی دوم ساخته شده است. با محوریت « سِتا » پسر یک سرباز طماع نیروی دریایی و خواهر کوچک بی گناهش ستسوکو.
جدال آنها برای زنده ماندن درست از زمانی که توسط سربازان B29 آمریکایی هدف گلوله قرار می گیرند ــ مادر به سختی مجروح شده و در بیمارستان بستری است. جایی که او مدتی بعد می میرد. بچه ها به نیشینومیا می روند تا با خاله شان زندگی کنند.
خاله شان زنی سرد و نامهربان و در خدمت خودش است و اصلا حوصلۀ « سیتا » و« ستسوکو » را ندارد. مخصوصا وقتی که در زیر نور مهتاب به دنبال کرم های شبتاب می گردند، کنار ساحل بازی می کنند یا اطراف خانه قدم می زنند به جای اینکه به او کمک کنند.
وقتی که بچه ها بیشتر و بیشتر از طرف خاله شان تحقیر شدند تصمیم به فرار گرفتند. آنها در یک غار متروک در کنار دریاچه ساکن شدند.
آنها به هر طریقی سعی داشتند با سبزیجات و غذاهایی که پیدا می کردند و یا می دزدیدند زنده بمانند و.....
نتیجۀ داستان در واقع در همان آغاز فیلم نمایان می شود؛ جایی که ما بدن روح مانند « سیتا » را می بینیم که از گرسنگی به سوی مرگ می رود. مرگی دردناک در حالی که تنها در ایستگاه قطار است. براستی وقتی ما چگونگی حادث شدن این وقایع را می بینیم در جستجوی راهی برای زنده ماندن « سیتا » و « ستسوکو » هستیم؛ ولی افسوس، کسی برای پایداری « سیتا » افتخار نمی کند.
آهنگ کلی فیلم روایت همسو بودن یک تراژدی بزرگ با لحظات شاد و بی دردسر آنان که ذکر شد است. شامل بازی کردن « سیتا » و« ستسوکو » اطراف خانه یا جمع آوری کرمهای شبتاب برای روشنایی غارشان، همۀ شادی این وقایع با احساس اندوه از بین می رود، چون ما می دانیم که این لحظات کوتاه شادی ادامه پیدا نمی کند.
چه کسی برای گرفتاری این بچه ها مقصر شناحته می شود؟ فیلم هرگز جواب این سوال را به بیننده نمی دهد. یا این سوال که چه کسی برای آنها غصه می خورد؟
برای کارگردان، ایسائو تاکاهاتا، آسان است که یک فیلم ضد آمریکایی بسازد، ولی او بهتر عمل می کند. به جای آن او به خوبی نشان می دهد که جنگ می تواند برای قربانیان نتایج مهلک و وخیمی داشته باشد. او همچنین از اینکه از هر شخصیت یک قهرمان یا یک تبهکار بسازد اجتناب می کند و به جای آن فیلم را داستانی بسیار انسانی بدون هیچ شخصیت کاملا « خوب » یا « بد » تعریف می کند.
برای مثال خالۀ آنها شرور نیست. او فقط یک زن رنجیده و نا امید است. کسی که فقط تلاش می کند زنده بماند همانطور که « سیتا » و « ستسوکو » تلاش می کنند. با اینکه رفتار او با بچه ها بی رحمانه است، هیچ گاه او را مثل یک شحصیت « بد » نمی بینیم. در حالی که او یک شخصیت انسانی چند پهلو دارد.
معمولا هر کسی فکر می کند که این نوع داستان برای « اکشن کامپیوتری » مناسب است. ولی « مدفن کرم های شبتاب » به خوبی ثابت کرد که می تواند خود را با انیمیشن نشان دهد. خبری از جلوه های فوق العادۀ بصری نیست. اگرچه فیلم مانند دیگر محصولات « جیبلی » مجلل و مهیج است. و یک نمایش از کاراکترهای واقعی که می جنگند با احساساتی قابل لمس. و هیجان انگیز ترین هنر این فیلم که چقدر ما را تحت تأثیر قرار می دهد که برای « سیتا » و « ستسوکو » غصه می خوریم. عشق جدا نشدنی آنها و همراهیشان در طول داستان در محوریت است.
دوره های ممتد سکوت در موسیقی متن فیلم وجود دارد. آهنگ به تنهایی خیلی کم به کار رفته. با این حال هنوز هم فیلم موسیقی متن قدرتمندی دارد. مؤثر ترین لحظه جایی است که ما صدایی را می شنویم « خانه، خانه دوست داشتنی » از بالای تصویری از « ستسوکو » که در کنار پناهگاه بازی می کند.
من معمولا در نقدرهایم این را نمی گویم اما توصیه می کنم فیلم را با زبان اصلی آن بعنی ژاپنی ببینند چون تجربه ای جالب و واقعی تری است. نه اینکه دوبله انگلیسی آن بد باشد، در واقع به طرز حیرت آوری خوب کار شده. با رهبری موثر « جی رابرت اسپنسر » و برجستگی قابل توجه ظاهر انیمیشن با صدای « ورونیکا تیلور »، « کریستسن فریمن » و « دن گرین ».
صدای ستسوکو « رودا کروسایت » تنها صدایی بود که خوب کار نشد. او به نظر می رسید بزگسال باشد تا یک دختر جوان. با این حال برای کسانی که نمی توانند زیرنویس ها را بخوانند فیلم دوبله شده بهتر است.
حتی در ژانری مثل Multi Facted ( چند واقعیتی ) انیمیشن های ژاپنی فیلم های اندکی هستند که هر کسی باید آن را ببیند. مدفن کرم های شبتاب یکی از این فیلم هاست.
شناسه نقد : 0591847