به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
نسرین معلم آموزشگاه نقاشی است که چند روزی به خانه ی خواهرش سپیده به بهانه ی دیدن قدم می گذارد و در این مدت کم کم با شخصیت اصلی او و دلایل آمدنش آشنا می شویم . اولین چیزی که در حین دیدن فیلم ذهن مخاطب را مشغول می کند چیدمان المانها و مقایسه ی آن با نسخه ی خارجی به کارگردانی الیا کازان است! اما کمرنگ بودن اثر نسبت به نسخه ی اصلی فیلم را دچار تزلزل می کند.
بهرام توکلی از کارگردانان خوش فکر سینمای ایران است که لایه های عمیق معنایی و روانشناختی را در شخصیتهای داستانی فیلمهایش پررنگ تر از پیرنگ داستان ارائه می دهد و این یعنی باور پذیری عمیق مخاطب نسبت به پیچیدگیهای رفتار انسان .حتی به زعم اینکه فیلم یک اقتباس آزاد از نمایشنامه است ،بیننده به دنبال کشمکشهای موجود در یک داستان به سراغ یک فیلم می رود که اندکی در اینجا عقیم می نماید .
در" پرسه در مه " و " آسمان زرد کم عمق " به خوبی این کشمکشها را شاهد هستیم و در " اینجا بدون من " شخصیتهای قابل فهم تری را در یک داستان رئالیستی دنبال می کنیم . اما در " بیگانه " قصه اندکی متفاوت است . درامی شکل نمی گیرد و شخصیتها نیز دراماتیزه نیستند! قصه ی فیلم نیز به طور محسوس بیگانه با خود نمایشنامه است .نسرین در واقع اغواگری است که به مردان نیاز دارد و هربار آنها را به سمت خود می کشاند و رفتاری پارانویا گونه برای تایید شدن از سوی مردان دارد. او اساسا موجودی بی پایه و سست عنصر است که به خاطر رفتارهای نا متعادل جنسی اش مطرود از جامعه به خانه ی خواهر خویش پناه می برد و این بار می کوشد تا با ازدواج با خواستگار جدیدش از این بدنامی رهایی یابد.
مهناز افشار در فیلم بیگانه
پاشنه آشیل فیلم بازی خوب پانته آ بهرام در نقش نسرین است که اندکی بار روانپرداختی شخصیت اصلی داستان را به دوش می کشد و رفتارهای درونی و برونی را همزمان به بیننده القا می کند، هرچند رفتار اغواگرانه اش آنطور که باید به بار ننشسته است . انتخاب امیر جعفری و رفتار ناتوان او در نقش شوهری پایبند به اصول اخلاقی به نفع فیلم تمام نمی شود . او فقط با رها کردن خود در یک زندگی فقیرانه تبدیل به یک تیپ در ژانر فیلمهای اجتماعی اخلاقی شده است .تنشهایی که باید بین او و نسرین باشد در فیلم حلقه ی گمشده ای ست و هتک حرمتش به نسرین بدلی است . دست و پا زدن مهناز افشار در نقش سپیده با آن چهره ی سرد و بی روحش و هومن برق نورد در نقش داود هم برای جلوه گری نقش، خود فیلم را در سطح متوسط نگه می دارد .شاید احساسات قوی تر از سوی بازیگران فیلم می توانست کولاژی از نسخه ی اصلی را به تماشاگر بنمایاند .
با این حال فیلم هرچند از نظر محتوا اقتباس ناموفقی از نمایشنامه ی تنسی ویلیامز است اما در فرم از ساختار قابل قبولی بهره می برد و به فرم کلاسیک اثر پایبند بوده و ایرانیزه شدن آن به دل می نشیند .فضای شلخته و رنگ و وارنگ خانه شرایط زندگی جنوب شهری و نیازمندی را به بیننده القا می کند ، حتی فیلمبرداری در شب در تمام سکانسهای فیلم در راستای داستان است و می تواند اشاره به فضای تاریک ذهن نسرین در هراس از دست دادن زیبای اش باشد و بیانگر گذشته ی تاریک او نیز هست .حتی برای مخاطبی که هیچ تصوری از نمایشنامه و یا نسخه ی خارجی فیلم ندارد می تواند با داشتن یک قصه ی سرراست و باورپذیر دلگرم کننده باشد. در نهایت بهرام توکلی کارگردانی آبرومند است که می توان در مورد هر اثرش ارتباط معنایی و ظرافت رفتاری را جستجو کرد و دیدن فیلمهایش اجتناب ناپذیر به نظر می رسد .
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]