: در سال 1997 بود که جیمز کامرون یکی از پرهزینه ترین فیلم های تاریخ سینما را ساخت. این فیلم جنبه های مختلفی را در خود جای داده است و شاید...
14 آذر 1395
در سال 1997 بود که جیمز کامرون یکی از پرهزینه ترین فیلم های تاریخ سینما را ساخت. این فیلم جنبه های مختلفی را در خود جای داده است و شاید به همین دلیل است که تایتانیک دومین فیلم پرفروش تاریخ سینماست. سناریو عاشقانه، تاریخی و هیجانی فیلم افراد زیادی را در سالن های سینما میخکوب کرد. این فیلم یک بازسازی بسیار عالی از واقعه ی تلخ غرق شدن کشتی غرق نشدنی تایتانیک است. تایتانیک نامزد دریافت 14 جایزه اسکار شده است که به جز 3 جایزه، بقیه را از آن خود کرده است. لازم به ذکر است که از فیلم های دیگری که مربوط به غرق شدن کشتی تایتانیک است میتوان به فیلم شب به یاد ماندنی اشاره کرد که در سال 1958 ساخته شد. در ادامه به بررسی شواهد و مستندات کشتی تایتانیک واقعی می پردازیم...
آن کـــوه یـــخ لعنتـــی !
همه چیز در یکی از کارخانجات شهر بلفاست ایرلند شمالی شروع شد. در بین سال های 1909 تا 1912 بزرگترین کشتی دنیا در آنجا ساخته شد. طراح اصلی کشتی یک مهندس ایرلندی به نام توماس اندروز بود. در ساخت این کشتی بیش از 15000 هزار کارگر نقش داشتند. از وزن و ابعاد کشتی که بگذریم به 3 موتور عظیم این کشتی میرسیم که تایتانیک را با حداکثر سرعت 46 کیلومتر بر ساعت راهی اقیانوس میکردند. نکته ای که باعث شده بود این کشتی را غرق نشدنی بنامند در این بود که 15 در امنیتی در کشتی ساخته شده بود که امکان نفوذ آب از قسمتی از کشتی را به قسمتی دیگر ناممکن میکرد. تایتانیک دارای 3 کلاس مختلف مهمانان بود: کلاس اول که برای افراد ثروتمند بود، کلاس دو که مخصوص قشر متوسط جامعه بود و کلاس سه که برای فقیران تهیه شده بود و قیمت هر بلیط برای هر کلاس هم به ترتیب: 4350 دلار، 1700 دلار و 30 دلار بود. در 14 آوریل 1912 تایتانیک که نام کامل آنRMS Titanic بود از بندر ساوت همبتون انگلیس راهی نیویورک شد. تايتانيك برای رسیدن به نیویورک باید از اقیانوس اطلس میگذشت. اقیانوسی که در آن زمان دمای آبش 12 درجه ی سانتیگراد بود. آب و هوای معتدل آن روزها باعث شده بود که یخ های قطبی پس از جدا شدن از یخچال ها راهی اقیانوس اطلس شوند. در واقع عدم توجه افسر مخابرات کشتی به پیام های اخطاری که وجود کوه یخ در مسیر را اعلام میکردند، خود یکی از دلایل این اتفاق بود. یکی از ویژگی های عجیب آن روز، غیرمعقول بودن آب و هوا و شرایط اقیانوس بود که هر دو بسیار صاف و درخشنده بودند. یکی از دلایلی که کوه یخ خیلی زودتر توسط خدمه ی کشتی دیده نشد، همین موضوع بود. وقتی امواج وجود ندارند، تعیین مکان کوه یخ کار دشواری است و با همه ی این اوصاف آن اتفاق افتاد. تایتانیک پس از مشاهده ی کوه یخ در جلوی راه خود با سرعت تغییر مسیر داد. 37 ثانیه طول کشید تا تایتانیک به کوه یخ برسد. با اینکه کشتی با قدرت تمام در حال دور کردن خود از کوه یخ بود اما پهلوی سمت راست کشتی با قسمتی از کوه یخی برخورد کرد و باعث شد که شکافی 100 متری در بدنه ی کشتی پدید آید. این شکاف عظیم آرام آرام تایتانیک را راهی اعماق اقیانوس کرد و از بین 2300 مسافر و خدمه ی کشتی فقط 705 نفر زنده ماندند. در طی تحقیقات غرق شدن تایتانیک، کارشناسان پی بردند که اگر به جای عبور از کنار کوه یخ، کشتی با دماغه ی خود به کوه یخ برخورد میکرد، صدمات چندان زیادی به کشتی وارد نمی آمد و عاقبت این سفر چنین نمیشد.
کشتـــی آرزوها
در اعمـــاق اقیـــانوس بقایای کشتی عظیم تـــایتـــــانیــــک پیدا میشود. در عمق 3000 متری اقیانوس فقط ربات ها قادر به کندوکاو کشتی هستند. شاید در رسانه ها گفته شود که اجناس به دست آمده از این جستجوها تحویل موزه ها میشود ولی هیچکس حاضر نیست که چنین سرمایه گذاری عظیـــمی برای این عملیات بکند و هیچ سودی از آن نبرد. در این کشتی به قدری جواهرات گران قیمت وجود داشته که رد یکی از آنها را از چندین قرن پیش دنبال کرده اند و سرانجام به روز غرق شدن تایتانیک رسیده اند. کشتی متعلق به روسیه است. البته انتخاب این کشور دور از انتظار نبود. در هالیوود اگر قرار بر این باشد که کشوری بدنام شود، رقیبان آمریکا در صدر این لیست انتخاب قرار دارند. حدود 84 سال از غرق شدن تایتانیک میگذرد و با این احتساب تقریبا همه ی مسافران تایتانیک از دنیا رفته اند ولی برای اینکه فیلم تایتانیک ساخته شود، باید یك مسافر زنده در داستان حضور داشته باشد تا حوادث را روایت کند. نکته ای که به شکل گیری داستان فیلم منتهی میشود این است که آیا کاغدی که بیش از 80 سال در عمق 3000 متری اقیانوس مانده هنوز تار و پودی دارد که تصویر یک دختر جوان را با تمام جزئیات نمایش دهد؟! به هر حال وقتی مسئولین جستجوی تایتانیک قانع میشوند که این پیرزن 101 ساله همان دختر درون عکس است، بازگو کردن خاطرات آغاز میشود. کالدون هاکلی، پسر تاجر ثروتمند فولاد به همراه رز و مادر او وارد کشتی غرق نشدنی میشوند. اولین اختلاف طبقاتی مردم در فیلم نمایش داده میشود. خانواده های مرفه با افتخار وارد تایتانیک میشوند ولی مسافران فقیر کشتی با حقارت جلوی عموم سرپا معاینه میشوند. از طرف دیگر لئوناردو دیکاپریو جوان وارد میشود. او به همراه دوست ایتالیاییش سرگرم پوکر است. قماری که سرنوشت زندگی خیلی ها را تاکنون نغییر داده است. در خیلی از فیلم ها این بازی طوری نمایش داده میشود که همیشه قهرمان های داستان برنده میشوند ولی به عنوان کسی که چندین بار این بازی را انجام داده ام این مسئله را کاملا رد میکنم. بهترین پوکرباز هم بسته به ریسک پذیری طرف مقابل و شانس احتمال بیشتری برای برد دارد. به هر حال این دو جوان نیز همانند بسیاری دیگر از جوانان سراسر جهان راهی آمریکا میشوند. کشوری كه گوناگونی ملل مختلف در آن بیداد میکند. ویتو کورلئونه ی جوان را به خاطر بیاورید كه با کشتی وارد نیویورک شد و سرنوشت زندگیش چگونه رقم خورد. شاید جک نیز چنین سرنوشتی در انتظارش باشد. تایتانیک، این غول صنعتی زمان خود به راه مي افتد و چرخ های سرنوشت شروع به چرخیدن مي کنند. خداحافظی احمقانه ی جک و **** با مردم، آزادی و زندگی بی دغدغه ی آنها را بیان میکند در حالی که رز با آن امکانات، عظمت تایتانیک برایش جز بردگی نيست. حالا سرنوشت جک و رز، نماینده دو قشر مختلف جامعه به هم گره خورده است.
نکته ای دیگر در مورد کشتی این است که روی عرشه، ما چهار دودکش بزرگ میبینیم ولی فقط سه تای آنها کار ميکند و دیگری فقط برای عظیم جلوه دادن تایتانیک ساخته شده است. جک رو به آسمان پرستاره زندگیش سیگار ميکشد در حالی که رز در زیر سقفی اشرافی غصه میخورد. احساس پوچی و افسردگی رز به آخرین حد خود میرسد و دومین برخورد او با جک شکل میگیرد. هنگامی که رز در لبه پرتگاه کشتی ایستاده است، واقعا مشخص نيست که او قصد خودکشی دارد یا فقط تظاهر به آن میکند ولی چیزی که مسلم است این است که با توضیحات جک از دمای آب و عواقب آن، رز کاملا از خودکشی پشيمان میشود. بعد از سوءتفاهمی که به ظاهر بین جک و رز رخ ميدهد و جک بازداشت ميشود، سکوت جک خیلی بی دلیل است. او میتواند خیلی ساده یک داستانی سر هم کند، مانند همان کاری که رز ميكند. به هر حال این حادثه سبب ميشود تا جک و رز بیشتر آشنا شوند. در میهمانی فردا شب، جک سخنران فوق العاده ای شده است. شاید به علت اضطراب، او نبض مجلس را بدست گرفته ولی او به هر حال از این آزمایش سخت که داوران آن عده ای از ثروتمندترین افراد جهان بودند، سربلند بیرون مي آيد. اما مهمانی واقعی در طبقه فقیران کشتی در جریان است. شاید شکوه و عظمت و مطمئنا امکانات مهمانی مسافران درجه ی اول کشتی بیشتر باشد ولی لذت مهمانی طبقه زیرین بسیار بسیار بیشتر است. البته رز و مادرش زندگی فقیرانه ای داشته اند و تنها به سبب شهرت سابق پدرش توانسته اند شخصی مانند هاکلن را به زندگی خود بکشانند. با نزدیک تر شدن فاصله جک و رز و در همین حال دور شدن هاکلن و رز، تایتانیک با بحران مواجه میشود. کلیه جزئیات مربوط به غرق شدن تایتانیک را در ابتدای تحلیل خواندید. دقایقی در ادامه فیلم، هنگامی که جک و رز رابطه ی خود را نزدیک تر میکنند را نمیتوان با متن بیان کرد پس ناچار به دقایق غرق شدن کشتی مي رسيم. وقتی كه پیر و جوان و زن و مرد برای زنده ماندن تقلا میکنند. جایی که دیگر پول کاربردی ندارد. هر کس آخرین دقایق خود را برای چیزی که دوستش دارد میگذارد. یک کشیش در حال دعا کردن با خدای خویش، مادر و فرزندان در آغوش هم، کاپیتان کشتی در کابینش، نوازنده با سازش و در آخر جک و رز در کنار همديگر. حالا این مثلث عشقی تنگ تر و تنگ تر میشود. هاکلن و جک از خود میگذرند تا رز نجات یابد. ولی عشقی که میان رز و جک شکل گرفته، فراتر از این زندگیست. در اکثر فیلمها وقتی یک نفر میمیرد، بیننده متاثر میشود اما در فیلم تایتانیک که صدها نفر جان میدهند، اين مرگها به چشم بیننده نمی آید. همه به فکر جک و رز هستند و هیچکس به عمق فاجعه دقت نمیکند. در واقع عشق میان جک و رز، قهرمان این فیلم است و تمام این صدمات و مرگ و میرها به جرگه ی جزئیات فیلم میپیوندند. به علت سنگینی جلوی کشتی، تایتانیک به دو قسمت تقسیم میشود و حالا چرخ های سرنوشت آرام آرام به اعماق اقیانوس میروند. گردآب پس از غرق شدن کشتی، نجات یافتگان احتمالی را به خود به پایین میکشد اما با این حال عده ای نجات پیدا میکنند. ترس و خباثت آنهایی که با قایق زودتر کشتی را ترک کرده بودند، مانع نجات بقيه میشود. حالا در آبی که در حد انجماد است، شعله های گرم عشق جک و رز هر لحظه سردتر و سردتر میشود. از ابتدا مشخص بود که این عشق یک قربانی ميخواهد و آن قربانی جک داوسن است. پوکر سرنوشت، زندگی او را به کلی تغییر داده است ولی جک کاملا راضی است. او توانسته حداقل ساعاتی را با عشثش بگذراند. بالاخره لحظه ی وداع فرا میرسد... پایان تلخ یک عشق تاریخی پس از گذشت 84 سال هنوز اشک ها را جاری میکند. وقتی رز 101 ساله وقایع آن روز را برای جست و جوگران الماس قلب اقیانوس بازگو ميكند، برگ هایی از تاریخ ورق ميخورند. اقیانوس سرنوشت رز را به کلی تغییر داده پس بهترین مکان برای آرمیدن الماس قلب اقیانوس، در اعماق آن است. جایی که پیکر بی جان جک در کنار یک کشتی غول آسا 84 سال است که در آرامش خوایبده است. این فیلم پس از گذشت 93 سال از غرق شدن کشتی تایتانیک، هنوز اشک بسیاری را جاری میکند. در این فیلم عشق جای ثروت را گرفت و قشر فقیر و غنی جامعه را به یکدیگر سوق داد. بعد از پایان زندگی هرکسی فقط یاد و خاطرات اوست که باقی میماند، چه خوب است که این خاطرات را با شرافت بسازیم. فیلم تایتانیک در کنار هرمقوله ای به ما درس های بزرگی میدهد. عشقی که در این فیلم به تصویر کشیده شده، قوی تر از جان انسان هاست. موسیقی متن بی نظیر تایتانیک معنای عشق را به درستی به ما یاد میدهد. عشقی که بعد از پایان زندگی نیز همراه با ماست. بعد از با دقت نگاه کردن فیلم، بدون شک تایتانیک را فراتر از یک درام عاطفی میدانم، امیدوارم که شما نیز با خواندن این تحلیل چنین احساسی داشته باشید.
در جریان سفر با کشتی تایتانیک، «رز» (وینسلت)، دختری از خانواده ای ثروتمند که برای ازدواجی اجباری رهسپار امریکاست، اقدام به خودکشی می کند. اما «جک» (دی کاپریو)، مسافری فقیر از قسمت درجه ی سه کشتی، او را نجات می دهد. این دو به یکدیگر دل می بندند. کمی بعد، تایتانیک به یک کوه یخ شناور بر می خورد و رفته رفته غرق می شود…