: یکی از کلاسیکهای بزرگ در گونهٔ موزیکال و یکی از به یادماندنیترین فیلمهایی است که تا به حال ساخته شده است. به سنت فیلمهای موزیکال این فیلم هم داستان پیچیده...
24 آذر 1395
یکی از کلاسیکهای بزرگ در گونهٔ موزیکال و یکی از به یادماندنیترین فیلمهایی است که تا به حال ساخته شده است. به سنت فیلمهای موزیکال این فیلم هم داستان پیچیده یا روایت خاصی ندارد بلکه داستان بسیار تکراری و سرراست است. دان لاک وود (جین کلی) و لینا لامونت (جین هگین) دو ستارهٔ بزرگ فیلمهای صامت هستند. تمام نشریات سینمایی به نوعی به رابطهٔ لاک وود و لامونت میپردازند که برای همه این تصور ایجاد شده که آن دو ورای بازی مشترکشان در فیلمها در واقعیت هم یک زوج خوشبخت هستند حتی لامونت هم اینطور فکر میکند. اما لاک وود بر سر یک اتفاق با دختر دیگری، کتی سلدن (دبی رینولدز) ملاقات میکند و دلباختهٔ او میشود. فیلم «ستارهٔ جاز» دوران صامت سینما را پایان میبخشد و کمپانیهای فیلم به سمت تولید فیلمهای صدادار میروند. کمپانیای که لاک وود و لامونت در آن کار میکنند هم تصمیم میگیرد شروع به تولید فیلم صدادار بکند. تلاش اولشان به یک فاجعهٔ تمام عیار تبدیل میشود چرا که صدای لامونت بسیار زیر و بد است. نهایتاً آنها تصمیم میگیرند که از صدای کتی استفاده کنند و فیلم قبلی را دوباره صداگذاری کنند. شرایط اینگونه به نظر میرسد که کتی باید تا آخر عمر زیر سایه لامونت کار کند ولی با نقشهای که لاک وود و دوستش کازمو براون (دانلد اوکانر) میکشند همه متوجه میشوند که هنرمند اصلی کتی بوده است.
این فیلم به خود سینما پرداخته است. به مقطعی که برای بسیاری از بازیگران و شرکتهای فیلمسازی حکم پایان دوران کاریشان را داشته است: ورود صدا به سینما. دورهای که انگار تمام وسایل درون صحنه را دور میکروفونها میچیدند. صدابردار میآمد و میکروفن را وسط صحنه میکاشت و بعد بقیه سعی میکردند به نحوی آن را بپوشانند. بازیگران زیاد نمی توانستند به این طرف و آنطرف بروند تا صدایشان درست ضبط شود و… خیلی از شخصیتهای معروف کمدیهای اسلپ استیک با ورود صدا از محبوبیت افتادند و نتوانستند خودشان را با وضعیت جدید وفق دهند. شرکتهایی که نتوانستند از پس هزینهٔ سنگین امکانات و تجهیزات صدابرداری بربیایند ورشکست شدند و در این میان فیلمهای موزیکال سربرآوردند که با تکیه بر تجربههای پرورش یافته در تائترهای برادوی توانستند دور را به دست بگیرند.
اما تجهیزات ضبط صدا و همینطور هماهنگی صدا با تصویر هنوز رشد زیادی نکرده بودند و همین مشکلات زیادی را برای فیلمسازان به وجود میآورد که یکی از آنها هماهنگ نبودن صدا با تصویر بود و یا کاشتن میکروفونها در صحنه که قبلاً به آن اشاره کردم. در این فیلم به نحوی به تمام این مشکلات اشاره کرده است و موقعیتهای کمیک جذابی را از دل آنها بیرون آورده است که اوج آن را میتوان در صحنهٔ نمایش افتتاحیهٔ اولین فیلم صدادار کمپانی به نام« شوالیه در حال دوئل» دید. دیالوگها سرسری گفته میشود، صدای خشخش لباسها و گردنبند بازیگر زن از صدای دیالوگهای او بلندتر است، صدای بازیگر وقتی سرش را به سمت دیگری میچرخاند مبهم میشود و…تمام کارهایی که هنگام ساخت یک فیلم صامت اصلاً مهم به نظر نمیرسید حالا موجب خندهٔ تماشاچیان میشود.
از جهت دیگر، این فیلم به وضعیت بازیگران و ستارههای هالیوودی هم اشارههایی میکند. چرا که در همان مقطع زمانی بود که بازیگران کمکم داشتند از زیر سایه کمپانیها بیرون میآمدند و منزلت ویژهای برای خودشان دست و پا میکردند. تا قبل از آن بازیگران حتی آنهایی که نقش اصلی را در فیلمها ایفا میکردند با بقیه کارکنان فرقی نداشتند و همه در استخدام کمپانیها بودند و حقوق و مزایای ویژهای نداشتند، اما در آن دوران و به مدد رسانهها مورد توجه بیشتر تماشاچیان واقع شدند و کمکم شأن و منزلتی اسطورهای یافتند و این موجب شد که بازیگران هم از کمپانیها درخواست حقوق بیشتری بکنند و کمپانیها هم برای جلب توجه مردم حاضر شدند دستمزدهای نجومیای به آنها پرداخت کنند.
جدای از ویژگیهای تاریخی آن دورهٔ سینما فیلم در جاهایی به صورت کلی انتقاداتی را متوجه سینما و صنعت پرخرج آن میکند که از جذابترین آنها میتوان به قطعهٔ نغمههای برادوِی اشاره کرد که در پوششی هجوگونه روایتی از ورود یک جوان شهرستانی به شهر را نشان میدهد که قصد دارد استعدادش را در حرکات موزون و رقص نشان دهد و به همین واسطه وارد دنیای کسب و کار شود. او بعد از اینکه میتواند توجه یکی از استعدادیابها را جلب کند مستقیم به صحنهٔ نمایشی فرستاده میشود تا نمایشش را اجرا کند و در آنجا با زنی اغواگر از جنس فیلمهای گنگستری روبهرو میشود. جوان شهرستانی در دام عشق زن گرفتار میشود ولی زن اسیر قدرت و پول رییس یک گروه گنگستری است و از جوان دست میکشد و خودش به یکی از آن گنگسترها تبدیل میشود.
این صحنه را میتوان استعارهای از وضعیت کلی ژانر موزیکال نسبت به ژانر فیلمهای گنگستری دانست چرا که در آن برهه یکی از فیلمهای بسیار پرطرفدار در کنار فیلمهای موزیکال فیلمهای گنگستری بودند و در مقابل فضای بسیار پرنشاط و پر از رنگ و نور فیلمهای موزیکال فضای فیلمهای گنگستری به شدت سیاه و تلخ مینمود و به شکلی به واقعیت روز آمریکا نزدیکتر بودند. چرا که در آن زمان داستان درگیریهای گروههای خلافکار و روسای آنها در تمام روزنامهها نوشته میشد و مردم هم با اشتیاق آنها را دنبال میکردند.
این فیلم یکی از معدود فیلمهایی ست که با نگاهی کنایهآمیز و طنزگونه آینه را در مقابل سینما گرفته است و به مسائل پشت پردهٔ سینما پرداخته است و در القای این مضمون بسیار موفق بوده است. اوج این کار را میتوان در صحنهٔ بخنداندنشان که با اجرای بسیار زیبای اوکانر همراه است دید. در این صحنه کارمو میخواهد لاک وود را متقاعد کند از فکر دختری که ملاقات کرده و بعد ناگهاه غیبش زده است بیرون بیاید و به کارش ادامه دهد. او خودش را به در و دیوار میزند و هزار و یک جور بلا سرخودش میآورد و ما را به عنوان تماشاچی میخنداند و در نهایت همان نکتهٔ قدیمی را یادآور میشود که دلقک دیگران را میخنداند ولی خودش همیشه گریان است.
وقتی فیلم « خواننده ی جاز » ، دوران سینمای ناطق را شروع میکند و صدای خوب یکی از شرایط لازم بازیگری میشود ، « دان لاکوود » ( کلی ) مشکلی ندارد ، اما صدای زیر زوج هنری او ، « لینا لامانت » ( هیگن ) تمام تلاش های « دان » و دوستش ، « کازمو براون » ( اوکانر ) را در نخستین فیلم موزیکالشان بر باد میدهد ...