به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
برای رسیدن به تحلیل دقیق تری از آباجان لازم است که به این پرسش اساسی (که یکی از مهمترین سوالات مطروحه در بازسازی فیلمهای تاریخی هم محسوب می شود) پاسخ داد: رعایت میزانسن های متعلق به دوره ی تاریخی که فیلمساز قصد بازسازی آن و تعریف داستان در آن را دارد و حفظ نشانه شناسی (و یا در مواردی سمبولیسم) بازه ی زمانی مورد نظر نویسنده و کارگردان تا چه اندازه می تواند ناجی فیلم در خلق و حفظ یک اثر سینمایی خوب و یا حتی موفق باشد؟
فاطمه معتمد آریا و سعید آقاخانی در فیلم آباجان
برای نمونه و در جهت یافتن پاسخ مناسبی برای این سوال هفتمین اثر هاتف علیمردانی در مقام کارگردان را تماشا و تجربه کنید. آباجان از نظر ساختار (و گاها اجرا) اثر متوسطی ست. به بیانی دقیق تر، آباجان فیلم برداری و نور پردازی و طراحی صحنه و لباس و لوکیشن نسبتا متوسط (و گاها خوبی) دارد. بدون در نظر گرفتن کلیت فیلم و به جز چند سکانس و بازی محدود، بازیگران هم کاستی در شیوه یا اجرای نقش ها ندارد. بنابراین سوال پیش آمده (که در واقع پاسخی غیرمستقیم برای سوال قبلی هم خواهد بود) این است که علت این همه شلختگی، آشفتگی و ضعف در فیلم چیست؟
حمیدرضا آذرنگ و شبنم مقدمی در فیلم آباجان
برای پاسخ به این سوالها و برای فهم این نکته که چرا بیننده حرفه ای سینما برای رسیدن به پایان فیلم بی تاب است و مخاطب عادی فیلم هم ارتباطی عمیق با فیلم برقرار نمیکند باید به سراغ فیلمنامه و کارگردانی رفت. آباجان شخصیت پردازی موفقی ندارد. روایت ها و خرده روایت هایش بی حاصل و بدون فرجام است و همانند چندین داستان مجزایی است که نتواسته با کلیت فیلم چفت شود و در خدمت روایت اصلی قرار بگیرد. حتی خود شخصیت آباجان به عنوان قهرمان و کاربلد و بزرگتر هم در بین خرده روایت ها و شخصیت های گنگ فیلم محو شده و نتوانسته محوریت و چارچوب درستی به فیلم بدهد. در واقع فیلمنامه نویس به جای خلق شخصیت های داستانی درست و پیش روی فیلم، دائما بیننده را با موقعیت های شلوغ و شلخته مواجه میکند. به گونه ای که گویا او قصد این را دارد با نمایش خشم شخصیت ها و ایجاد لحظات تنش زا صرفا این ملغمه ی فقر و جنگ و بدبختی را پیش ببرد و همانند کوچه ی بی نام (که البته موفق تر و دیدنی تر از آباجان است) با به خطر افتادن جان کودک و فرار پسر از خانه ضعف های فیلمنامه را با داستان های باسمه ای پوشش دهد. فقدان کشش و جذابیت فیلمنامه به حدی است که حتی تا پایان فیلم هم شناسنامه ی درستی از ارتباطات بین نقش ها مطرح نمی شود و حتی در پایان بندی هم (که برپایه فیلمهایی با موضوعات مشابه پی ریزی شده) نتیجه ای در خصوص جمع بندی خوب فیلم حاصل نمی شود و کُمیت فیلم با ضعف کارگردانی در ظهور یکباره کودک در دود و آتش و خون همچنان لنگ می زند.
فاطمه معتمد آریا در فیلم آباجان
هرچند که تلاش علیمردانی در جهت نمایش روزهای جنگ در زنجان بنا به دیده های عینی اوست (نقل به مضمون) و این مهم قطعا و غالبا منجر به تاثیرگذاری بیشتر اثر و گیرایی بالاتر آن می شود و به مراتب توفیق بیشتری نسبت به روایت شنیداری می بایست به دست آورد اما حلقه ی مهم فراموش شده در آباجان را باید به عنوان الگویی برای بازسازی فیلم های مشابه به خاطر سپارد و فراموش نکرد که صرف روایت از دید شاهد عینی بدون توجه به کارگردانی اصولی و هدایت بازیگران و کات های بی موقع و پرهیز از تزریق خرده داستانهای کم رمق به فیلم و عدم بازنویسی و تحلیل مناسب فیلم نامه می تواند منجر به فیلمی شود که هیچ گونه تاثیرگذاری نداشته و منجر به تولید فیلمی باسمه ای و کم عمق شود.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.
.