: فیلم «اسپکتر» مملو از صحنه ها و جزییات نمادین مجموعه سینمایی «جیمز باند» است، از ودکا مارتینی نوشیدنی مورد علاقه "جیمز باند" گرفته تا انفجارهای بزرگ. اما آیا وقت آن...
19 آذر 1395
فیلم «اسپکتر» مملو از صحنه ها و جزییات نمادین مجموعه سینمایی «جیمز باند» است، از ودکا مارتینی نوشیدنی مورد علاقه "جیمز باند" گرفته تا انفجارهای بزرگ. اما آیا وقت آن فرا نرسیده که "007" مدتی مرخصی بگیرد؟
تازه ترین فیلم از مجموعه «جیمز باند» با این زیرنویس به پایان می رسد: "جیمز باند باز خواهد گشت" ولی در حقیقت منظورش این بود که "جیمز باند بازگشته است".
پس از سالها دسته و پنجه نرم کردن با هویت «جیمز باند» بالاخره خالقان آن رقابت با مجموعه فیلم های جاسوسی «بورن» که شخصیت و فضای آن خشن است را کنار گذاشته و به سراغ طنز و زرق و برقی رفتند که طرفداران پر و پا قرص مجموعه «جیمز باند» همیشه به آن علاقه داشتند.
در فیلم «اسکای فال» از مجموعه جیمز باند محصول 2012 و به کارگردانی سام مندس، دو شخصیت فیلم های قبلی این مجموعه یعنی "Q" با بازی بن ویشاو و خانم "مانی پنی" با بازی نائومی هریس گنجانده شدند.
شخصیت دیگر فیلم به نام "M" با بازی ریف فاینس را از مخفیگاه مجهز به فناوری های بسیار پیشرفته به سالن های ادارات قدیمی دولتی در مرکز شهر لندن بازگرداند.
خود شخصیت "باند" با بازی دانیل کریگ درگذشت نامزدش به نام "وسپر لیند" را پشت سرگذاشت و برای نجات جهان از شخصیت های تبهکار و مجنون آماده شد.
این تغییرات در نحوه پرداخت شخصیت ها و فضای فیلم دقیقا همان چیزی بود که ما علاقمندان منتظر آن بودیم: تکبری شیک و خاطره انگیز با چاشنی مدرن. 007 دوباره شماره یک شد.
اما «اسپکتر» دنباله این مجموعه که مدت ها همه منتظر بودند را باید با احتیاط تماشا کرد. با وجودیکه بسیاری از علاقمندان منتظر دیدن فیلمی مملو از ویژگی های همیشگی مجموعه «جیمز باند» بودند، مشکل فیلم «اسپکتر» این است که در این کار افراط کرده است.
از ودکا مارتینی گرفته تا صحنه های انفجار متعدد، این فیلم مثل پالوده ای از صحنه های مشابه در فیلم های قبلی مجموعه «جیمز باند» است که برای شبکه یوتیوب ساخته شده باشد. تا حد کشنده ای رجعت به گذشته است.
صحنه ویراژ دادن پیرس برازنان با یک قایق تندرو روی رودخانه تیمز در فیلم «دنیا کافی نیست» 1999 را به خاطر دارید؟ دانیل کریگ در فیلم «اسپکتر» دقیقا همان کار را می کند. صحنه ای از فیلم «در خدمت سرویس مخفی ملکه» 1969 را که جورج لازنبی بازیگر نقش "جیمز باند" به یک درمانگاه شبه فضایی در منطقه آلپ می رود به خاطر دارید؟ دانیل کریگ نیز در فیلم «اسپکتر» دقیقا به یک چنین کلینیکی می رود.
و صحنه های کتک کاری شدید شون کانری و راجر مور در یک قطار لوکس در فیلم های «از روسیه همراه با عشق» محصول 1963، «زندگی کن و بگذار بمیرد» محصول 1973 و «جاسوسی که مرا دوست داشت» محصول 1977 را به خاطر می آورید؟ این صحنه ها را به جزییات تکراری فیلم «اسپکتر» بیافزایید.
در فیلم «اسپکتر» چند صحنه جدید و بسیار جذاب وجود دارد. این فیلم که کارگردان آن باز هم سام مندس است، با یک نمای طولانی در شهر مکزیکوسیتی شروع می شود. در یک فیلمبرداری بدون انقطاع دوربین تماشاچی را از صحنه های شلوغ خیابان ها در روز کارناوال به درون هتل، درون یک آسانسور به سمت طبقات بالا، داخل یک اتاق و از پنجره اتاق به سمت فضای بیرون می برد.
در قسمت دیگری تمام شخصیت های پلید فیلم در یک جلسه مدیریت شرکت دارند که آن را می توان در زمره ساکت ترین ولی در عین حال مخوف ترین صحنه ها در تمامی فیلم های مجموعه «جیمز باند» قرار دارد.
ولی گذشته از این، بخش زیادی از فیلم «اسپکتر» مثل گذری به خاطرات گذشته است. "جیمز باند" درگیر یک ماموریت عاجل مرگ و زندگی نیست. او عازم یک سفر عاطفی است که بیشتر شبیه به یک راهپیمایی آرام و تقدیر آمیز است تا یک مسابقه سریع.
وقتی که با شخصیت های پلید می جنگد، زنان را اغوا می کند و یا مثل همه فیلمهای این مجموعه به راحتی از این کشور به آن کشور می رود، هیچگاه به نظر نمی رسد که گویا سرنوشت بشریت به او بستگی دارد. به نظر می رسد که او همه این کارها را به پاس خاطرات و تعهدات گذشته انجام می دهد.
شروع هر یک از صحنه های بزرگ و مهیجی که سام مندس در این فیلم ساخته است ستودنی است، دیالوگ شخصیت های داستان یبسار خنده آور و فشرده تر از فیلم های قبلی است. ولی واقعا نمی توان باور کرد که هیچیک از این عناصر و نقطه قوت های فیلم مهمند.
البته هیچیک از اینها تقصیر دانیل کریگ نیست. او به نسبت سایر فیلم ها در ایفای نقش اصلی این فیلم راحتتر به نظر می رسد و نحوه منحصر به فرد خود از ارائه شخصیت "جیمز باند" را کامل کرده است.
جیمز باندی که او ارائه می دهد به شکل گیرایی فروتن و کاملا مثل یک فرد عادی است که به ستایش های اغراق آمیز مقامات ارشد و یا دشمنانش می خندد. هیچ چیزی او را اغوا و مرعوب نمی کند و یا آشفته نمی کند. و اگر بین او و آنچه که می خواهد دیواری وجود داشته باشد با دست خالی دیوار را خراب می کند.
دانیل کریگ بالاخره در این فیلم توانسته با شخصیت زن اصلی با بازی لی سیدو یک رابطه باورکردنی برقرار کند. مونیکا بلوچی در نقش کوتاه خود نقش یک شخصیت درمانده را بازی می کند. ولی مادلین سوان با بازی لی سیدو درست به اندازه خود "جیمز باند" مستقل و سرکش است. و مهمتر از همه اینکه به نظر می رسد که او واقعا از "جیمز باند" خوشش می آید. وقتی این دوشخصیت با هم هستند به این خاطر است که هر دو اینکار را دوست دارند و نه اینکه سنت ایجاب می کند.
جایی برای رفتن باقی نمانده؟ تنها نقطه ضعف بزرگ فیلم «اسپکتر» شخصیت های منفی آن است. آقای "هینکس" با بازی دیو بائوتیستا نقش کمی دارد و بسیار خشک و بی جان به نظر می رسد. "فرانتس اوبرهاوزر" با بازی کریستف والتس را در 90 دقیقه اول فیلم به ندرت می بینیم. و وقتی که بالاخره ظاهر می شود کریستف والتس همان بازی سادیسمی و تر و تمیزش در فیلم «حرامزاده های بیشرف» را ارائه می دهد که هیچیک از کیفیت های جنون آمیز و آزار دهنده بازی خاویر باردم در فیلم «اسکای فال» را ندارد.
روی کاغذ "اوبرهاوزر" شخصیت پلید و بسیار نیرومندی است که بر همه دست نشانده های خود ریاست دارد. ولی در عمل حقیقت این است که بسیار ضعیف به نظر می آید. تشکیلات بزرگ او برای شنود و کنترل جهان حتی نصف آنچه که حکومت های دمکراتیک سالهاست در حال اجرای آن بوده اند، شیطانی به نظر نمی رسد. مشکل اصلی شخصیت اوبرهاوزر این است که بسیار شناخته شده است.
اگر فیلم «اسکای فال» برای 007 آینده مهیجی را وعده می داد، فیلم «اسپکتر» تماما در مورد گذشته و نگاه به گذشته است. داستان فیلم مثل تمامی فیلم های «جیمز باند» سطحی و مسخره است ولی فضای آن سرشار از عناصر بصری آرزومندانه و نوستالژی مثل اتاق های نیمه تاریک و پرتو نور پاییزی قهوه ای رنگ است.
یک فضای تودیعی و خداحافظی در آن وجود دارد. سام مندس و همکارانش که این فیلم را تا جاییکه توانسته اند با عناصر نمادین مجموعه «جیمز باند» پر کرده اند، ظاهرا به این نتیجه گیری رسیده اند که این مجموعه سینمایی دیگر جایی برای رفتن ندارد. شاید حق با آنها باشد. «اسپکتر» بیست و چهارمین فیلم از مجموعه «جیمز باند» است و شاید وقت آن فرارسیده که 007 به مرخصی برود.
البته «جیمز باند» بازخواهد گشت، او همیشه بازمی گردد. ولی اگر «اسکای فال» به بیننده اشتیاق زیادی برای دیدن قسمت بعدی این مجموعه منتقل می کرد «اسپکتر» به بیننده این احساس را القا می کند که برای یک یا دو دهه آینده خبری از «جیمز باند» نخواهد بود. و این لزوما چیز بدی نخواهد بود.
یک پیغام رمزگذاری شده از گذشته ی باند، به وی سرنخی از گروه تروریستی مخوفی به نام SPECTRE می دهد. باند به دنبال کشف و نابودی این گروه رفته و در این حال نیز M مشکلات سیاسی زیادی برای زنده و فعال نگه داشتن سرویس مخفی انگلستان دارد...