به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
یکی از فیلم های جشنواره ملی سال گذشته با نام «دلبری» همراه با چند اثر دیگر در اکران سینماها اکران خود را آغاز کرد. البته کمی باید با احتیاط نام فجر و جشنواره را عنوان کرد، چرا که این رویداد مهم کشور چنان دوپاره شده که هر سری برای نام بردن از آن باید مشخص کرد که منظور بخش ملی و یا بخش بین الملل یا به قول مسئولان سینمایی، بخش جهانی جشنواره فجر است!
اما «دلبری» ساخته شده توسط سیدجلال اشکذری در عین که صاحب ارزشی قابل توجه در پرداخت به زندگی جانبازی از سرافرازان انقلاب اسلامی است، دارای مشکلات بسیاری در خصوص نوع روایت پردازی و فرم سینمایی است، چنان که نمی تواند از ایده مناسب اولیه خود مبنی بر قطع نخاع بودن جانباز و عدم توانایی در گفتار و بیان دغدغه ها به خوبی استفاده کند.
جدا از حاشیه های رخ داده برای این فیلم در ایام جشنواره که اشاره به گرایش و در واقع برداشت بدون ذکر نویسنده از آثاری خارجی بوده است، باید به ساختار نادرست و عم وجود فرآیندی منطقی در پیشبرد روایت «دلبری» اشاره کرد، چنان که اشکذری دهقانی علیرغم تلاش ها و البته پیشرفت هایی که در اجرای کارگردانی نسبت به اولین ساخته بلند سینمایی اش، «خانه ای کنار ابرها» داشته است در این جا همراه با یک پختگی اقدام به اجرای کارگردانی کرده است و در مواقعی با توجه به فضای محدود و لوکیشن بسته داستان توانسته است نماهای خوب و متفاوتی بگیرد تا از خستگی بیننده جلوگیری نماید. هر چند فیلمساز باز هم می توانست از زوایایی متنوع و براساس رویکردهای خلاقانه در اجرا به نتایج بهتری هم دست یابد، اما با این وجود تا حدی توانسته است از موقعیت رخ داده برای نشان دادن درونیات شخصیت ها استفاده کند.
فیلم «دلبری» با استفاده از غیاب زبان به عنوان عنصری پیش برنده به دنبال ارائه جهانی بصری و قاب هایی هویتی جهت ارائه فضای درونی شخصیت ها بوده و از این رو در کنار عدم نمایش چهره کاراکتر مرد به عنوان شخصیت جانباز و هسته اصلی درام به سراغ همسرش می رود تا به مواجهه مخاطب با مقولاتی چون انتظار، صبر، عشق و آرامش بپردازد. در این بین به دلیل عدم وجود خلاقیت های لازم از سوی سازنده همه چیز در سطح باقی می ماند و نمی تواند مخاطب را به درونگاه وجود شخصیت های مرکزی همچون مرد و همسرش نزدیک سازد و در عدم نمایش تصویر مرد جانباز، کارگردان نمی تواند از طریق جان بخشی به پیرامون شخصیت، جهانی قابل پذیرش برای بیننده بسازد. از سویی سکانس هایی تکراری و بی هویت در کلیت اثر موجب این شده که در میانه شاهد سکانس های اضافه بسیاری باشیم تا متاسفانه «دلبری» برخلاف نامش و با توجه به سوژه بسیار گرانقدر و ارزنده ای که انتخاب کرده است نتواند در مسیری همدلانه با نگاه مخاطب حرکت کند.
آن چه پیداست زندگی مردان ایثارگر دفاع مقدس و مقاومت چنان گسترده و دارای لایه های متعددی است که پرداخت به وجوه مختلف و متمایز زندگی آن ها از دریچه سینما به خوبی فراهم است و تنها باید دغدغه داشت و با تمام وجود و از طریق بازوی تفکر و خلاقیت به نگاهی قابل ستایش و ارزنده و هویت مند از مردانی رسید که با تمام وجود از جغرافیای هویتی ما در برابر دشمنان دفاع کردند و صفحات ارزنده ای از کتاب حجیم تاریخ سرزمین ما را رقم زدند.