به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم مرد آهنی2 یک دنباله آراسته و با کیفیتی است که شاید به انداره نسخه کمیک اصلی آن خوب نباشد اما یک بار دیگر بر اجرای انعطاف پذیر رابرت داونی جونیور تکیه کرده است. ژانر ابرقهرمان ضرورتاً نیازی به اجرای خوب ندارد. اما اگر این اتفاق بیفتد (مثلاً در مرد آهنی و شوالیه سیاه) می تواند سطح فیلم را بسیار بالا ببرد. در اینجا داونی به ما تونی استارکی را نشان می دهد که جسورتر و خود پسندتر از همیشه است.
تمام قهرمانان در اصطلاح یک پاشنه آشیل دارند که کشنده است. این قانونی است که در همه افسانه ها وجود دارد. پاشنه آشیل تونی استارک این است که او دارد می میرد. بازی خودپسندانه او حالا که به عنوان یک پوشش برای حفظ راز تونی مورد استفاده قرار گرفته، طبیعی به نظر می رسد.
بسته باتری که درون سینه اش جاسازی شده یا منبع زندگی اش یاهر چه که هست رو به اتمام است و در حال سمی کردن خون اوست. این منبع حیات به وسیله نادرترین عنصر از عناصرجدول تناوبی کار می کند و تجدید حیات منبع زندگی استارک نیازمند کشف یا اختراع یک عنصر جدید است. این اصلاً آسان نیست!
بنابراین تونی در برابر حوادث بزرگ می ایستد و از یک نمایشگر کوچک خون استفاده می کند. این نمایشگر به او می گوید که میزان سم خونش در حال بیشتر شدن است و بیرحمانه او را به سمت مرگ می برد. این راز خصوصی زندگی اوست که از آن می ترسد. او این راز را حتی با دوست وفادارش پپر پاتز هم در میان نمی گذارد.
نکته جالب اینجاست که روی نمایشگر نوشته شده: « نمایشگر خون استارک» تا شاید یک نفر آن را ببیند و راز او فاش شود!
استارک، اسپانسر سایت «زیبایی دنیای نیویورک» است. او با لباس مرد آهنی پرواز می کند و به میان مردم می آید و به دنیا قول ایجاد صلح را می دهد. اطرافش پر از طرفدارانی می شود که او را می پرستند. دردسر در حال شکل گرفتن است. رقیب بزرگ او جاستین هامر در حال ایجاد ارتشی با لباسهای آهنی است.
کمیته مجلس که توسط سناتور استرن احمق اداره می شود از استارک می خواهد که مرد آهنی را تحت مالکیت اختصاصی وزارت دفاع در بیاورد. در روسیه هم ایوان وانکوی تند مزاج اعتقاد دارد که پدر استارک اسرار مرد آهنی را از پدر او دزدیده است.
ترجمه : شبنم سید مجیدی
هامر، وانکو را به استخدام در می آورد تا لباسی بهتر از لباس استارک بسازد. دو لباس به جنگ هم می روند و نیم ساعت جلوه های ویژه بسیار مهیج را تقدیم بینندگان می کنند.
اسکارلت یوهانسون نقش یک متخصص هنرهای رزمی را دارد که توانایی هایش خیلی بیشتر از آن است که به نظر می آید. در کتاب کمیک، این کاراکتر به عنوان بیوه زن سیاه نام گذاری شده بود که هرگز نشانه خوبی نبود. جیمز رادی دوست استارک است که همراه او می جنگد هنگامی که طوفانی از موشکهای دشمن به سمت آنان پرتاب می شود این دو نفر فرصتی برای گفت و گو پیدا می کنند! یک موشک چه قدر باید آرام حرکت کند که رفیقتان این فرصت را داشته باشد که به شما هشدار دهد که جا خالی دهید؟!
بهترین سکانس فیلم در اواسط آن اتفاق می افتد. هنگامی که تونی استارک تصمیم می گیرد اتومبیل خود را در مسابقات موناگوگراند پریکس براند و ایوان وانکو بدون هیچ ترسی در وسط راه مسابقه می ایستد در حالی که مثل یک گلادیاتور لباس پوشیده و نوعی شلاق الکتریکی را در دست دارد که می تواند یک ماشین را به دو نیم تقسیم کند. او تقریباً استارک را تا مرز نابودی می برد و این صحنه آن قدر هیجان انگیز است که ما فراموش می کنیم که تعجب کنیم از این که او از کجا می دانست که تونی می خواهد ماشین خودش را براند. بعد از این مسابقه است که هامر او را به استخدام خود در می آورد.
میکی رورک همه آنچه را که آرزو داشتیم ایوان وانکو باشد، به ما می دهد به جز اینکه ای کاش او یک بازوی سوم هم داشت تا فضای بیشتری برای خالکوبی در اختیار داشت!
از خصیصه های جالب بازی میکی رورک یکی برقی بود که هنگامی که لبخندی بی حال تحویل می داد روی دندانهای طلایی اش می نشست و دیگری خرناسهای زیادی بود که می کشید.
سام راکول با اجرایش هامر دیگری را به ما نشان می دهد که با آنچه که در کتاب کمیک سراغ داشتیم تفاوت دارد. یک مرد سرسخت کج خلق که به نظر می رسد بیشتر در دنیای تجارت ابر اسلحه ها به سر می برد.
اگر شما از مرد آهنی2 می خواهید که کاملاً دنباله ای بر قسمت اول باشد، واقعاً هست. جون فاوریو، مرد آهنی2 را هم مثل اولی ساخته است. هر دو فیلم همان قوس داستانی را دارند؛ غافلگیریهای زیادی وجود ندارد اگر چه که کم کم داشت مرا به این فکر می انداخت که چه طور این آدمها داخل آن لباسها زنده می مانند. شکی نیست که لباسها فولادی بودند، اما بدنها که فولادی نبودند. شما از چند تا سقوط گیج کننده، طوفانهای وحشی و انفجارهای مهیب می توانید جان سالم به در برید؟ قصدی ندارم! فقط یک سوال است. در آخر یک روز طولانی آن لباسها باید پر از خمیرهای خون آلود باشد.