به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
در شرایط کنونی سینمای ما، در شرایطی که فیلمسازی چیزی شبیه ساخت و ساز شده است، روز به روز کیفیت فنی فیلمها پایین میآید.
وضعیت اکران هر روز بحرانیتر از قبل میشود، فیلمها به سمت طنزهای بیپایه و اساس و سخیف میروند، بیشک باید از ملک سلیمان حمایت کرد.« ملک سلیمان» از هر نظر ظرفیتهای سینمایی ما را بالا میبرد اما نباید فراموش کنیم که به هرحال نقد هم رسالت خودش را دارد. هر چیزی به جای خودش. شهریار بحرانی و گروهش از پس کاری برآمدهاند که جای تشکر و قدردانی دارد. آرزوی تماشاگر ایرانی برای دیدن فیلمی ایرانی با جلوههای ویژه روز محقق شده است و این خیلی خوب است. کسی قرار نیست آنها را نادیده بگیرد اما یادمان نرود که این موضوع دلیلی بر این نیست که از دیالوگهای فیلم به راحتی عبور کنیم، از فیلمنامه بگذریم و از بازیهای ضعیف چشمپوشی کنیم.
قبل از اکران «ملک سلیمان» شاهد تمامی هیاهوها و جنجالهای آن بودهایم. از خبر هزینهها و جلوههای ویژه خاصش گرفته تا حضور عوامل خارجی در آن. از داستان دشواری که ساختش در سینمای ما تا حدودی غیرممکن بود تا تماشای تبلیغات تلویزیونی و دیدن اسلوموشنهای حقیقی و با کیفیت آن که هر بیننده ایرانی را متعجب و ذوق زده میکند.
اما پس از تماشای فیلم تمامی این هیاهوها به یکباره در هم میریزند و اثری در ذهن تماشاگر نقش میبندد که به هیچ وجه قرار نیست ماندگار باشد.
فیلم یک شکست به تمام معناست. شکست البته در مقام یک فیلم.«ملک سلیمان »تاثیرهای مثبتی روی سینمای ما گذاشته و خواهد گذاشت و این را به هیچ وجه نادیده نمیگیریم. مگر تماشاگر ما از تماشاگر روز جهان چه کم دارد که نباید فیلم پرخرج ببیند؟ فیلمی که روی آن وقت، وسواس و هزینه گذاشته شده است؟ اما مشکل اینجاست که این یک طرف قضیه است. طرف دیگر خود فیلم است که باید به آن هم پرداخته شود. نه اینکه صرف فراهم آمدن این شرایط خوب باعث شود تمام نقصها نادیده گرفته شود.شهریار بحرانی را با فیلم نسبتا خوب «حمله به اچ 3» میشناسیم. فیلمی که به نسبت هدفی که داشت ( معرفی مختصری از یک عملیات نظامی منحصر به فرد در جهان ) موفق بود. بحرانی را تکنسین سینمای ایران میخوانند. این لقب، لقب بدی نیست وای کاش این نگاه در کشور ما جا بیفتد که هرکسی قرار نیست همه فنحریف باشد. در عوض مهارت در یک زمینه میتواند او را به جایگاه قابل احترامی برساند. بحرانی متولد سال 1330 است و در رشته انیمیشن در دانشکده سینمایی لندن نیز تحصیل کرده است. معمولا او را با سینمای دفاع مقدس میشناسند و از لحاظ تکنیکی و فنی نیز تا حدودی در ایران شهره شده است.
فیلمهایش فارغ از خوب یا بد بودنشان معمولا از نظر دکوپاژ حتی در سختترین شرایط قابل قبول بودهاند. مثل «حمله به اچ 3» که اگرچه خیلی به لحاظ فیلمنامه و دنیای درام، قابل قبول نیست اما کارگردانی خوب بحرانی بهخصوص در صحنههای سخت و دشوار نبرد هوایی به هیچ وجه قابل انکار نیست.
بحرانیدر صحنههایی که جنگندهها قرار است مسافتی را بپیمایند، دکوپاژ انجام داده و تمام کاتها به هم میخورند. نرم هستند و ریتم کاملا درست و حرفهای است. و این کار هر کسی نیست چرا که صحنهها به گونهای هستند که خیلی جای کار وجود ندارد.
در فاصله چند مایلی از سطح زمین قطعا کارگردان دستش آنقدر باز نیست که از چند زاویه فیلمبرداری کند تا بالاخره در تدوین یک طوری کاتها با هم مچ شوند.
این در حالی است که بسیاری از کارگردانهای فیلمهای شاهکار فعلی حتی روی زمین و در فضای آرام و بیاسترس داخل آپارتمانی، از گرفتن دو پلان که در تدوین با هم مچ باشند و نرم از آب در بیایند عاجزند.
از فیلمهای بحرانی میتوان به «پرچمدار» (1363)، «گذرگاه» (1365 )، «دنیای وارونه» ( 1375 ) که تنها اثرش در ژانر کمدی است و فیلم «مریم مقدس» ( 1379 ) اشاره کرد که آخرین فیلمش را ( قبل از «ملک سلیمان» ) به نوعی میتوان پرتماشاگرترین و پرمخاطبترین اثرش نامید.
ضمن اینکه وی تجربه بازیگری و نیز تدوین را در کارنامهاش دارد. آخرین اثری که بحرانی آن را تدوین کرده است، سریال «یوسف پیامبر» بود که در ادامه به شباهتهای آن با «ملک سلیمان» اشاره خواهیم داشت.
اما «ملک سلیمان» فیلمی است کاملا بیهدف. از ابتدا جهت گیری کارگردان مشخص نیست. داستان سلیمان نبی به طرزی کاملا شلخته و غیر منظم پرداخت میشود و اساسا پرداخت فیلم از جنس تلویزیونی است. از این رو «ملک سلیمان» را به شدت میتوان با سریال «یوسف پیامبر» همسان دانست.
نوع نگاه و منش سینمایی او نیز با فرج الله سلحشور کاملا یکسان است و شباهتهای فراوانی با یکدیگر دارند. بازیگرهای مشترکی در هر دو اثر وجود دارند، دکورها، دیالوگهای نچسب و غیر حرفهای، بازیهای سادهلوحانه و نیز ساختاری غیر سینمایی در هر دوی آنها وجود دارد. با این تفاوت که در سریال «یوسف پیامبر»، داستان قرآنی حضرت یوسف احسن القصص است و هر ایرادی که در به تصویر کشیدن آن وجود داشته باشد در پرتو این حسن داستانی خیلی به چشم نمیآید. اما داستان سلیمان نبی احسن القصص نیست و همین کار را برای بحرانی سخت کرده است. بهطوری که به راحتی و به مانند سلحشور نمیتواند از زیر بار نقصهای اثر فرار کند. «ملک سلیمان» در دقایق ابتدایی خود نه مانند ساختار معمول و کلاسیک این گونه آثار به معرفی موقعیت زمانی و مکانی، شخصیتها و شروع خط داستانی اقدام میکند و نه مانند ساختار مدرن تاکید خاصی روی زاویهای خاص میکند.
«ملک سلیمان» در دقایق ابتدایی خود فقط و فقط مجذوب جلوههای ویژهاش است و میخواهد آن را برای تماشاگر نشان دهد. از نمای هلیشات آغازین فیلم گرفته تا دریاچههایی که به صورت رایانهای خلق شدهاند و هیچگاه معلوم نمیشود فیلمساز چرا اینها را نشان میدهد.
بازیها از سطح قابل قبولی برخوردار نیستند و این موضوع وقتی بیش از پیش آزاردهنده میشود که کاراکتر اصلی فیلم ( سلیمان نبی ) که نقش آفرینی آن را امین زندگانی بر عهده دارد نیز بازی به شدت پر نقص و مصنوعی را از خود ارائه میدهد.
زندگانی از چهره مناسبی برای ایفای نقش یک پیامبر- قهرمان برخوردار است اما به هیچ وجه نمیتواند دیالوگهای مناسب این کاراکتر را ادا کند. این نقش نیاز به لحن و قدرت کلامی دارد که به راحتی از اوج قدرت و برندگی به لحنی مهربان و پیامبرگونه تغییر فاز دهد.
ضمن اینکه بحرانی به هیچ وجه قواعد این نوع آثار را نمیداند. وقتی امین زندگانی هنگام نبرد فریاد میزند پهنای شمشیر و همه پشت سرش حمله میکنند، باید بداند که مدیوم شات آن هم از زاویهای تقریبا 45 درجه بیشتر به درد کمدی میخورد. صرف هزینههای فراوان و استفاده از جلوههای ویژه زیاد و تا حدودی به روز به خودی خود خوب است و کار درستی است.
مگر ما تماشاگر نداریم؟ مگر تماشاگر ما از این صحنهها خوشش نمیآید و لیاقتش را ندارد؟ اتفاقا خیلی خوب است که این روند شروع شده است. اما فراموش نکنیم که برای تزریق به موقع و به جای این هزینه هم باید فکر شود. فیلم «تروآ»، خوب یا بد، دقیق است.
کارگردانش از آن همه امکانات هیجان زده نشده و نتیجه کار هم درحد آن هزینه است. سینمای ما هنوز درگیر این سوء تفاهم است که فیلم پر هزینه، با کیفیت و جذاب یعنی اینکه در آن اسلوموشنهای زیادی وجود داشته باشد.
نه اینکه بخواهیم این را نظر بحرانی بدانیم یا «ملک سلیمان» را فیلمی پر از اسلوموشن بدانیم و یا اینکه اساسا استفاده از اسلوموشن را زیر سوال ببریم. کلا این طرز تفکر بین فیلمساز و تماشاگر ایرانی باب شده است که فیلم پر هزینه و حماسی یعنی فیلمی که اسلوموشن داشته باشد. این تعریف از پایه اشتباه است و باید اصلاح شود.
فیلمساز آنقدر زیاد، بیموقع و بیمنطق از اسلوموشن استفاده میکند که از موضوع اصلی کاملا دور میشود.
در نهایت میتوان گفت که«ملک سلیمان» نسبت به امکانات ویژهای که داشت به شکلی هیجان زده ساخته شده و خیلی از خلاقیت بهره نگرفته است.
اما این آغاز راه است. قطعا «ملک سلیمان» راه را برای آثار بعدی هموارتر خواهد کرد. ضمن اینکه برخورد بحرانی با نقد اثرش قابل ستایش است. مرد همیشه متبسم سینمای مذهبی ما اگرچه در فیلمسازی رویکردی شبیه به سلحشور دارد اما خیلی بیش از وی قواعد بازی را رعایت میکند.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]