به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
دو سه روز پیش که بعد از دیدار اول فیلم اصغر فرهادی، نوشتم «درباره الی…» یکی از بهترین فیلمهای تاریخ ماست و یک چهارستاره تمامعیار، رفقا بهپای ذوقزدگی گذاشتند اما حالا در دیدار دوم فیلم سرپاتر از قبل، خودش را تحمیل میکند و نشان میدهد از آن دست کارهایی نیست که در دیدارهای مجدد پتانسیل بالایش در همراهی را از دست بدهد؛ نه آن سرخوشی نیمه اول و پرتشدنات میان خوشگذرانی خانوادگی کمتر میشود و نه آن فشار عصبی و استرسی که در نیمه دوم، قرار است بیخ گلویت را بگیرد.
مثل هر درام درستوحسابی دیگری در اینجا هم تو با یکی از کاراکترها نزدیکتری -هرچند فرهادی پا را فراتر گذاشته و گاه تو با بیش از یک کاراکتر همراهی میکنی- و در هر اتفاق، خودت میان قصه زندگی میکنی و تصمیم میگیری. این مهم البته حاصل شیوهای است که در میان سینماییها بیش از هرکس دیگری در خود فرهادی سراغاش دارم؛ هم در نوشتن و هم در اجرا. بگذارید با یک مثال ماجرا را واضح کنم. آن سکانسی که بچهها سمت پدرهاشان میدوند و خبر بد را میآورند، دقیقه ۴۵ فیلم است. جا خوردید؟ بعد از پایان فیلم، چندتایی از اطرافیان را امتحان کردم. همهشان فکر میکردند مجموع آن سرخوشیها بیستدقیقه یا حداکثر نیمساعت طول کشیده. مخاطب در مواجهه با سرخوشی خانوادگی، چنان با کاراکترها همراه میشود و نسبت به روابط احساس نزدیکی میکند که اصلا نگاهکردن به ساعت فراموشاش میشود و اگر فرهادی بازیاش را با متریالهای چیدهشدهای تا این حد خوب تا یک ساعت بعد هم ادامه میداد، شرط میبندم که کسی خسته نمیشد. برای همین است که ضربه کاری و مهلک، که با تغییر لحن فیلمساز در رنگ و تصویر تشدید میشود، چنین کاری از آب درمیآید و ضربه میزند. مخاطب که عاشق این آدمها و روابط شده و هرآن منتظر بلهگرفتن احمد از الی است، یکباره به دنیای واقعی و هولناکی پرتاب میشود که قرار بوده بهواسطه رویای سینما از آن فرار کند و بعد صدای هولناک موجها -استفادهای بهتر از این در تاریخ سینمای ایران از بُعد صدا سراغ دارید؟- همهچیز را عوض میکند. وقتی برای بار نخست از دریا بیرون میآییم به این توجه نمیکنیم که دوربین روی دست رفته و یک فیلتر سرد روی تصاویر، سایه مرگ نشانده؛ اینها مهم نیست چون اصلا قرار نیست دیگر در سینما باشیم. ما هم عضوی از گروه هستیم و باید برای فاجعه پیش رو چارهاندیشی کنیم. این جادوی همذاتپنداری، هنوز کاریترین و موثرترین تمهید برای نگهداشتن توامان تماشاگر خاص و عام است و فرهادی هم با مجموعههای تلویزیونیاش و هم با فیلمهایی که ساخته، نشان داده که تا چه حد استاد این فن است و فوت کوزهگریاش را هم مدتهاست بهدست آورده.
مریلا زارعی و رعنا آزادیور در فیلم درباره الی
چون قصد نوشتن نقد ندارم و صرفا دارم از حسها و تجربههای پس از مواجهه با فیلم صحبت میکنم.بگذارید روی همین یک ویژگی همچنان بحث کنیم که بهتعبیری میتوانسته پاشنه آشیل اثر باشد اما حالا دقیقا به یک ویژگی بدل شده است. به گمانام اگر هم فیلم، مخالفی داشته باشد روی همین ماجرا دست خواهد گذاشت. اینکه داستان «درباره الی» دیر شروع میشود و اتفاق، نه در پایان پرده اول که در نقطه میانی فیلمنامه میافتد. این عیب است؟ هست اما نه در این فیلم. اعتقاد دارم فیلم فرهادی و فیلمنامهاش برخلاف ظاهر سادهای که ترسیم میکند، اتفاقا پیچیدهگو است. گول قصه دوخطی سادهاش را نخورید. یک ساختمان هندسی منحصر به خود دارد که براساس یک ایده شکل گرفته. بدل کردن تماشاگر به نفر هشتم گروه دوستان و بعد ضربهزدن به همه این پیکره. این ساختمان، دو بخشی است و فیلم برای همین، نه به سه پرده معمول، که به این دو بخش تقسیم شده؛ نزدیکی و تفرقه. با این دو بخش، مضامین مرکزی فیلم یعنی قضاوت، اخلاق و دروغ رنگ میگیرند و خوشبختانه «رستگاری» -همان عنصر گولزننده فیلمهای تقلبی اصیلنما که هم فیلمهای دارابونت را شامل میشود و هم مثلا همین «عیار ۱۴» خودمان را- جزو این مضمونها قرار نمیگیرد. حالا فکرش را بکنید که مثلا فرهادی در مواجهه با ایراد مرسوم اولیه «طولانیبودن مقدمه» این ریسک را میپذیرفت تا بخش «نزدیکی» را کوتاهتر کند. چه اتفاقی میافتاد؟ نظر من این است که مقدمه «درباره الی» بدون بخش پانتومیم، یا بدون بخش گردش احمد و الی، یا بدون آن رایگیری برای ماندن یا رفتن از ویلا، یا بدون صحنه شام، بدون هر کدام از اینها ممکن بود بخشی از همذاتپنداری تماشاگر نسبت به یکی از آدمها و در شکل خطرناکترش، همه گروه را، از دست بدهد. این احتمال، چنددرصدی بود؟ حتی اگر ریسک چنین چیزی پنج درصد هم باشد، بهنظرم فرهادی درستترین کار ممکن را کرده است. بهویژه آنکه میدانسته فیلمنامه را خودش خواهد ساخت و برای همین، ریتمی را برای این مقدمه طولانی درنظر گرفته که دراماش از پا نیفتد. برگشتهایم به همان بخش اول بحث که چگونه زمان طولانی آن ۴۵ دقیقه جادویی اول کسی را خسته نمیکند. فرهادی همه آنچه را که از کارگردانی آموخته، نه در بخش دوم که اجرایش بهوضوح خودنمایی میکند، که در بخش اول خرج کرده. این که بدون داستان کلاسیک پرفراز و نشیب، فقط تماشاگر را نزدیک گروهاش کند. اینجاست که ارزش کارش خود را نمایان میکند.
میشود «درباره الی…» را از منظرهای بینهایت رصد کرد؛ برای همین، سطرهای بالا تنها نگاه از یک زاویه و پاسخ به پرسش مرسوم اولیهای است که پس از دیدن فیلم برای برخی ایجاد سوال کرده بود. آن زوایای دیگر، میماند برای زمان اکران؛ که چه ضیافتی خواهیم داشت با «درباره الی…».
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.