به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
بیگانگی و دور افتادگی بهنوعی ویژگی بارز شخصیت های توکلی است شخصیت هایی که به گوشه ای رانده و ترد شده اند، آدمهایی با دنیاهایی دور از ذهن و بی معنی، همانند مورسوی کامو که غریبه شده با جامعه و افراد پیراموناش؛ هر قدر این بیگانگی در آثار کامو محصول طبیعت و ذات بی عاطفه و بیمعنیاش است اینجا بهزعم توکلی، بیگانگی ماحصل شرایط اجتماعی است که، فرد بیگانه تولید می کند. دنیای شخصیت های توکلی در فیلم بیگانه گاه مانند سپیده و نسرین آنقدر دور از هم و متضاد است که انگار هیچ فضایی برای دیالوگ وجود ندارد و این امر در بخشهای ابتدایی فیلم یا در محاکم های که سپیده از نسرین میکند بهخوبی نمود دارد و تلاشهای نسرین برای ایجاد هر ارتباطی بی فایده می شود. بیگانگی نه تنها در دنیای هرز و پوچ نسرین ریشه دوانده بلکه ذاتی دنیای سپیده و شوهرش یا حتا داود هم شده است. سپیده با اینکه از پوچی و بیمعنایی گریزان است اما خود به شکل دیگری بیمعنی شده است او مادر و خواهرش را بهخاطر روابط موقت و بی معنی شان گناه کار و سزاوار محاکمه میداند اما خود دچار نوعی روزمرگی و تکرار است حتا بچه دار شدناش هم شبیه یک رویه و سیکل معمول نشان داد میشود.
مهناز افشار در فیلم بیگانه
صدای سپیده انگار صدای قالب جامعه هم هست که بهراحتی از امثال نسرین بهعنوان زنانی هرز یاد می کنند.
نسرین آواره است و بازنده اصلی این داستان او حتا خانهاش را هم فروخته و در مرزی از جنون هربار در جایی می ماند، او آدم پابند شدن نیست آمده است که برود تجلی یک خانه بدوش و حتی پیشنهاد داود را نیز رد میکند، تنها چیزی که او به این داستان کشانده و بهنوعی کنش دراماتیک داستان را ساخته ورود او به این خانه است از سر ناچاری و استیصال و تلاش برای بخشش از سوی سپیده است هرچند او برای مادرش طلب بخشش کند. صدای موسیقی انگار این تنها وجه انسانی و آرامش بخشی است که نسرین را جذب می کند و پلی برای ارتباط با آدم ها و دنیاهای دیگر برای او می گردد. پلان استعاری آخر فیلم راه رفتن روی لبه جدول بهسمت فضایی مبهم او را بیش از هر چیزی شبیه بند بازانی میکند که هر آن احتمال افتادن و سقوطشان هست.
پانته ا بهرام در فیلم بیگانه
عروسک ها بهشکلی نمادین توی اتاق نسرین، به بازیچه و بی معنا بودن او و شخصیتهای دیگر داستان (مثل سپیده و شوهرش و داود) اشاره دارند. عروسک هایی که فقط سرهایی هستند توی پلاستیک های در بسته و اینکه سر بهعنوان مهمترین وجه فیزیکی هویت است؛ شباهت ذاتی آدمهای توکلی و جهان داستانیاش را در بیمعنی بودن و بیگانه بودنشان از هم را نشان میدهد، آدمهایی مصنوعی و بیاحساس و عاطفه که هیچ اختیاری در برابر ساختار اجتماعی از خود ندارند و مشت مشت شان هیچ تفاوتی باهم نمی کند.
مهناز افشار در فیلم بیگانه
بیگانگی به تم اصلی کارهای توکلی تبدیل شده در «پرسه در مه»، «اینجا بدون من» و در «بیگانه» اساساً آدم های توکلی انسان هایی مسئله دارند قهرمانانی شکست خورده و تنها و گم شده در خود و جامعه که کسی حرفشان را نمی فهمد و صرفاً یکسری قرار دادهای اجتماعی مثل خواهر بودگی، شوهر بودگی و... آنها را به هم مربوط می کند. این شخصیتها و مضامین بهطور خاص مهمترین دلایلی است که توکلی را به جهان تنسی ویلیامز و کامو گره می زند.
پانته ا بهرام در فیلم بیگانه
توکلی با انتخاب فضایی تیره و کدر خانه حتی در نورپردازی ها به این فضای سرد و بیروح دامن می زند فضایی که دیواره هایی بس بلند بین آدم هایش کشیده شده است و فیلم با ریتم کندی که دارد گاه مخاطب احساس می کند که یک سال از این زندگی را بر روی پرده دیده است هر چند شروع فیلم بسیار طولانی و پلان هایی از آن حشو و زائد بهنظر میرسد.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید