به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«در مدت معلوم»فیلمی است با روایتی محافظهکارانه نه درباره ازدواج موقت، بلکه درباره محافظهکاری اجتماعی.«در مدت معلوم»هیچگاه انتظار مخاطب برای دیدن فیلمی که درام آن حول محور ازدواج موقت باشد را ارضا نمیکند، اما درامی راضی کننده با نمک طنز در اختیار مخاطب قرار میدهد که محور آن تلاش یک جوان برای شکستن تابوهای اجتماعی است.
فیلم نشان میدهد که چگونه نیروهای مختلف اجتماعی در شکلگیری یک وضعیت سهیماند و اینکه چگونه اتحاد همان نیروها اجازه شکلگیری رویدادهای جدید را نمیدهند. اکبر عبدی، نماد فرهنگ ایرانی- طاغوتی، نیروهای امنیتی و پدر سنتیِ شخصیت اصلی قصه متحد میشوند تا نه اجازه بدهند مسالههای جدید شنیده شود و نه راه حلی برای آنها دیده شود. اکبر عبدی همان طبقه ناسیونالیست- روشنفکر است که هژمونی فرهنگیاش به بحران جنسی جامعه دامن زده است، نگاه مدرن اما در عین حال واپسگرایای اوست که اجازهی رقم خوردن رویدادهای جدید را نمیدهد.
کاراکتر عبدی به فیلمساز اجازه داده است که بردار نقد را از نهادهای دینی به سمت نهادهای روشنفکری ببرد و آنان را در وضعیت موجود مقصر بشمارد، موضوعی که میتوان رد تاثیر علیرضا پناهیان بر شکلگیری فیلمنامه را در آن حس کرد. فیلم اما از امنیتی شدن امر جنسی نیز چشم پوشی نکرده است و با هجو آن تلویحا خواستار ایجاد نگاه جدید در مواجه با امر جنسی شده است. و بالاخره فیلم نشان میدهد که چگونه شکاف بین نسلی و پافشاری پدر بر مسلکهای قدیمی اجازه مواجه خلاقانه با مسالههای جدید را نمیدهد. مساله فیلم نشان دادن یک اتحاد نامبارک بین نیروهای گاها متضاد در شکلگیری وضعیت موجود است، وضعیت موجودی که نه تنها درباره بحران جنسی، بلکه درباره خیلی دیگر از بحرانهای اجتماعی مصداق دارد.
چیزی که واضح است این است که فیلمساز ژستهای فلسفی نگرفته است و برای فیلم اول خود تلاش کرده است هم فیلمی قابل قبول به لحاظ فرمی بسازد، هم انتظارات تهیهکننده برای گیشه را تامین کند. لذا نباید از فیلم انتظارهای زیادی داشت، بلکه باید فیلم را با انتظار خود فیلم سنجید. انتظار اولیه از این فیلم این بود که جدیتر و پرجراتتر به مقوله ازدواج موقت بپردازد، انتظاری که برآورده نمیشود، هرچند که بیننده ناراضی هم صندلیهای سینما را ترک نمیکند.
در این میان سه نکته درباره فیلمنامه قابل طرح است:
یک)چرا شخصیت اصلی قصه- جواد عزتی - که حرف جدیدی برای گفتن دارد بیشتر یک لمپن است تا یک شخصیت تحلصیلکردهی پردغدغه با وجاهت اجتماعی؟ عادی بودن شخصیت اصلی به همزادپنداری بیننده با او کمک کرده است ولی این همزادپنداری با جدی گرفته شدن مسالهی او از سمت مخاطب همراه نمیشود. مخاطب او را برای درام جدی میگیرد اما مساله او را جدی نمیگرد و این به دغدغهی فیلمساز برای پرداختن به موضوع ازدواج موقت کمکی نکرده است.
دو) دلیل اصرار فیلسماز برای به رسمیت شناختن موضوع ازدواج موقت از سمت گفتمان پوزیتویست در فیلم ناواضح است. اینکه چرا فیلمساز برای به کرسی نشاندن اهمیت ازدواج موقت دست به دامن فمینیسم لیبرال پوزیتیوست شده است به لحاظ روایی قابل فهم است اما در آن نوعی گدایی گفتمانی حس میشود. فیلمساز با به کارگیری شخصیت ویشکا آسایش به دنبال وجاهت بخشیدن علمی و طبقهای به موضوع ازدواج موقت بوده است. ویشکا آسایش به عنوان یک استاد ژنتیک با تبین جامعه شناختی-دینی جواد عزتی درباره ازدواج موقت همراه میشود و به عنوان یک زن برژوا راهحلهای او را میپذیرد، اما اینکه تنها تاییدهای اوست که ازدواج موقت را عقلانی میکند کمی روایت فیلم را از منظر مفهومی ناشیانه جلوه میدهد.
سوم) معلوم نیست چرا جای روحانیت در این فیلم خالی است. تصاویری از روحاینت در این فیلم دیده میشود اما حضور روحانیت کمکی به قصه و یا حل درام نمیکند و جزو فرصتهاییست که فیلم از دست داده است. روحانیت میتوانست در این فیلم به عنوان نیروی پایاندهنده به محافظهکاری اجتماعی دیده شود، روحانیتی که با جرات تمام جلوی نیروهای اجتماعی واپسگرا میایستد و سعی میکند موقعیت جدیدی را در نسبت با حل مشکلات رقم زند.
از«در مدت معلوم»نباید انتظار زیادی داشت، اما نباید تاثیر این فیلم را برای تشویق جامعه برای صحبت درباره بحران جنسی و محافظهکاری اجتماعی نادیده گرفت. باید به وحید امیرخانی برای ورود قابل قبول خود به سینما تبریک گفت و برای مواجه جدیتر با مسایل اجتماعی ترغیبش کرد.