به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
اکسیدان داستان خودباختگی است؛ خودباختگی «نگار» به زندگی خارج از ایران که باعث میشود به زندگی مشترک خود با «اصلان» پشت پا بزند و فرار کند. خودباختگی اصلان به نگار که حاضر است برای رسیدن به او هر کاری بکند و از ارزشهای خود نیز بگذرد. تلاشهایی که سرانجامی پوچ دارد و گویی در تقدیری غیرقابل تغییر قرار است سیل حوادث آدمهای قصه را با خود به هر کجا که میخواهد ببرد. اصلان برای بازگردادن نگار تلاش میکند ویزای قانونی اخد کند. چون به جایی نمیرسد سراغ «بهمن»، دلال مهاجرت میرود و چند راه میانبر قانونی جلوی پای اصلان میگذارد. اگر مهاجرت غیرقانونی جان اصلان را در خطر قرار میداد، راههای بهمن هر کدام بخشی از شخصیت و ارزشهای اصلان را به چالش میکشد؛ از تغییر دین تا تغییر سبک زندگی.
شبنم مقدمی و امیرجعفری در فیلم سینمایی اکسیدان
بهمن و اصلان ابتدا به کلیسا میروند. هم شمع میدزدند هم لباس. هم صلیب و هم مجسمه مسیح(ع). دستگیری آنها به وسیله پلیس و بعد از آن خطا پوشی پدر روحانی قرار است ما را به یاد «اسقف میریل» و «ژان والژان» رمان بینوایان بیندازد. اما پس از این واقعه نه تغییری در حالات این دو پدید میآید و نه اصلا پدر روحانی قرار است تاثیرگذار باشد. حتی به مانند فیلم مارمولک هم قرار نیست پوشیدن لباس یک روحانی واسطهای برای تغییر رفتار شخصیت اصلی باشد؛ تنها یک کپی محض از دو اثر مذکور است و نه بیشتر.
جواد عزتی در فیلم سینمایی اکسیدان
فیلم در نیمه اول خود بیشتر متمرکز بر دین است و تا حد زیادی بیننده را به یاد مارمولک میاندازد. اگر داستان مارمولک بر پایهی حدیثی با سند ضعیف و تفسیر شخصی کارگردان از آن شکل گرفت، باید گفت اکسیدان این حداقل پایهی دینی را هم ندارد. مارمولک سعی داشت در چارچوب فضای دینی به ماندن در ظواهر و شرعیات انتقاد کند. تلاشی که از همان زمان تا امروز محل مناقشه و بحث است و موافقان و مخالفان سرسختی دارد. امااکسیدان اساسا فاقد نگاه دینی است، شوخیهای فیلم هجویاتی است که بخشی در اثر زیست سازنده در جامعه مسلمین و بخشی حاصل نگاه کاریکاتوری به بنیان مذهب شکل گرفته است.
جواد عزتی در فیلم سینمایی اکسیدان
شخصیتها در طول قصه دچار تغییر خاصی نمیشوند؛ گویی هر کدام برچسبی بر پیشانی دارند که ورود و خروجشان به کادر را معنا ببخشند. از خانم میانسال پولدار تنها که چشمش دنبال جوان اول فیلم است تا کشیش مهربان و آرام و بیاثر فیلم؛ هر کدام میآیند و میروند بی آن که چیزی بر دیگری اضافه کنند. این دست تقدیر است که قهرمان را بازی میدهد و داشتههایش را از او میگیرد. بعد از آن که ایدهی تغییر دین اصلان در یک لحظه شکست میخورد، با خارج شدن از سفارت بریتانیا لحن فیلم تغییر میکند. غلظت شوخیهای اروتیک، که از ابتدای فیلم وجود داشت، بیشتر و موضوع فیلم نیز کاملا نابهنجار میشود. یک ناهنجاری اجتماعی که با شنیعترین اعمال همراه است، روی پردهی سینما موشکافی میشود. اکسیدان آخرین محصول یک فرآیند است؛ فرآیندی که آرام و خزنده ناهنجاریهای اجتماعی و رفتار گناهآلود را با ایما و اشاره به پرده سینما کشاند و اکنون آشکارا پیرامون آن سخن میگوید. این شکل هنجارشکنی و نمایش فرهنگ غیررسمی اروتیک تقلیدی کور از هالیوود و بالیوود است. در ینگه دنیا نیز این فرهنگ، «چاله میدانی» محسوب میشود و مسافران آن دیار بر این امر صحه میگذارند که آن چه در فیلمهای آمریکایی میبینیم را نمیتوان به کل، که حتی بیشتر جامعه، تعمیم داد. اما این هنجارشکنیها به مرور تاثیر خود را بر زوال اخلاق در جامعه میگذارد.
شبنم مقدمی در فیلم سینمایی اکسیدان
نمیتوان اکسیدان را سینمایی نامید. مجموعهای از جوکهای قدیمی و جدید در بستری داستانی کنار هم وصله و پینه شدهاند تا با شیرینکاریهای بازیگران مخاطب را در لحظه بخنداند. بعد هم مخاطب از خود بپرسد چه کسی به این فیلم مجوز داده است. اگر به یک دهه قبل برگردیم، فیلمهایی را به یاد میآوریم که با عبور از برخی مرزهای اخلاقی و نمایش رفتارهای نابهنجار فروش بالاتری را برای خود ثبت کنند. فیلمهایی مشابه با آن داستان و محتوا، اکنون از فیلمهای معمولی ژانر درام اجتماعی نیز کمتر میفروشند.
جواد عزتی در فیلم سینمایی اکسیدان
سازندگان اکسیدان برای تبلیغات خود از واژهی تحریمی حوزه هنری استفاده کردند. فیلم نتوانسته حداقل استانداردهای حوزه هنری را برای نمایش فیلم کسب کند اما صاحبان فیلم کاسبی تحریم را به خوبی انجام داده و در تبلیغات خود روی این مسئله مانور دادند. همان افرادی که در سینما به تکهپرانیهای جنسی فیلم میخندیدند بعید است غیرتشان اجازه دهد کسی در نزدیکی خانواده خودشان چنین الفاظی را نثار دیگری کند. اما ظاهرا اقلیتی هستند که این مسائل برایشان اهمیتی ندارد و به هر طریقی به دنبال سود بیشتر هستند. تازه اگر نگوییم با اخلاق عناد دارند و با اروتیک مجازی به جنگ حیای اجتماعی آمدهاند. چه میشود که سینما این گونه بیصاحب مانده و هیچ کس نگران مخاطب نیست؟ چه میشود که کسی نگران فرهنگ نیست؟ و عجیبتر از همه این که چرا کسی به فکر خود سینما نیست؟
امیرجعفری و جواد عزتی در فیلم سینمایی اکسیدان
حتی اگر این دست فیلمها در جمهوری اسلامی هم ساخته نمیشدند جا داشت از سازندگان سوال کرد که چرا مخاطب باید در سینما این قدر چرک و تباهی ببیند؟ آن فانوس جادویی که قرار بود نادیدهها و تخیلات تماشاگر را برایش مصور کند چرا به این روزافتاده. شاید منظور از نادیده و تخیل بد فهمیده شده است. شاید فراموش کردهایم هنجارهای دینی و اجتماعی چرا و چگونه شکل میگیرد وگرنه این قدر برای شکستن آن مسابقه وجود نداشت. مقصر این فراموشی بیش از سازندگان این آثار مدیرانی هستند که گاه با تنگنظری و اعمال محدودیتهای بیاساس و گاه با وادادگی و بیتدبیری مسیر حرکت سینما را به این سو کشاندهاند. اینها اقلیتی هستند که اکثریتی به آنها اعتماد کردهاند و با ضعف خود فرهنگ را به تباهی میکشانند.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.