به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
بیننده در جریان مشاهده وضعیت حامد (مصطفی زمانی)،درماندگی وی را به خوبی درک می کند. حامد یک روزنامهنگار درستکار است که اکنون در شرایطی قرار گرفته است که راهی جز انتخاب راه غیرانسانی در پیش ندارد.مهم نیست که این تصمیم، چقدر حامد را آزار میدهد، او خود بهتر از هر فرد دیگری به عواقب تصمیمش آگاه است، حامد و هر فرد دیگری در شرایط وی تصمیم مشابهی خواهند گرفت. این خالصیت بیلهجه، نوعی خشونت پنهان در خود دارد، خشونت و ظلمی که در پس همه تصمیمات زندگی پنهان است و همین صداقت در تصویر بیرحمی موقعیت حامد است که فیلم را از منجلاب غرق شدن در احساسات ملودراماتیک نجات میدهد.
مصطفی زمانی و محسن کیایی در فیلم یک روز بخصوص
جالب این است که ما تصمیمگیری حامد را نمیبینیم. در یک سکانس تصویری از حامد داریم که از آرمانهایش می گوید و سکانس بعدی روبروی مردی نشسته و درباره مسائلی بحث می کند که همیشه مورد سرزنش و نفرتش بوده است. این حذف رویداد، مانند آنچه در کارهای (اصغر فرهادی)میبینیم قسمتی از ایجاد تعلیق نیست بلکه عاملی است در جهت پرورش فضای دراماتیک داستان. وقتی بیننده اینگونه ناگهانی و بدون هیچ حاشیه و زمینهای با این حقیقت تلخ روبرو میشود بیش از پیش با حامد همدردی میکند، زیرا کاملاً در شرایط حامد قرار میگیرد. تصمیم پیش از آنکه حامد بخواهد گرفتهشده است و او فقط صدای انتخاب بوده است.
پریناز ایزدیار در فیلم یک روز بخصوص
حامد چارهای جز پذیرش این مسیر نداشته است و این همان حالتی است که برای بیننده پیش میآید. قهرمانش ناگهان از اخلاق گرایی درستی که به آن عادت کرده است سقوط میکند و مخاطب چارهای جز پذیرش ندارد. سقوط اخلاقی حامد هم همانطور که یکباره رخ میدهد، همانگونه هم به تمام ابعاد زندگیاش راه مییابد. حامد فرد اخلاقمداری است که حالا مجبور است برای نجات دادن جان خواهرش هرکاری بکند، کم کم یاد میگیرد دروغ بگوید. ابتدا به نزدیکانش دروغهای مصلحتی میگوید و بعد در جریان معامله هم دروغ میگوید و درنهایت با عبور از خان آخر، تمام موازین اخلاقی اش را زیر پا میگذارد. تفاوت دیگر موقعیت حامد با شرایطی که در فیلمهای مشابه، مثل (فروشنده) دیدهایم این است که نزول اخلاقی حامد به بهای آبروی کسی تمام نمیشود. چیزی که حامد برای آن تلاش می کند بیش از آبروست، حامد برای جان خواهرش میجنگد. در ابتدا که حامد تصمیمش را از خانواده و دوستانش پنهان میکند، شاید خیلی درکش نکنیم اما وقتی دیگران به مرور در جریان امور قرار میگیرند انگیزه حامد برایمان معنا میگیرد. حامد با پنهانکاریاش آنها را از رنج دور نگه داشته است. خواهرش وقتی از ماجرا آگاه میشود تصمیم میگیرد به این کار تن ندهد؛ اما وقتی با عواقب تصمیمش روبرو میشود میترسد و پا پس میکشد، میپذیرد که تا پایان عمرش با این عواقب زندگی کند، اما زندگی کند.
مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار در فیلم یک روز بخصوص
بین مرگ و زندگی بدون هیچ تعللی زندگی را انتخاب میکند و خود را اسیر یک عمر عذاب وجدان میکند. اسعدیان با ترسیم موقعیتی از بیاخلاقیها، سودجوییها، بیتفاوتیها و کمبود امکانات حاکم در جامعه پزشکی و فرایندهای درمانی، بیاخلاقی جامعهای را ترسیم میکند که هر روز بیشتر در گرداب این فرومایگی اجتماعی غرق میشود. وقتی حامد از سودابه (پریناز ایزدیار) میپرسد:{که اگر خواهر خودت در چنین شرایطی بود، چه میکردی؟} درواقع مخاطبش همه ماست و همانگونه که سودابه سکوت میکند ما هم چارهای جز سکوت نداریم. پایان (یک روز بخصوص) هم در راستای فضای فیلم است و بیننده را کاملاً درگیر این فضا میکند.در نهایت ما نمی فهمیم که آیا حامد تصمیم گرفته به این بازی پایان دهد یا در موقعیت قرارگرفته است و نوعی برای آن پایانی باز گذاشته است و تصمیم را بر عهده بیننده گذاشته است و یکی از ضعف های داستان همینجا شکل می گیرد و داستان فیلم را زیر سوال می برد،چون پایان فیلم در واقع یک انتخاب بیشتر ندارد.این حامد در شرایطی قرار گرفته که هر راهی را انتخاب کند، عقایدش را زیر پا گذاشته است است. به همین دلیل است که سکانس پایانی فیلم در عین مختصربودن بسیار گویاست و دیگر نیازی به پایان باز و نتیجه گیری بیننده نیست و سکانس پایانی فیلم همه چیز را بیان می کند.شکستن حامد در این سکانس شکستن همه باورهای ما به داشتن جامعه ای مسئول است. شرایط به گونه ای به ما دیکته شده است که چاره ای جز سقوط در پیش نداریم و تلخی این حقیقت در گریه های حامد کاملاً منعکس است.
فرهاد اصلانی در فیلم یک روز بخصوص
مصطفی زمانی تاکنون چنین بی پروا و جسور ظاهر نشده است. بی شک نقش حامد بهترین نقش آفرینی وی تا امروز در سینما است.این فیلم یک فیلم اجتماعی واقع گراست و مهم ترین مشکل و نقد فیلم این است که فیلم به موضوعی که با آن شروع شده است پایدار نیست و در واقع اهمیت مسئله انتخاب را زیر سوال می برد و بیشتر آن را به برتری یک ضروریت غیر انسانی بر انسانیت تبدیل می کند.