به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلمِ کم وزن و کم حسّی ست . هم سینما هست ، هم نیست ! . اساسا چه چیز سینماست ؟ چه فیلمی سینماست ؟
بهتر است با پاسخ به این سوال شروع کنم که " ما برای چه چیز در سینما اشک میریزیم ؟ "
ما وقتی در صفحه حوادث روزنامه میخوانیم یک کارگر ساده ، آواره میشود و بهر دلیلی(که احتمالا فشاری ست که ریشه در فقر دارد) صاحب کارش را به قتل میرساند ، افسوس میخوریم و نُچ نُچ میکنیم ! اما هرگز در مواجهه ی یک خبر روزنامه ایی "اشک" نمیریزیم . اما در سینما اگر همین اتفاق را به درستی ببینیم ، گریه مان میگیرد (نه؟!بغض میکنیم و بینی مان میسوزد) چرا ؟ چون ترکیبی از یک "عَقَبه" که در داستان تعریف شده ، با نورپردازی و تصاویر متناسب با صحنه ، درکنار بازیگری و بقیه عناصر سینمایی در ما "حس" ایجاد میکند . بله ، چیزی سینماست که "حس" ایجاد کند ؛ چه بسیار عکس ها و فیلم ها که در فضای انفجاری اطلاعاتی امروز دنیا تولید میشوند ولی فاقد "حس" اند و دریغ از خردلی همذات پنداری ! .
یکتا ناصر در فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم
کارگر ساده نیازمندیم از این جنس است . بعضی اجزائش را جدا جدا که بررسی کنیم ، نکات مثبت زیادی دارند و نشان از زحمت و استفاده از هوش عوامل است (مخصوصا فیلمنامه) اما در مجموع فیلم بشدت عقیم و تاثیر نگذاری است .
شخصیت هایی فراوان که هرکدام ساخته و تا حدی "پرداخت" هم شده اند اما یک رابطه ی روی کاغذی و خُشکِ ریاضی باهم دارند که مثل فرمول ریاضی حاصل طراحیِ یک معلم ریاضی بدعنق است . یعنی فیلم مثل همان معادله ریاضی "حل" میشود اما بعد از اتمام فیلم ، مخاطبانی که با خیلی از حرکات و دیالوگ های خنده ندار (چون بی موقعیت و بی مقدمه و بی منطق اند) فیلم خندیده اند ، حالا یک "خُب که چیِ" حاضر و آماده دارند که به سمت فیلم پرتاب کنند .
آتیلا پسیانی در فیلم کارگر ساده نیازمندیم
گویی پدرام کریمی که مشخصا زحمت بسیاری برای طراحی این قصه ی بسیار دقیق و جذاب کشیده است ، بیشتر رفته و در شهر قدم زده ، به کافه قلیان های پایین تر از خیابان شوش ، سر زده و تکیه کلام ها را یادداشت نموده و ادبیات غالب را از بَر کرده ؛ حالا آمده نشسته و یک ارتباطی بین اینها پیدا کرده اما (با اینکه این روش -با فرض بنده-اگر انتخاب نویسنده بوده باشد ، روش قدرتمندی است) در نهایت در نیامده و دلچسب نیست .
دلچسب نیست چون موقعیت هست اما "حس" نیست ؛ شخصیت هست اما "همذات پنداری" نیست . و علت اصلی را میشود در کلیشه سازی و تقلید پیدا کرد . در اینکه اثر از جنس تولیدکننده ی اثر نیست ، اداست .
سحر قریشی در فیلم سینمایی کارگر ساده نیازمندیم
کارگرهای ساده ی شهرستانی که انگار واقعا از سگ بودن فقط هاری را یدک میکشند و در نهایت سر سوزنی وفاداری که پشت سر صاحب کارشان در نبودش از او دفاع کنند و روی او عِرق و تعصبی جعلی داشته باشند .
دست فیلمساز بشدت در داستان دخیل است و دخالتش همان چیزی ست که باعث میشود شخصیت ها خودشان نباشند و به میل فیلمساز ، چیزی را بر خودشان و جهانِ نیم بند ساخته خودشان تحمیل کنند .
بهترین نقطه ی مثبت فیلم بازیگری ست . بازیهای عالی و عمیق ، سطحی بودن ماجراها ، غلط های تصویری و تدابیر زننده کارگردانی را ترمیم می کنند و از آن طرف ریتم کات های پشت سرهم که آن هم بخاطر پوشاندن لَختی صحنه های فیلمنامه و تحمیل ریتم به قصه است ، اندک حس موجود در بازی ها را خنثی کرده .
اما همانطور که گفتم بازی ها تَک تَک ، در یک فریم تنها و به دور از فیلم ، بسیار عرق ریخته و پُخته است . بیشتر از همه "قدم" و "جهان" . آتیلا پسیانی که کارکشته ی تئاتری ست و جز این انتظاری هم از او نیست . اما بازیگر "قدم" ریزه کاری های خوبی را ارائه میدهد که بسیار تحسین برانگیز و شیرین است .
کارگرساده نیازمندیم فارق از هرچیزی ، بخاطر پرداختن به کارگران ساده که منتظرند ببینند کجا به آنها نیاز دارد ، فیلم شریف و قابل احترامی ست و صد البته ، دیدنی .
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.