به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
گِله و درخواست:
بین استفاده از دو واژه گیر افتادهام. واژهی خوشبختانه و واژهی متاسفانه! چه باید گفت در مورد سلاخی کردن یک فیلم؟ در مورد زجرکش کردن آن؟ در کشور ما، «از ما بهتران» وجودی فعال دارند. آنان که از ما، از همهی ما، خیلی خیلی بیشتر و بهتر میفهمند! و کارشان مردمآزاریست. البته شاید این مردمآزادی و به خلق الله مشقت و ضرر رساندن، نوعی لطف بهحساب آید که از نظر از ما بهتران، سیئات ِ ما را بشورد و ببرد! اما چگونه؟ از ما بهتران اول به یک فیلمنامه مجوز میدهند و سپس هم پروانه برای ساخت فیلم را. وقتی کلی انرژی و هزینههای مادی و معنوی برای ساخت یک اثر شد و به نتیجه رسید، از ما بهتران، کار اصلیشان را شروع میکنند، یعنی ابتدا فیلم را زندانی میکنند و سپس با چاقو شکنجهاش میدهند و نیمه جانش میکنند! آنها تا جاییکه میتوانند از همان فیلمی که به آن پروانه ساخت دادهاند ـ درحالیکه موضوعش را تمام و کمال میدانستهاند ـ میبُرند و میبُرند و میبُرند؛ بعد در ِ زندان را به روی لاشهی رو به موت ِ فیلم باز میکنند و با وقاحت میگویند: «بفرما، آزادی! حالا برو پی کار و زندگیت!»
حامد بهداد و بهناز جعفری در فیلم خانه دختر
خب قرار است چه شود جز اینکه همه میدانیم فیلم بالاخره جان میدهد؟ برای همین است که نمیدانم چه بگویم، بگوییم خوشبختانه فیلم خانه دختر بالاخره رفع توقیف شد و به اکران عموم درآمد یا بگویم متأسفانه آنقدر از فیلم سانسور شده که پیش از اکران، آن را نابود کردهاند؟ و همهی اینها درحالیست که نمیدانیم قرار است پاسخ مخاطب ِ به حق ناراضی را چه کسی دهد؟ از ما بهتران؟ نه، آنها چون از ما بهترند خیلی راحت از زیر بار مسئولیت و پاسخگو بودن شانه خالی میکنند. مخاطب با کلی گله و پرسش بیپاسخ میماند و گروه هنرمندان هم هاج و واج و مغموم، نمیدانند با ضررهای مادی و معنوی چه کنند و چطور در برابر مخاطب فیلمشان پاسخگو باشند.
و اما نقدنویسی بر چنین فیلمهایی: فیلم خانه دختر، خالی از اشکال نیست و برای من در گروه فیلمهای محبوبم جای نمیگیرد؛ اما فکر میکنم هنرمند و منتقد و هنردوست، باید تمام قد در دفاع از آثاری چون خانه دختر، در برابر از ما بهتران بیفکر و حسود بایستیم و با بیان اعتراضمان نگذاریم دوباره چنین اتفاقی برای یک فیلم، کتاب، تئاتر، نمایشگاه و… تکرار شود. در اینکه من ِ منتقد باید نقدی درخور و دقیق بنویسم شکی نیست؛ ولی لطفا شمای مخاطب، به تماشای این فیلم بنشینید و اجازه ندهید عزیزانی که ساخت خانه دختر را بر عهده داشتهاند، بیش از این متحمل لطمات روحی شوند.
پیشاپیش از شما بینندهی فهیم سینمای ایران، شما که حامی هنر و هنرمند هستید، صمیمانه سپاسگزارم.
حامد بهداد در فیلم خانه دختر
نقد و بررسی:
بهار (باران کوثری) و پریسا (پگاه آهنگرانی) رخت عروسی میخرند و برای مراسم ازدواج بهترین دوستشان سمیرا (رعنا آزادیور) آماده میشوند؛ اما عروس ِ قصه، یک شب قبل از ازدواج، جان میدهد،؛مرگی مشکوک و اطرافیانی که مشکوکتر هستند. بهار و پریسا، درصدد آن برمیآیند تا راز این ماجرا را فاش کنند و بدانند بر سر سمیرا، چه آمده است. بار اصلی فیلم روی دوش فیلمنامهی پر رمز و راز آن است و البته بازیهای بسیار خوب و زیرپوستی مخصوصا بازی تحسینبرانگیز آقای بهداد در نقش منصور، به آن عینیت بخشیده . گرهها در داستان زیاد هستند و بیننده را به کشف ماوقع تشویق میکنند. فیلم با ضربهای مهلک آغاز میشود و رفتارها و صحبتهای کوتاه و ضد و نقیض پدر (بابک کریمی)، ستاره (پردیس احمدیه) و منصور و بعد از آن، نگاههای تیز و زنندهی سرایدار (نادر فلاح) که گویی تشنهی دانستن و سردرآوردن از همه چیز است، شک و تردید را در وجود بیننده هر لحظه بیشتر میکند و بر فضای تعلیق دامن میزند. شاید اولین چیزی که به ذهن مخاطب خطور کند، تجاوز و سپس قتل سمیرا باشد.
پردیس احمدیه و رعنا آزادیور در فیلم خانه دختر
هر چه درام ِ مرموز و جذاب جلوتر میرود، شک مخاطب هم تبدیل به یقین میشود. برگهی پزشکی قانونی و اجازه برای دفن، سردرگمی نامزدی که سکوت اختیار کرده؛ ولی بیتابی و بیقراری در نگاهش موج میزند، امتناع مسئول بهشتزهرا برای پاسخگویی به بهار و پریسا، ایمیل ارسال شده از طرف ِ سمیرا، هر لحظه بار دراماتیک را بیشتر میکنند و فیلم با ریتمی خوب و پر کشش جلو میرود. در حقیقت سی دقیقهی اول فیلم خانه دختر یکی از بهترین شروعها را دارد. سوژهی جسورانه و درامی اینچنین، کاملا دست آقای شهبازی را برای نوشتن، بسط دادن و شوکه کردن بیننده باز گذاشته بود؛ ولی از میانه، کار دچار افت میشود. دو کاراکتر پریسا و بهار بیدلیل از داستان حذف میشوند در حالیکه انتظار میرفت تا آنها و بیننده با هم همفکری کنند و به اصل ماجرا پی ببرند. با حذف شدن آنها دیگر آن حس ِشرلوک هلمزی هم از مخاطب گرفته میشود. مخاطبی که حتی ممکن بود به سرش زده باشد سمیرا زنده است و تا عمق کارآگاه بازی پیش برود، دیگر چیزی برای کشف کردن ندارد. حالا او، فقط ناراحت، بهخاطر عروسی که بر سر سفرهی عقد ننشست، در سالن انتظار میکشد تا بالاخره بفهمد چه اتفاقی برای سمیرای دوستداشتنی، حادث شده است. قصهای که خیلی خوب پیش میرفت و همه را درگیر خود کرده بود، لحن مرموز و پرتعلیقش را عوض میکند و با فلشبک روایتی تلخ را بیان میکند که کمی سانتیمانتالیسم هم در آن دخیل میگردد. البته سانتیمانتالیسم تا این حد و در این مورد ِ خاص، جایز و لازم است.
باران کوثری و پگاه آهنگرانی در فیلم خانه دختر
سمیرا با بازی خانم آزادیور، تکرار نقشهای گذشتهی ایشان است. دختری مهربان، پاک و آرام. یکی از ایرادهایی که میتوان به داستان گرفت همین آرام بودن سمیراست. عکسالعملهای سمیرا همگی طبیعی هستند. هر عروسی استرس دارد و میخواهد مراسم ازدواجش به بهترین شکل ممکن برگزار شود، پس شاید سر مسئول کیترینگ داد هم بکشد. سمیرا دختری امروزی و تحصیلکرده است، پس مسلما بابت کار زشت خانوادهی همسرش عصبی و ناراحت میشود. اما این عکسالعملها برای دختری که مورد آزار جنسی و تجاوز، آن هم در خانهی خود، قرار گرفته کافی نیست. ما میدانیم اگر فردی مورد آزار و اذیت جنسی توسط محارم قرار گیرد، نمیتواند حالت طبیعی داشته باشد. فیلم کنایه میزند به زنانی که خود، ریشهی همجنسانشان را، آن هم در جامعهای چنین مردسالار میزنند. زنانی سنتی و بیفکر که مقام انسانیت را فراموش میکنند و در خصوصیترین بخش زندگی دختری جوان، تنها به صرف این که قرار است عروسشان باشد، دخالت میکنند و او را مورد شدیدترین توهینها قرار میدهند.
رعنا آزادیور در فیلم خانه دختر
فیلمبردار محترم گرچه بسیار سعی کردهاند که لحن فیلم را در قاببندیها دربیآورند و آن را منتقل کنند؛ ولی بیشتر در نماهای خلوت کردن کاراکترها با خود یا سکانس آخر که عشقی جوان و نوپا را نشان میدهد موفق بودهاند و لحن اصلی را بازیگران فیلم با بازیهای خوب و حساب شدهشان حفظ کردهاند. شاید از ما بهتران بگویند فیلم خانه دختر سیاهنمایی و چه و چه میکند؛ اما باید گفت این فیلم تنها بخشی از حقیقت تلخ و در کمال تأسف روبه فزونی جامعهی بیمار کشورمان را به تصویر کشیده تا شاید روزی کسانی که چون کبک سرشان را در برف فرو کردهاند، به خود آیند و بیشتر از اینکه دلواپس سخن ِ به حق و دیدگاه درست هنرمند باشند، نگران آیندهی کشورمان، ایران، گردند.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.