: این فیلم از سرگردانی جوانان آمریکایی سخن می گوید . جوانانی بعضا ساده لوح و گاها شکست خورده از زندگی خود را درگیر گروههای مختلف می کنند . گروههایی که...
14 آذر 1395
این فیلم از سرگردانی جوانان آمریکایی سخن می گوید . جوانانی بعضا ساده لوح و گاها شکست خورده از زندگی خود را درگیر گروههای مختلف می کنند . گروههایی که در راس آنها افرادی سودجو قرار دارند که جز منافع خود به چیز دیگری نمی اندیشند.
نورتن، ستاره از راه رسیده بازیگری آمریکا در تاریخ آمریکا ایکس به قدری می درخشد که کی در این نخستین ساخته اش، آن چنان که شایسته اش است، به چشم نیابد. فارغ از بازی اما، این تجربه اول سازندهٔ آگهی های تجاری و ویدئوکلیپ های موسیقی، اثری شسته رفته با حال و هوائی متفاوت با ذات آثار هالیوودی در اواخر دهه ۱۹۹۰ است. کی در تاریخ آمریکا ایکس روی مسئلهٔ هم چنان حساس نژادپرستی و نئونازی ها در لس آنجلس معاصر دست می گذارد و سعی می کند روایتی تأثیرگذار از تربیت نژادپرستانه و بازخوردهای آن در جامعه اطراف داشته باشد. سیر تحول ̎درک وینیارد̎ در فیلم از پذیرفتنی ترین تغییر روحیات شخصیت ها در تمام فیلم های دهه ۱۹۹۰ است. نگاه کنید به نفرت ابتدای داستان حاصل از حمله شوک آور به سیاه پوست ها توسط ̎درک̎ تا هم ذات پنداری نهائی تماشاگر با این شخصیت در پایان داستان و به هنگام قتل ̎دانی̎. این تحول تدریجی البته حاصل بازی نورتن هم هست. او در این نخستین نقش آفرینی هالیوودی جدی اش ـ پس از ترس اصلی (گریگوری هابلیت، ۱۹۹۶) در کنار ریچاردگیر ـ چنان روح تماشاگر را تسخیر می کند که هیچ جای شکی برای هم دلی با او باقی نمی ماند. نورتن در این جا میزان تسلطش بر تغییر قالب را به نمایش می گذارد؛ چیزی که در کارهای بعدی، او را از مقام یک ستاره به جای گاه یکی از معدود بازیگران واقعی دهه می رساند. با یک پایان غافل گیر کننده و هم تراز با افتتاحیه، نقش آفرینی های حساب شده بازیگران نقش های دوم به ویژه گولد، فیلم برداری رنگی و سیاه و سفید ـ کار خود کارگردان ـ و البته موسیقی شنیدنی دادلی. از بهترین فیلم های سال ۱۹۹۸ و شاید همه دهه که ارزش هایش درگذر زمان و پس از اکران اول دیده شد.
دیالوگ برتر :
"سوئینی ( معلم سیاه پوست دو برادر خطاب به درک ): وقتی من همه چیز، همه کس رو متهم میکردم، برای همه ی دردها و عذابها و چیزهای زننده ای که برای من اتفاق افتاد، دیدم برای مردمم اتفاق میفته. عادت داشتم همه رو متهم کنم، مردم سفید رو متهم میکردم، اجتماع رو متهم میکردم، خدا رو متهم میکردم. جوابی نگرفتم چون سوال های غلط میپرسیدم. تو باید سوال های درست بپرسی .
«دنی وینیارد» (فورلانگ)، نوجوانی سفید پوست است که روزی با چند جوان سیاه پوست درگیر می شود و موضوع را با «درک» (نورتن)، برادر بزرگ ترش که گرایشات تند نئونازی دارد، در میان می گذارد. «درک» بی مهابا سلاحش را بر می دارد و به سراغ جوانان سیاه پوست می رود، آنان را می کشد، و به سال زندان محکوم می شود. اما در زندان، به دلیل بدرفتاری زندانیان سفید پوست با او، دیدگاهش نسبت به سیاه پوستان عوض می شود...