میثم کریمی : سری فیلمهای « جنگ ستارگان » موفق ترین و محبوب ترین دنباله های تاریخ سینما هستند، آثاری که در دهه ی هفتاد میلادی توسط جورج لوکاس با مشقت زیاد به...
15 آذر 1395
سری فیلمهای « جنگ ستارگان » موفق ترین و محبوب ترین دنباله های تاریخ سینما هستند، آثاری که در دهه ی هفتاد میلادی توسط جورج لوکاس با مشقت زیاد به مرحله تولید رسیدند. در آن سالها، بسیاری کمپانی های فیلمسازی علاقه ای به ساخت این سری از فیلمها نداشتند و معتقد بودند که تولید چنین فیلم پرهزینه ای آن هم در ژانر تخیلی - فضایی ( آن زمان این ژانر محبوبیت چندانی نداشت ) می تواند سرمایه هر تهیه کننده ای را بر باد دهد. با اینحال جورج لوکاس سرانجام توانست اثر مطبوعش را به مرحله تولید برساند و پس از اکران، به موفق ترین سری فیلمهای تاریخ سینما مبدل کند. اثری که به تنهایی سهم بسزایی در بهبود وضعیت اقتصاد سینماهای ایالات متحده داشت و در بخش های جانبی نیز، اسباب بازی های بسیاری از شخصیت های داستان را به فروش رساند و سبب رونق فروشگاه های بسیاری گردید.
سری فیلمهای « جنگ ستارگان » تاثیر بسزایی در فرهنگ عامه مردم آمریکا نیز داشته اند و بسیاری از ویژگی های فیلم وارد زندگی روزمره مردم شد و رفته رفته به یک فرهنگ متداول تبدیل شد. نکته جالب اینجاست که حتی در بخش سیاست نیز این سری از فیلمها تاثیرگذار بوده اند و به عنوان مثال، رونالد ریگان رئیس جمهور ایالات متحده، در پی ایجاد طرح قانون « ابتکار دفاع استراتژیک » که درباره قابلیت های نظامی فضائی در این کشور بود، نام " جنگ ستارگان " را بر روی این پروژه قرار داد!
اولین سه گانه « جنگ ستارگان » در بین سالهای 1977 تا 1983 اکران شد و پس از آن، دومین سه گانه در سالهای 1999 الی 2005 با بازیگرانی جدید به سینماها آمد که اگرچه از لحاظ کیفی دچار افت شده بود، اما همچنان محبوب ترین انتخاب مخاطبین سینما بود و به فروشی زیادی دست پیدا کرد. حال پس از گذشت ده سال از اخرین حضور « جنگ ستارگان » بر پرده سینماها، سه گانه جدیدی از این عنوان روانه سینما شده که یک تفاوت بزرگ و محسوس با ساخته های پیشین دارد و آن اینکه اینبار جورج لوکاس تنها به عنوان مشاوره فیلمنامه در پروژه حضور داشته است و هیچ نقش دیگری در ساخته شدن این سه گانه جدید نداشته است. « جنگ ستارگان : نیرو بر می خیزد » را می توان اولین فیلمی از سری فیلمهای « جنگ ستارگان » عنوان کرد که بدون جورج لوکاس ساخته شده است. سازنده قسمت جدید این مجموعه جی جی آبرامز است.
داستان فیلم نزدیک به سه دهه پس از اتفاقات « بازگشت جدای » و شکست امپراطور رخ می دهد. کهکشان در حال حاضر با یک تهدید جدید از یک گروه خطرناک که First Order نام دارد مواجه شده است. این گروه قصد تسلط بر کهکشان و نابودی تمام کسانی را دارد که با آنها همراه نیستند. رهبر این گروه فردی مرموز و قدرتمند به نام کایلو رن ( آدام درایور ) است که دلایل نامعلومی برای نابودی جهان در سر دارد. در این بین، عدم اطلاع از مکان دقیق لوک اسکای والکر ( مارک همیل ) باعث نگرانی هایی برای گروه های طرفین مبارزه شده است. هان سولو ( هریسون فورد ) و چیوباکا ( پیتر میهیو ) به همراه افرادی تازه متحد می شوند تا علاوه بر مقابله با تهدیدهای First Order ، تلاششان را برای یافتن اسکای والکر ادامه دهند. از طرف دیگر First Order نیز در پی یافتن و نابودی اسکای والکر است اما...
ساختن یک دنباله جدید درباره « جنگ ستارگان » ، احتمالا یکی از دشوارترین وظایف یک فیلمساز در طول دوران فیلمسازی اش محسوب می شود چراکه ریسک ساخت آن بسیار بالاست. در صورت ساخت یک دنباله موفق، کارگردان اثر می تواند یک شبه ره صد ساله رود و در صورت شکست نیز به میزان زیادی از اعتبار او از بین خواهد رفت چراکه گرفتار خشم متعصبان این سری قرار خواهد گرفت! اما برای ساخت « نیرو بر می خیزد »، تهیه کنندگان به سراغ کارگردانی رفته اند که استعداد بسیار زیادی در احیاء کردن مجموعه های پرطرفدار و موفق دارد. جی جی آبرامز کارگردانی است که در سال 2009 منجر به احیای فیلم « پیشتازان فضا » در سینما شد و در ادامه نیز با ساخت دنباله آن به نام « به سوی تاریکی » توانست جایگاه این سری را در سینما تثبیت نماید.
آبرامز اما در ساخت اولین قسمت از سه گانه جدید « جنگ ستارگان » وظیفه به مراتب سخت تری پیش روی خود می دید. وی باید سلیقه طرفداران کلاسیک این مجموعه که حالا سن و سالی هم ازشان گذشته را در نظر می گرفت و در عین حال فکری هم به حال مخاطبین جوان تر فیلم می کرد. نتیجه این معادله پیچیده، فیلمی شده که جانب احتیاط را رعایت کرده و از لحاظ محتوایی و روایت، تفاوت چندانی با اولین قسمت از جنگ ستارگان به نام « امیدی تازه » ندارد. « نیرو بر می خیزد » را می توان نسخه ای ارتقاء یافته از « امیدی تازه » برشمرد که المان های آشنای این سری را در خود جای داده و از ایجاد روند جدید در داستان خودداری کرده است. این تصمیم شاید به مذاق بسیاری از مخاطبین سینما که انتظار یک تغییر و جهش بزرگ در « جنگ ستارگان » را داشتند خوش نیاید اما از طرف دیگر، مخاطبین کلاسیک این مجموعه که جمعیت بسیار زیادی را هم تشکیل می دهند، از تماشای این داستان که سر و شکل سنتی دارد به همراه جلوه های ویژه جذاب و تماشایی لذت خواهند برد.
آبرامز و دیگر نویسندگان فیلم، ترفند جالبی هم در « نیرو بر می خیزد » به کار گرفته اند و آن اینکه شخصیت های قدیمی این مجموعه را در کنار بازیگران جوان قرار داده اند تا به این ترتیب بتوانند طیف وسیعی از مخاطبین را به سوی خود جلب نمایند. این تصمیم فارغ از مزیت هایی که برای طرفداران این مجموعه دارد و می توانند سبب رضایت آنان شود، منجر به ترافیک بازیگران فیلم شده و تمرکز لازم برای بسط شخصیت های جدید ، کمرنگ تر شده است. اما حضور مجدد و محدودتر هان سولو و پرنسس لیا که جزو شناسنامه های سری فیلمهای « جنگ ستارگان » می باشند، بهرحال توانسته جذابیت های زیادی را در داستان ایجاد نماید؛ مخصوصا هان سولو که با تمام ادا و اطوارهای قدیمی به این سری بازگشته است!
جلوه ویژه فیلم همانطور که انتظار می رفت، با استفاده از جدیدترین تکنولوژی های کامپیوتری ساخته شده اند و ما شاهد CGI های با کیفیتی هستیم. آبرامز که قبلا در فیلمهای « ماموریت غیرممکن 3 » و « پیشتازان فضا » نشان داده بود تسلط کاملی بر سکانس های اکشن دارد، حالا در بزرگترین پروژه ای که تا به امروز ساخته، ثابت کرده که در این زمینه یکی از بهترین های هالیوود است. « نیرو بر می خیزد » با اینکه روی هم رفته اثری شلوغ و پر زد و خورد است، اما هرگز آشفته و سردرگم نمی شود و در محیطی کنترل شده، هرآنچه که مخاطب نیاز دارد از فیلم محبوبش ببیند را در اختیارش قرار می دهد. تماشای فیلم بصورت سه بعدی تجربه به مراتب لذت بخش تری است.
با اینحال « نیرو بر می خیزد » اثر کاملی هم نیست. یکی از پررنگ ترین این ایرادات به شخصیت منفی داستان یعنی رن باز می گردد که در حد و اندازه های سری فیلمهای « جنگ ستارگان » نیست. وی بیشتر از اینکه به شخصیت نزدیک باشد، یک " تیپ " است و حرکات و تصمیمات او کاملا قابل پیش بینی است. رن پرتره ای از یک خشونت جنون وار را به تصویر می کشد که آنطور که نویسندگان در جریان داستان اعلام می کنند، خطرناک ترین در نوع خود تا به امروز بوده است. اما در اجرا، این شخصیت با افزایش دقایق فیلم، هر لحظه بیشتر تاثیرگزاری خود را از دست می دهد.
در میان بازیگران فیلم، جوان تر ها حضور موفقی در اولین قسمت از سه گانه جدید « جنگ ستارگان » داشته اند. دیزی رایدلی و جان بویاگا که بازیگران کمتر شناخته شده ای هستند، حضور موفقی در فیلم داشته اند و در کنار آنها، حضور بازیگران پیشکسوت این مجموعه از جمله هریسون فورد و کری فیشر و البته مارک همیل در نقش اسکای والر که می تواند تداعی گر خاطرات بسیار جالبی برای طرفداران مسن تر فیلم باشد، مناسب بوده است. آدام درایور هم با آن صدای عجیب و غریبش اگرچه در نقش رن کارایی لازمه را ندارد، اما حداقل تلاش زیادی کرده تا این شخصیت ترسناک به نظر برسد! نکته جالب درباره او و دیگر بازیگر فیلم یعنی اُسکار آیزاک این است که این دو قبلا در فیلم تحسین شده « درون لوین دیویس » لحظات بسیار مفرحی را رقم زده بودند اما تماشای این دو در « نیرو بر می خیزد » حکایت دیگری دارد!
« نیرو بر می خیزد » روی هم رفته اثری موفق برای آغاز یک سه گانه جدید به شمار می رود. تیم نویسندگان با محافظه کاری شدید، از ایجاد تغییرات جدید در داستان و روند اصلی « جنگ ستارگان » خودداری کرده اند و تصمیم گرفته اند هرآنچه که طرفداران این مجموعه را هیجان زده می کند در اختیارشان قرار دهند. « نیرو بر می خیزد » بلند پروازی های شخصِ جورج لوکاس را ندارد و در بهترین حالت ممکن، یک اثر بروز شده از اولین قسمت « جنگ ستارگان » است که البته بهترین قسمت از این سری از فیلمها هم بوده. طرفداران این سری می توانند از شکوه تصاویر نقش بسته بر روی پرده سینماها لذت ببرند اما ذکر این نکته هم ضروری به نظر می رسد که « نیرو بر می خیزد » فاقد خلاقیت است. خلاقیتی که انتظار می رفت بتواند این دنباله را به یک مرحله جلوتر در عرصه فیلمسازی سوق دهد اما این اتفاق رخ نداده است.