: «دوچرخهدزد ها یا دزد دوچرخه / Ladri di biciclette» یکی از مهمترین آثار دسیکا تلقی میشود که در خارج از استودیو و در فضای واقعیِ محلههای شهر ساخته شده و...
16 آذر 1395
«دوچرخهدزد ها یا دزد دوچرخه / Ladri di biciclette» یکی از مهمترین آثار دسیکا تلقی میشود که در خارج از استودیو و در فضای واقعیِ محلههای شهر ساخته شده و به شدت بازتاب دهنده نگاه نئورئالیستی دسیکا است. دسیکا در این فیلم از بازیگران آماتور استفاده کرده انزو استایولا برای نقش کودک، لامبرتو ماجورینی برای نقش پدر و لیانلا کارل را برای نقش مادر به درستی انتخاب کرد و از آنها بازی درخشانی گرفت. در واقع دسیکا نقش اول مردش رو به یک کارگر کارخانه که پسرش رو برای تست بازی گری آورده بود داد و نقش اول زنش رو به خبرنگاری که درمورد انتخاب بازیگر نقش برونو باهاش مصاحبه می کرد داد و نقش برونو و آنتونیو رو فقط به خاطر نوع راه رفتنشان به این بازیگرها داد.
بر اساس داستان این فیلم که توسط «چزاره زاواتینی / Cesare Zavattini» نوشته شده، کارگر بیکاری به نام «آنتونیو» (ماجورانی) سرانجام بهعنوان اعلانچسبان استخدام میشود اما مجبور است برای اینکه در این شغل تایید شود، دوچرخهای را به همراه داشته باشد تا به وسیله آن پوسترها در سطح شهر نصب نماید. از این رو با توجه به تهیدستی خانوادهاش، با پول ملحفههای تخت خواب خانه که میفروشد و دوچرخه قدیمی خود را که گرو بانک است، آزاد میکن و سر کار میرود.
پس از چند روز کار، دزدی دوچرخه آنتونیو را در هنگام کار کردن وی میدزدد و آنتونیو مجبور است برای اینکه شغلش را از دست ندهد، هرچه سریعتر دوچرخهاش را پیدا کند. از اینرو از روز بعد از دزدیدهشدن دوچرخه، با کمک پسر کوچک و دوستانش، به امید یافتن دوچرخه در شهر جستجو میکنند. پس از چند ساعت آنتونیو دزد دوچرخه را در خیابانی میبیند و به دنبال او میفتد؛ ولی دزد از دست او فرار میکند.
او همهجا رد او را میگیرد و در نهایت موفق به، بهدامانداختن وی در محله او میشود. ولی وقتی پلیس را خبر میکند، با توجه به اینکه همه افراد آن محل از دزد دفاع میکنند و پلیس موفق به پیدا کردن دوچرخه نمیشود، آنتونیو با بیاحترامی مجبور به ترک آنجا میشود. مدتی بعد، آنتونیو یک دوچرخه که کنار خیابان پارک شده میبیند؛ ما در فکریم که او میخواهد چکار کند.
او ابتدا پسر خود را با اتوبوس یه محل دیگر میفرستد؛ ولی پسر کمی دورتر میایستد و اورا تماشا میکند و جلوی چشم او، آنتونی آن دوچرخه را سرقت میکند! گویی این آخرین انتخاب او بوده؛ ولی سپس با بدشانسی فراوان توسط عدهٔ زیادی از مردم به دام انداخته میشود. آنها وقتی پسر کوچک او را میبینند، پلیس را خبر نمیکنند و او را رها یکنند؛ در حالی که برای اولین بار در فیلم اشک میریزد. پدر دست پسر را میگیرد، و هردو با هم در خیابان به راه می افتند.
این فیلم همه مولفه های سینمای نئورئالیستی را داشت، از جمله بهره گیری از مکان های واقعی، استفاده از هنرپیشه های غیر حرفه ای، ماجرایی اجتماعی و تاثیر گذار و موفقیّتی جهانی به دست آورد و علاوه بر تجلیل های فراوان، جایزه اسکار سال 1949 را به عنوان بهترین فیلم خارجی نیز دریافت کرد.
روایت سرگردانی قهرمان داستان در سطح گسترده ای مورد تقلید کارگردان های دیگری قرار گرفت. حتّی یک کمپانی آمریکایی پیشنهاد کرد که دسیکا و زاواتینی همین فیلم را مجدّداً در هالیوود بسازند، اما آنها قبول نکردند، زیرا واقعیّت این است که تمام قدرت دسیکا در بازسازی و تجسّم ایتالیای بعد از جنگ بود، ایتالیای بی کار، درمانده و فقیر و مردم مضطرب، مأیوس و غمگین.
كارگر بى كارى به نام « آنتونيو » ( ماجورانى ) سرانجام به عنوان اعلام چسبان استخدام مى شود . اما پس از چندى دوچرخهى او را مى دزدند . « آنتونيو » كه با خطر از دست دادن كار رو به رو است همراه پسرش ، « برونو » ( استايولا ) ، براى پيدا كردن دوچرخه تمام شهر را زير پا مى گذارد ...