به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
« قاتل اهلی » از اولین روزهای نمایش در جشنواره فیلم فجر با حواشی فراوانی همراه بود. حواشی که به درگیری های لفظی شدید میان تهیه کننده و کارگردان مرتبط می شد و نقطه اوج آن نیز نشست خبری این فیلم در کاخ جشنواره بود که با جنگ و جدل های دنباله دار منصور لشکری قوچانی و مسعود کیمیایی پایان یافت. حالا پس از مدتها، « قاتل اهلی » به اکران درآمده و تماشاگران فرصت این را دارند که بتوانند اثر را تماشا نمایند.
« قاتل اهلی » در مقایسه با ساخته های پیشین مسعود کیمیایی از یک ویژگی جدید برخوردار است و آن اینکه اینبار آدمهای داستان او متعلق به پائین شهر نیستند و دغدغه های متفاوتی نسبت به گذشته یافته اند که می توان از پولشویی به عنوان یکی از آنان نام برد. تغییر رویه کیمیایی این نوید را به هواداران می داد که قرار است نسخه ای جدید از کارگردان صاحب سبک سینمای ایران شاهد باشیم اما مشکل در نقطه ای عیان می گردد که متوجه می شویم تمام اینها، ظاهر داستان هستند و تنها لباس شخصیت های داستان تغییر یافته است!
پولاد کیمیایی در فیلم سینمایی قاتل اهلی
شخصیت هایی که در « قاتل اهلی » حضور دارند دقیقاً از همان جنس آدمهای جنوب شهری کیمیایی هستند که کماکان دغدغه شان معرفت و مرام است و در نهایت قرار است به ورطه شعار بیفتند. آدمهایی که به دنبال اخلاقیات هستند و البته معترض به شرایط اجتماعی که در سالهای گذشته با اعتراضات سیاسی همراه بوده اما اینبار مسئله فسادهای مالی است که به نظر می رسد مسئله بروز تری در دنیای کیمیایی باشد. مشکل بزرگ « قاتل اهلی » را می توان در روایت قصه بیان کرد، بخشی که یکی از نکات ویژه مسعود کیمیایی در دوران فعالیت سینمایی اش بوده است. کارگردانی که همواره قصه جذابی برای روایت داشته و هرچقدر که پرداخت آنان با مشکل مواجه بوده، اما در ذات، قصه فیلمهایش جذاب و تماشایی بوده اند.
پگاه آهنگرانی در فیلم سینمایی قاتل اهلی
اما اینبار کیمیایی حتی قصه جذابی هم برای روایت نداشته است. شخصیت های پا در هوای فیلم کوچکترین کمکی به پیشبرد داستان نمی کنند و پرداخت آنان نیز یکی از بدترین های سالهای اخیر سینمای ایران محسوب می شود. فیلم در روایت قصه پراکندگی های عجیب و غریب و بی انتهایی دارد که چنین وضعیتی از مسعود کیمیایی که تاریخ زنده سینماست و احتمالاً بهتر از هرکس دیگری به سینما مسلط است، غیرقابل باور است. قصه مسعود کیمیایی اینبار بیشتر از هر زمان دیگری آکنده از شعارهای پوچ و خالی است که به نظر می رسد به یکباره در ذهن او شکل گرفته است وی تصمیم گرفته به بهانه آن ، آدمهای ثابت داستان هایش را فرا بخواند و فیلم جدید را پایه گذاری کند.
پرویز پرستویی در فیلم قاتل اهلی
دیالوگهای شاعرانه به سبک مسعود کیمیایی که برخاسته از فرهنگ "قیصری " اوست شاید در چند دهه اخیر عاشقان فراوانی داشت اما اینجا در « قاتل اهلی » این دیالوگ ها کوچکترین نشانی از سینمای مدرن را در خود ندارند و به راحتی می توان با شنیدن آنها حتی لبخند زد و به راحتی از کنارشان گذشت. دیالوگ هایی که شاید اگر بصورت دل نوشته منتشر می شدند می توانستند کارایی بیشتر داشته باشند اما استفاده از آنان به عنوان دیالوگ، وضعیت عجیبی به « قاتل اهلی » بخشیده است.
سروش فیلم « قاتل اهلی » دقیقاً از همان جنس آدمهای مسعود کیمیایی است که سالهاست به اشکال مختلف توسط بازیگران متفاوت به تصویر کشیده شده. فردی که داعیه اخلاقی دارد و معترض است تا شکل و شمایل یک قهرمان کلاسیک را به خود بگیرد. اما ایراد بزرگ در اینجاست که این شخصیت کاملاً شعاری و به دور از استانداردهای شخصیت پردازی در سینمای مدرن است و بطور عجیبی عقب مانده است. سالهاست که دیگر نمی توان قهرمانی از جنس سروش را در سینما باور کرد و به آن دل بست چراکه مخاطب امروز سینما به چیزی بیشتر از شعار نیازمند است؛ نیاز او به پرورش شخصیت و باور اوست نه آنچه که از دهانش خارج می شود.
امیر جدیدی در فیلم قاتل اهلی
فیلم همچنین یک شخصیت خواننده با بازی پولاد کیمیایی دارد که فستیوال مشکلات فیلم را تکمیل می کند. شخصیت کاملاً زائد و اضافه ای که اتفاقاً با بازی بد و ناامید کننده کیمیایی مشکلات بسیاری را به دوش فیلم اضافه کرده است. استفاده افراطی از موسیقی در جریان داستان و لحظات مرتبط با آن، « قاتل اهلی » را حتی از همان نفس های اندک و آخرش هم می اندازد. شخصیتی که مانند وصله ای کاملاً نااهل، به « قاتل اهلی » پیوند خورده تا قصه و آدمهایش به مراتب ناامید کننده تر به نظر برسند.
اما در این میان نکته مثبتی را هم می توان یافت و آن حضور امیر جدیدی در داستان است که فردی کاملاً متناسب برای قصه های مسعود کیمیایی است. شخصیتی که پس از سالها شکل و شمایل یک لات درست و حسابی را در دنیای مسعود کیمیایی به تصویر کشیده و به نظر می رسد از جنس آدمهای محبوب او باشد. جدیدی چیزی شبیه وینست مانسینی قسمت سوم « پدر خوانده » است هرچند که در اجرا شیطنت او را ندارد اما خشونت آدمهای کیمیایی را در خود دارد. در میان انبوه مشکلات « قاتل اهلی » می توان از حضور امیر جدیدی در فیلم لذت برد و او را بر پرده سینما پذیرفت.
حمیدرضا آذرنگ در فیلم سینمایی قاتل اهلی
اما وضعیت دیگر بازیگران فیلم چنگی به دل نمی زند. پرویز پرستویی در نقش سروش یکی از بدترین بازیهای چند سال اخیر خود را به نمایش گذاشته است. البته باید گفت که پرداخت شخصیت سروش موقعیت مناسبی برای مانور بازیگر بر جای نمی گذارد و به نوعی، این شخصیت در ذات یک بازی بد از هر بازیگری به جای خواهد گذاشت. وضعیت پولاد کیمیایی هم که در چیزی شبیه به یک بحران عمیق در فیلم است! حمیدرضا آذرنگ و پگاه آهنگرانی هم بازیهای معمولی از خود به نمایش گذاشته اند.
« قاتل اهلی » جایی در سینمای مدرن ندارد. در تاثیر مسعود کیمیایی در شکل گیری سینمای ایران شکی نیست و هرگز نمی توان نقش او را در این سینما انکار نمود اما به نظر می رسد که او اعتقادی به تغییر رویه ندارد و ترجیح می دهد کماکان براساس افکار دوران « قیصر » ، آثارش را ساخته و روانه سینما نماید. سینمایی که سالهاست از بین رفته اما کیمیایی هربار سعی در نبش قبر و استفاده مجدد از آن دارد و هربار هم نتیجه ناامید کننده تر از اثر قبلی است. « قاتل اهلی » در نهایت وضعیتی را در مقابل دیدگان مخاطب قرار می دهد که به سختی می توان نام فیلم سینمایی بر روی آن گذاشت و مولفه های سینمایی را در آن جستجو کرد!
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.