بحث سبک زندگی چند وقتیست بر سر زبانها افتاده وخیلی ها تازه یادشان آمده که مسیله ای هم به نام سبک زندگی وجود دارد. واقعا نمیدانم که اگر شخص رهبر معظم انقلاب این مسیله را دوباره مطرح نمیکرد آیا این مسیله حتی تا همین حد کم هم مورد توجه قرار میگرفت یا نه؟اصلاح سبک زندگی برای نخستین بار توسط آلفرد آدلر مطرح شده اما یقینا مسیله سبک زندگی یکی از مهمترین دغدغه های بشر در طول تاریخ بوده است.خداوند باری تعالی زمانی که بشر را آفرید از روح خود در آن دمید وبرای ادامه حیات توام با بالندگی او یک سبک زندگی واحد در نظر گرفت که اصطلاحا به آن دین گفته میشود.در ادامه این یادداشت به برسی وضع موجود ارایه سبک زندگی توسط سینمای هالیوود و وضع موجود سینمای ایران در ارایه والقای سبک زندگی به مخاطبان خود پرداخته میشود.شاید در نگاه اول اینگونه به نظر برسد که مسیله سبک زندگی در سینمای آمریکا یک امر کاملا عمدی از سوی کارگردانان وبازیگران ونویسندگان است (با توجه به این نکته که مطمئنا جریان فیلم های هالیوودی هدایت شده است)اما هرگز نباید از داشتن زمینه های فرهنگی در آن کشور چشم پوشی کرد.
اصولا در سینمای غرب که در راس آن هالیوود قرار دارد وهرساله صدها فیلم با انواع درجه کیفی وبرای انواع سلیقه ها ودر انواع ژانر وساب ژانر ها تولید میکند نکاتی به چشم میخورد که از نظر علم جامعه شناسی به آن سبک زندگی گفته میشود یعنی مخاطب با مشاهده آن با سبک ومدلی از زندگی آشنا میشود وحتی اگر هم از قبل آشنا باشد با دیدن مکرر آن مسایل موجود در آن فیلمها برایش عادی میشود.برای مثال هالیوود توانسته طی عمر نزدیک به یک قرن خود تابوهای مختلف جامعه آمریکا را یکی یکی از حالت تابو در آورده و عادی سازی کند.مانند مسیله دایم اخمر بودن،خشونت،وعلی الخصوص مسایل جنسی وجنسیتی.
کسانی که با سینمای غرب آشنایی دارند به درستی بر این میسیله صحه میگذارند که به عنوان مثال سبک زندگی وروابط انسانی موجود در فیلمهای دهه پنجاه یا شصت مطمینا با فیلمهای دهه هشتاد و نود تفاوت دارد که این تفاوت مطمینا هم تفاوت چشم گیریست، از تکه کلامها گرفته تا پوشش ونحوه غذا خوردن تا کوچک ترین نکات زندگی تغییر کرده .یعنی به نحوی میتوان گفت هالیوود ذایقه مردم آمریکا در درجه اول ومردم جهان در درجه دوم را در خیلی از زمینه تغییر داده آن هم با ملایمتی که کمتر کسی از این تغییر بویی برده باشد.
البته یکی از مواردی که غرب توانسته با دستمایه قرار دادن آن به ترویج سبک زندگی لیبرال مورد نظر خود بپردازد روند استار وسوپر استار سازی در هنر و ورزش آمریکاست اصولا امروزه در ایالات متحده کمتر کسی را میتوان یافت که طرفدار یک تیم ورزشی و یک بازیگر و یک گروه موسیقی به خصوص نباشد.حالا باتوجه به مسایل فرهنگی موجود در آمریکا این افراد که ستاره هستند باید خود را با شرایط موجود در آمریکا وفق دهند و شبیه آن شوند مخاطبان هم که عاشق ستاره هایند خود را شبیه آنها میکنند و این دور تا آخر ادامه پیدا میکند.
حالا اینجاست که استکبار جهانی وارد عمل میشود وبا ایجاد تغییرات بسیار جزیی هدایت این روند را به عهده میگیرد(قدرت نرم).علت اینکه گفتم جزئی اینست که اصلا لازم نیست زیاد از زور(قدرت سخت) استفاده کند ،تمدن غرب با توجه به لیبرال بودن ودر خیلی از جاها سکولار بودن دارای زرق وبرق دنیایی فراوانیست که بادست گذاشتن وبرروی همین نقطه ضعف وهدایت آن (کنترل ذهن) مردم آمریکا ودر اشل بزرگتر مردم جهان(که دوست دارند شبیه آمریکایی ها شوند)را کنترل میکند.
اینگونه است که جهان با انتخاب سبک زندگی غربی در دور باطلی قرار میگیردکه خود بخود از خدا دور شده واز نور الهی به سمت ظلمت شیطان کشیده میشود.
و اما سینمای ایرانمن خودم به شخصه خیلی برایم جالب است که در هر چند فیلم آمریکایی حتی یک پلان هم که شده از کلیسا وجود دارد معمولا کشیش ها هم در گوشه قاب ها حضور هر چند کمرنگی دارند اما در فیلمهای ایرانی چطور؟ هر چند وقت یک مقاله در می آید با عنوان روحانی در قاب که چقدر خوبست که طی35سال بعد انقلاب اسلامی هفت یا هشت بار(که مثلا خیلی زیاد است) روحانیون درون فیلمهای سینمایی حضور داشتند، که در خیلی جاها از آن استفاده ابزاری شده ونفعی برای اسلام وترویج سبک زندگی اسلامی نداشته.
من به شخصه در بین فیلمهای ایرانی چند فیلم را به خاطر می آورم که در زمینه سبک زندگی اسلامی مطلبی داشتند که در راس آنها میتوان طلا ومس و دلشکسته را نام برد که باتوجه به شخصیت پردازیشان وبردن سبک زندگی در دل کاراکتر اصلی به این مهم دست یافتند.
در مقابل علت آنکه فیلمی میشود "
برف روی کاج ها" یا "
من مادر هستم" یا خیلی از فیلمهای دیگر که با نشان دادن سمپاتیک سبک زندگی غیر اسلامی-ایرانی قصد شکستن تابو های موجود در جامعه را دارند وجود آنگونه طرز تفکر در سازندگان اثر است ولا غیر.
در آخر هم باید عرض کنم که تنها راه داشتن محصولات فرهنگی مروج سبک زندگی اسلامی تربیت نیروی انسانی معتقد به مبانی اسلامیست چون بطور مثال اثری فلسفیست که سازندگانش دارای اندیشه فلسفی باشند.فیلمی چند لایه است که اندیشه سازندگانش چند لایه باشند و فیلم یا سریالی دارای فرهنگ وسبک زندگی غنی اسلامیست که سازندگانش متعهد به اصول اسلام باشند،اساسا باتربیت نیروی انسانی معتقد بیشتر چیز ها حل شده است.
اما اگر الان بنشینیم وسخنان گهر بار رهبر معظم انقلاب را کما فی السابق پشت گوش بیاندازیم بیست سال دیگر همان میشود که حالا هست بلکه بدتر.