به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
تهمینه میلانیپرچمدار سینمای به اصطلاح فمینیستی ایران است اما تلاشهای او برای ایجاد چالش و نشان دادن ظلمی که نسبت به زنان روا میشود در همهی موارد موفق نبوده و در برخی موارد هم دیگر دورهاش گذشته است.
شاید یکی از علل اینکه میلانی هیچگاه نتوانسته است آنطور که میخواهد فریادش را به گوش جامعه برساند ـ مخصوصا در چند فیلم آخر ـ همین اصرارش به فریاد کشیدن و نتیجهگیری کردن باشد. تهمینه میلانی همیشه دوست داشته ستمی که در حق زنان میشود را فریاد بزند و مردان را تحقیر کند. این اتفاق در تمامی فیلمهای او حتی فیلمهای تحسینشدهاش نظیر "دو زن" میافتد.
مردهای سینمای میلانی موجوداتی هیولاصفتند که به صغیر و کبیر رحم نمیکنند و دامنهی ستمشان تمام زنان اطراف خود را فرا گرفته است. این نگاه اغراقآمیز نمیتواند بحث ایجاد کند و اگر هم بکند بحثی است که از پیش پاسخ داده شده و شاید برای همین است که رخشان بنیاعتماد بیآنکه داعیهی فمینیستی بودن داشته باشد بیشتر و بهتر مصائب و مشکلات زنان را به تصویر کشیده و بر اهمیت زنان تأکید کرده است.
اما حالا با اولین فیلم یک فیلمساز مَرد اتفاقی مهم برای سینمای زنانهی ایران رخ داده است. پیمان معادی در "برف روی کاجها" سراغ قصهای رفته که درد سالیانِ سال زنان این جامعه است،درد قضاوت شدن و محکوم شدن.
شاید "برف روی کاجها" در نگاه اول فیلاست دربارهی نشیب و فرازهای یک خانواده و نشان دادن روابط میانفردی انسانها (که البته فیلم دربارهی همهی اینها هم هست) اما اولین اثر معادی در مقام کارگردان با روایتی کاملا زنانه روی پرسشهای بیپاسخ و چیزهایی که سالهاست رنج است دست گذاشته است.مدتهاست سینمای ایران از قهرمانمحوری فاصله گرفته و در کمتر فیلمی قصه روی یک شخصیت و کنش و واکنشهای او بنا شده است.بهترین نوع روایت، روایت دانای کل است که این نوع روایت دست خالق اثر را باز میگذارد تا بتواند به مخاطبش چیزهایی را نشان دهد که حتی شخصیت اصلی از آن بیخبر است، اما معادی برای اینکه شخصیت اصلیاش فقط در حد نقش یک باقی نماند و قهرمان قصه باشد روایت اول شخص را برگزیده است."برف روی کاجها" بر خلاف اکثر آثار تولید شده در سینمای فعلی ایران قهرمان دارد و دوربین فقط جایی میرود که قهرمانش حضور دارد. اگر رویا نباشد اصلا حضور باقی آدمهای قصه اهمیتی ندارد. رویا که خودش در زندگیای سیاه و سفید گیر افتاده، حضور دیگران را رنگ میبخشد. مریم، نریمان، علی، نسیم و ... همگی حتی پیانو در کنار او معنا مییابند. وقتی زندگی رویا دچار سکته شده کوک پیانو ناکوک میشود و هنگامی که رویا تصمیم میگیرد به جای غمبرک زدن به زندگی بازگردد دوباره کوک میشود تا نه تنها ناکوک نباشد بلکه کمک رویا باشد برای شروع زندگیای مستقل.پیمان معادی بیآنکه زن باشد و یا ادعای حمایت از زنان را داشته باشد، از دریچهی نگاه زنان فیلمش را ساخته و جزئیاتش را به تصویر کشیده است. او قصد در سیاه نشان دادن هیچکس ندارد و اصراری هم ندارد که پیش از تیتراژ پایان به پرسشهایی که مطرح میکند پاسخ بدهد.شاید همین تنها مطرح کردن پرسش آن هم بیقضاوت سبب شده تا برف روی کاجها به هدف غاییاش در سطح جامعه برسد. برخورد برخی مسئولین و متولیان فرهنگی با فیلم و حتی درک ناردرست بسیاری از فیلم نشان از این است که معادی توانسته پرسش خود را مطرح کند و آن بازخوردی را که میخواهد بگیرد. اینکه برخی مسئولین و مخاطبان فیلم اصرار در مبرا کردن علی و خائن نشان دادن رویا دارند خودش نوعی قضاوتِ زنان و دفاعی ناخواسته از مردانی است که به بهانههای واهی متعهد به خانوادهی خویش نیستند و همیشه در صدد توجیه برآمدند ولی در مقابل هرگز حقی برای زنان قائل نبودند، حتی زنانی که روزی خودشان طردشان کردند.
همچنین معادیبرای به چالش کشیدن دغدغهی ذهنیاش از تکنیک بهره برده است هم از انتخابهای هوشمندانه. او با استفاده از سیاه و سفید کردن فضا، انتخاب فصلی که قصه در آن اتفاق میاُفتد، انتخاب موسیقی و حتی با انتخاب مهناز افشار که شاید کمتر کسی تصور میکرد از پس چنین نقشی بربیاید برف روی کاجها را صاحب امضای شخصیاش کرده است. او با استفاده نکردن از بازیگرانی که پیشتر در نقشی مشابه بازی کردهاند ذهنیتی جدید از بازیگرش به مخاطب داده و با گرفتن بازی کاملا متفاوت او را با نقش رویا برف روی کاجهاتثبیت کرده است.
رویا دوستداشتنی است چون با نمایی که از زنان به ما نشان داده شده تفاوت دارد، رویا وقتی با خیانت مواجه میشود مثل هر زنی احساس شکست میکند. با عقب و جلو بردن پیغامی که همسرش گذاشته سعی میکند باور کند پس از چهارده سال زندگی مشترک طرد شده است.
هرچند رویا با زنانی که در سینما و تلویزیون نشانمان دادهاند از زمین تا آسمان تفاوت دارد اما به زنانی که ما میشناسیم نزدیکتر است. او مثل فیلمها و قصهها داد و بیداد نمیکند، فحش نمیدهد، اتفاقا به عکس آنچه تظاهر میکند منظقی هم برخورد نمیکند. او میشکند درست مشابه تمام همتایانش، اشک میریزد، او در واکنش اول بیخیال پیادهروی، رسیدگی به گلها و به نوعی زندگی میشود و بعد لیوان رقیب را دور میاندازد، عکسهای شوهرش را از سراسر خانه جمع میکند، با وسواس دکمههای پیانو رو از رد انگشتان کسی که حالا جایش را گرفته پاک میکند و ... رویا یک زن است زنی واقعی نه آن کاریکاتوری که پیشتر از زنان به خوردمان داده شده است.
گرچه رویا زنی درونگراست اما او هم همان واکنشهای آشنا را بروز میدهد، او هم وقتی دوستش با صدای بلند از طلاق حرف میزند با خجالت از او میخواهد صدایش را پایین بیاورد. او هم وقتی پسر همسایه جلوی خانم صاحبخانه برایش سیدی میآورد از ترس قضاوت شدن فورا میگوید: "از نازی جون تشکر کنید برای سیدی". او نیز مانند هر زنی دلش میخواهد فارغ از روزمرگی دیده شود و از این که پس از طرد شدن توسط شریک زندگیاش پسر همسایه صدای ساز او را میشنود، گردنبند و ناخنهای کوتاه او را میبیند، شادی خواندن پیامکی طنز را با او تسهیم میکند، برای پوشیدن لباس صادقانه از او کمک میخواهد و ... سر ذوق میآید.
رویا مشابه هر زنی وقتی کسی از باز بودن در خانه و این تا انتهای خانه پیداست گله میکند خوشحال میشود. مهم نیست که او نمایندهی زنان مدرن جامعهی ماست و پیانو درس میدهد؛ او هم از این که کسی رویش غیرت داشته باشد حس خوبی وجودش را پر میکند. با رضا و رغبت دلیل باز بودن در خانه را برای نریمان توضیح میدهد و حتی بعد از اینکه نریمان با توضیحهایش قانع نمیشود بدون ناراحتی و با رضایت کامل میگوید: "چشم در را میبندم."
پیمان معادی علاوه بر اینکه با قصهی اصلی برشی از زندگی یک زن را به تصویر میکشد چند سوال مهم را بدون فریاد و بیآنکه پاسخشان را بدهد مطرح میکند:
1. آیا یک مرد که انتظار دارد خیانت یک سالهاش بخشیده شود میتواند رابطهای ساده و سالم را بر همسری که خودش طلاقش داده ببخشد؟ آیا یک مرد میتواند گناه خود را برای این امر عادی و خالی از اشکال ببخشد؟
2. آیا مردی که تنها توجیهش برای خیانت این است که عاشق شده و فکر نمیکرده است برایش پیش بیاید و معتقد است تا برای کسی پیش نیاید موقعیت او را نمیفهمد و درکش نمیکند، حاضر است برای بخشیده شدن درک شود؟ آیا میپذیرد همسر سابقش موقعیتی مشابه را تجربه کند؟ یا ترجیح میدهد هرگز درک نشود؟
دیگر سوال مهم معادی از خود زنان است:
آیا یک زن ترجیح میدهد از خیانت همسرش آگاه شود و در حد توان برای حفظ زندگیاش بکوشد یا ترجیح میدهد در بیخبری بماند؟!
علاوه بر داستان اصلی، معادی در خرده داستانها و شخصیتهای فرعیاش نیز به زنان و مشکلاتشان میپردازد.سکانس ابتدایی فیلم گرچه بناست با واکنش علی به آن خانم و برادرش با شخصیت او آشنا شویم و در ادامه متوجه شویم علی به نوعی فرافکنی کرده است اما آنچه در لایهی دیگری از این سکانس قرار میگیرد، آسوده قضاوت شدن خانمها از سوی جامعه و به ویژه آقایان است.
بعد از آن ما زندگی مریم را میبینیم که سختگیریهای همسرش در مورد او کار را به جدایی رسانده است اما همین مرد برای دوستش هیچ سختگیریای ندارد و کلید خانهاش را در اختیار او و معشوقهاش قرار میدهد.
پیمان معادی حتی در سکانسی که مریم در حال دادن تست بازیگری است به نحوی آشکار به زورگویی مردان، استفادهشان از قدرت و قضاوت کردن سادهترین روابط زنانشان اشاره میکند.معادی ضمن اشاره به تمام ظلمهایی که خواسته یا ناخواسته در حق زنان میشود آنان را قدرتمند نشان میدهد.
زن همسایه در غیاب همسر با یک بچه تنها زندگی میکند گرچه از تنهایی میترسد و از ترس دزد به همسایه و برادر پناه میبرد اما او تنهایی را پذیرفته و با آن کنار آمده است.
زن صاحبخانه قدرتمند است با کنجکاوی مستأجرش را زیر نظر میگیرد اما این کنجکاوی در حد نگاه میماند و به خالهزنک بازی نمیرسد. وقتی با رویا تنها میشود میگوید: "هر وقت دوست داشتی کرایه رو بده من به حاجآقا گفتم هفتهی پیش آوردی" و با این جمله به نظر میرسد حرف او در خانه سند است.
خود رویا نیز با اینکه باری سنگین را بر دوش میکشد اما زندگی را ادامه میدهد و نمیگذارد شکستش را کسی ببیند. او درست همچون کاج همیشه راسخ و سبز میماند، حتی اگر تمام این سرسبزی را دانههای اندوهبار برف بپوشاند.
رویا همچون کاج سنگینی دانههای اندوه را بر پیکیرش تحمل میکند چرا که میداند روزی آفتاب برمیآید؛ روزی که برف آب خواهد شد و کاج دوباره سرسبزیاش را به رخ خواهد کشید.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]