جیمز براردینلی : وقتی استوديویی قصد بازسازی يک اثر کلاسيک و خانوادگی را دارد، منتها معتقد است که بازسازی مو به موی آن اثر کار حشوی است، چگونه بايد دست به کار شود؟...
14 آذر 1395
وقتی استوديویی قصد بازسازی يک اثر کلاسيک و خانوادگی را دارد، منتها معتقد است که بازسازی مو به موی آن اثر کار حشوی است، چگونه بايد دست به کار شود؟ بايد به آن شاخ و برگ داد، اين راه حلی است که اخيراً توسط چندين فيلم سينمایی که احتمالاً دنبالهدار هم خواهند بود کشف شده است. «سیندرلا»ی(Cinderella) کنت برانا چندين پيرنگ و ريزه کاری به اين داستان آشنا برای همگان افزود. و «پن»(Pan) ، همچون «آز بزرگ و قدرتمند»(Oz the Great and Powerful) ، پيش درآمدی برای قصهاش ارائه میدهد. در زبان فيلمهای ابرقهرمانی به چنين داستانهایی «داستان مادر[۱]» گفته میشود.
در طول ساليان، پيتر پن توانسته خود را به عنوان منبع حاصلخيزی از سرگرمیهای انيمه و لايو اکشن[۲] اثبات کند.علاوه بر کارتون ديزنی در سال ۱۹۵۳، اين داستان بارها به طرق مختلف تکرار شده است (از جمله چندين اقتباس از نمايشنامه جی. ام. بری) و البته فيلم ضعيف «هوک»(Hook) ساخته استيون اسپيلبرگ در سال ۱۹۹۱. با اطمينان از اين که شخصيتها و موقعيت ها هنوز بعد از دهها سال جذابيت خود را برای مخاطبان در سراسر جهان حفظ کردهاند، جو رايت، کارگردان، و جيسون فیوکس، فيلمنامه نويس، با استفاده از اين افسانه سعی کردهاند تا به يک واقعه نگاری قابل قبول از نحوه تبديل شدن پيتر (لوی ميلر)، پسری که در جنگ جهانی دوم يتيم شده بود، به پيتر پن، پسر پرنده ناکجاآباد، برسند. «پن» همچنين تايگر ليلی (رونی مارا)، تينکربل، آقای اسمی (عادل اختر) و از همه مهمتر جيم (معروف به کاپيتان) هوک (گرت هدلوند)، که به عنوان دوست قوی جثه پيتر وارد میشود، را معرفی میکند.
بعد از مقدمه کوتاهی که پيتر رها شده پشت درب يک يتيم خانه را نشان میدهد، فيلم يکمرتبه حدود ده سال جلو میرود و لندن دوران بليتس[۳] را نشان میدهد. رئيس راهبه ها که مسئول اداره يتيم خانه است با فروش پسرها به گروهی از دزدان فرصت طلب، که کشتیشان به جای دريا در هوا حرکت میکند، پول زيادی به جيب میزند. کشتی بعد از غارت آخرين دور از «محموله ارزشمند» (شامل پيتر) از يتيم خانه از دست آتشبارهای انگليسی فرار میکند و سريعتر از آن که کاپيتان بتواند بگويد، «ستاره دوم به راست و مستقيم تا خود صبح[۴]» کشتی به ناکجا آباد میرسد. پيتر به زودی متوجه میشود که قانون اين سرزمين توسط سياه ريش دزده (هيو جکمن)، که با جنيان و بومیها در جنگ است، وضع میشوند. وقتی سياه ريش متوجه میشود که پيتر «پسری است که میتواند پرواز کند» و از اين روی میتواند يک پيشگویی را محقق کند، به شدت به اين تازه وارد علاقمند میشود. پيتر که از اين توجه خوشش نمیآيد، تصميم میگيرد که به دشمنان سياه ريش ملحق شود. اما فرار از دست دزدان دريایی آسان نيست، حتی با وجود فرد توانایی مانند جيم هوک به عنوان متحد.
«پن»، به عنوان يک فيلم ماجراجويانه خانوادگی، فيلم خوبی است گرچه تاريک بودن داستان ممکن است آن را برای کودکان کم سن و سال تر نامناسب کند. اين فيلم به طرق زيادی از نسخه جاافتاده داستان پيتر منحرف میشود، گرچه بعيد است که مخاطبان هدف متوجه اين اختلافات بشوند. فيلم چشم اندازی تخيلی، شخصيت هایی دوست داشتنی و داستانی جذاب را ترسيم میکند. آن در وهله اول به ورود و معرفی پيتر به ناکجاآباد و تلاشهايش برای يافتن مادرش (آماندا سيفريد) و نيز دوری از توجه نامطلوب سياه ريش میپردازد.
گاهی اوقات «پن» بيشتر شبيه «دزدان دريایی کاراييب»( Pirates of the Caribbean) میشود تا نمايشنامه جی. ام. بری. در واقع، شخصيت پردازی هيو جکمن از سياه ريش، آگاهانه يا ناآگاهانه، شبيه شخصيت بارباروسا با بازی جفری راش شده است. گرت هدلوند برای ترسيم شخصيت جيم هوک، نه به عنوان يک دريانورد بلکه ماجراجویی از خود راضی، که يک وجهش هان سولو و وجه ديگرش اينديانا جونز است، از هريسون فورد الهام گرفته است. نقش رونی مارا به عنوان تايگر ليلی در فيلمنامه چندان جدی گرفته نشده است. عليرغم ارائه اين شخصيت به عنوان يک شاهزاده جنگجوی تندخو (و عشق بالقوه هوک) فيلمساز نمیداند با او چه کند و نقش او صرفاً به يک همراه ژنريک و عادی تنزل پيدا کرده است.
کارگردان، جو رايت، که عاشق اقتباسهای کلاسيک است (او قبلاً نسخه هایی از «غرور و تعصب»( Pride and Prejudice) و «آنا کارنينا»( Anna Karenina) را ساخته است) با دقت جزئيات جنگ جهانی دوم در لندن را به تصوير کشيده است. از بسياری جهات، اين صحنه ها به مراتب تاثيرگذارتر از جغرافيای فانتزی ناکجاآباد هستند. بازيگران همگی قوی هستند و او از سندرم موسوم به جيک لويد (سندرمی که در آن بازی ضعيف يک شخصيت کودک مهم به فيلم مبتنی بر جلوههای ويژه آسيب میزند) اجتناب کرده است. لوی ميلرِ تازه وارد بازيگر بااستعدادی است که انواع و اقسام احساسات را در شخصيت پيتر به معرض نمايش میگذارد و در عين حال او را قهرمانی جذاب نشان میدهد. ترس پيتر از شکست و ايمانش به مادرش ستونهای داستان «پن» را تشکيل میدهند.
مانند اکثر فيلمهای دارای جلوههای ويژه سنگين و پربودجه، «پن» به صورت سه بعدی نمايش داده میشود. اين فرايند چيز زيادی به فيلم اضافه نمیکند، گرچه چند تاثير ظريف روی آن دارد. فيلم رسالت نمايش يک ماجراجویی سريع را محدود میکند به چند صحنه چشم نواز و بدون هر چيز به ياد ماندنی به داستان پسری که میتواند پرواز کند.
------------
[۱] Origin story [۲] Live-action [۳] يورش و بمباران هوايی در خلال جنگ جهانی دوم از ۷ سپتامبر ۱۹۴۰ تا ۱۰ مه ۱۹۴۱ بود که از سوی آلمان نازی عليه بريتانيا انجام شد. در اين يورش راهبردی، لندن و نقاط ديگر بريتانيا ۵۷ شب پیدرپی از سوی نيروی هوايی آلمان نازی مورد تهاجم هوايی و بمباران قرار گرفت. در تهاجم بليتس بيش از يک ميليون خانه در لندن نابود شد و بيش از ۴۰٫۰۰۰ نفر کشته شدند که نيمی از آنان اهل لندن بودند. [۴] نقل قولی از کتاب پيتر پن.