راجر ایبرت : «در جستجوی نمو» تمام عناصر لذت بخش معمول سبک انیمیشن های پیکسار را داراست. این فیلم٬ کمدی و اعجاب انگیزی داستان اسباب بازی ها یا شرکت هیولاها یا زندگی یک...
16 آذر 1395
«در جستجوی نمو» تمام عناصر لذت بخش معمول سبک انیمیشن های پیکسار را داراست. این فیلم٬ کمدی و اعجاب انگیزی داستان اسباب بازی ها یا شرکت هیولاها یا زندگی یک حشره را دارد. و یک زیبایی غیر منتظره را با استفاده از رنگ و فرم به کار خود اضافه کرده است و تبدیل به یکی از معدود فیلم هایی شده است که من دلم می خواهد از ردیف اول سینما آن را تماشا کنم و اجازه دهم تمام آن تصاویر، مرزهای تصویری من را بشویند و با خود ببرند. فیلم تقریباً به طور کامل زیر دریا اتفاق می افتد، در دنیای رنگارنگ ماهی های گرمسیری ( گیاهان و جانوران آب های گرم) در ساحلی نزدیک استرالیا. نوع استفاده از رنگ، فرم و حرکت باعث شده که تماشای تصاویر فیلم، به خودی خود، جدا از داستانش یک تجربه لذت بخش باشد.
با این وجود، داستانی هم وجود دارد. از آن داستان های ابتکاری که پیکسار به وسیله آن کودکان را در سطح اکشن نگه می دارد و در عین حال بزرگسالان را هم می تواند به خاطر طنز تلخ انسانی اش سرگرم کند. فیلم در مورد ماجراجویی های نمو کوچولو است. یک دلقک ماهی که با باله هایی کوچکتر از حد معمول و کنجکاوی بیش از اندازه به دنیا آمده است. پدرش، مارلین به طرزی افراطی نگران اوست به این دلیل که نمو تمام چیزی است که برایش باقی مانده. مادر او به همراه همه تخم هایش توسط یک ماهی باراکوداس از بین رفته است. وقتی نمو برای اولین بار می خواهد به مدرسه برود، مارلین به او هشدار می دهد که با کلاس بماند و از خطرات دوری کند و به آب های عمیق نرود، اما نمو همه اینها را فراموش می کند. و در آخر در یک آکواریوم آبی که متعلق به یک دندانپزشک در سیدنی است، اسیر می شود. مارلین با شجاعت همه جا را شنا می کند تا پسر گم شده اش را پیدا کند و «دوری» یک ماهی آبی تپلو در این راه او را یاری می کند. دوری با آن چشم های درشت که مارلین در طول راه متوجه آن ها می شود!
صداگذاری این کاراکترها توسط بازیگرانی انجام شده که رفتارهای بازیگری آن ها برای همه ما شناخته شده است. من بیشتر صداها را تشخیص دادم که متعلق به چه کسی هستند، اما حتی صداهای ناشناخته هم رفتار های نقش های گذشته شان در فیلم ها را همراه خود دارند و اینگونه است که به نوعی ماهی ها هم شخصیت انسانی به خود گرفته اند. برای مثال مارلین که توسط آلبرت بروکس صداگذاری شده به عنوان یک شخصیت بیش از اندازه حامی، عصبی و نگران و «دوری» با بازی الن دو جنرس به عنوان یک شخصیت مفید، شاد با مشکل ذهنی( او با حافظه کوتاه مدتش مشکل دارد) نشان داده می شوند. انیماتورهای کامپیوتری پیکسار که توسط نویسنده و کارگردان اندرو استنتون مدیریت شده اند، دنیای زیر آبی را به تصویر کشیده اند که تیره و تاریک است، درست همان گونه که باید باشد. ما در دنیای زیر آب دید تیز و واضحی نداریم یا اینکه نمی توانیم دوردست ها را ببینیم و به همین دلیل، خطرات خیلی سریع اتفاق می افتند و همه چیز نوعی لطافت متمرکز را دارد. یک چیز رویا گونه در مورد جلوه های تصویری «درجستجوی نمو» وجود دارد؛ چیزی که به خیال پردازی هامان در مورد غواصی رنگ واقعیت می بخشد.
بزرگترین اثر فیلم همان انتقال نمو از دریا به یک مخزن بزرگ در دفتر یک دندانپزشک است. در آنجاست که ما با دیگر اسیران آکواریوم آشنا می شویم. مثلاً ماهی افریقایی جیل ( با صدای ویلم دفو) که در حال طرح ریزی نقشه فرار است. الان ممکن است اینچنین به نظر ما بیاید که هیچ راه فراری برای یک ماهی از آکواریومی در یک دفتر و خارج شدن از پنجره و گذشتن از بزرگراه و رسیدن به دریا وجود ندارد، اما در مقابل ابتکار و هوش این موجودات هیچ دید حسابگرانه ای وجود ندارد. به خصوص حالا که یک همدست از دنیای خارج پیدا کرده اند؛ یک پلیکان با صدای جفری راش.
شاید به ذهن شما این فکر متبادر شود که پلیکان ها با خوردن ماهی ها تغذیه می کنند نه با نجات دادنشان. اما در این فیلم بعضی از کاراکترها به طرز تحسین برانگیزی به گیاه خواری روی آورده اند. به طور مثال وقتی مارلین و دوری در حال پیمودن سفر خود هستند با سه موجود گوشتخوار روبرو می شوند که فصلی به نام ماهی خواران را در فیلم رقم می زنند و این موجودات جمله ای را دائم تکرار می کنند تا هیچ وقت فراموش نکنند که نباید از ماهی ها تغذیه کنند.
صحنه های ابتدایی «در جستجوی نمو» کمی گیج کننده هستند و این همان موقعی است که ما باید بفهمیم فیلم در مورد ماهی است نه انسان( یا ماهی هایی براساس شخصیت انسان ها مثل اسباب بازی ها یا هیولاها). اما البته صنعت انیمیشن خیلی وقت است که فهمیده می تواند از گونه های دیگر موجودات برای نشان دادن شخصیت انسان ها استفاده کند و اهمیت دادن به ماهی ها در این زمینه به همان سرعتی شکل گرفت که توجه به میکی موس و دانلد داک و بامبی شکل گرفته بود.
وقتی فیلمی مثل «در جستجوی نمو» را نقد می کنم به این مساله واقفم که خیلی از مخاطبان اولیه آن(یعنی بچه ها)، نقدهایش را نخواهند خواند. والدینشان می خوانند و برای آنان و دیگر بزرگسالانی که بچه ندارند می توانم بگویم که «در جستجوی نمو» یک تجربه لذت بخش برای بزرگسالان است. طنز هایی در فیلم وجود دارد که ما آن ها را درک می کنیم، اما بچه ها نخواهند فهمید مثل پیچیدگی شخصیت آلبرت بروکس و مشکلات روحی اش یا زیبایی یک نقاشی که با موجودات مختلف پر شده است که به همان انداز خیره کننده است که زیبایی ماهی های داخل آکواریوم. یک موضوع نوظهور دیگر هم در این فیلم وجود دارد که قابل ستایش است و آن هم این که این بار، پدر قهرمان داستان است در حالی که در بیشتر انیمیشن ها مادر را قهرمان نشان می دهند.
«مارلین» دلقک ماهی قدری کج خیالی است که بی اندازه به پسر جوانش، «نیمو» علاقه دارد. در طبیعت «مارلین» نیست که به کشف آب های ناآشنا بپردازد؛ ولی وقتی در اولین روز مدرسه، او و «نیمو» به طور اتفاقی نزدیک صخره ی آبی بزرگ از هم جدا می افتند، «مارلین» به راه می افتد تا پسرش را پیدا کند...