به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فرانک دارابونت بیست و هشتم ژانویه سال ۱۹۵۹ به دنیا آمد و پیش از آنکه به طور حرفه ای وارد حرفه فیلمسازی شود کارش را به عنوان طراح صحنه در هالیوود آغاز کرد. او در عالم سینما کارهای مختلفی را تجربه کرد و شاید این تجربیات در موفقیت او در هیئت یک کارگردان نقش داشته است. دارابونت اگرچه در سال ۱۹۸۹ فیلمی ویدیویی برای شبکه کابلی ساخت اما نخستین فیلم حرفه ای او را باید «رستگاری در شائوشنگ» قلمداد کرد.
فیلم «رستگاری در شائوشنگ» که محصول سال ۱۹۹۴ است به زندگی یک زندانی به نام اندی دو فرنس می پردازد. اندی در سال ۱۹۴۷ به اتهام قتل همسرش راهی زندان اوهایو می شود. او که بی گناه است اما نتوانسته بی گناهی اش را ثابت کند.ورود آدم متشخصی مثل اندی در بین زندانیانی که اکثر شان به سال های طولانی حبس محکوم شده اند چالش برانگیز است. رفتار پرخاشگر زندانیان زندان اوهایو واکنشی طبیعی به شرایطی است که در آن گرفتار شده اند. اما خشم اندی درونی است. او در طول فیلم کمتر درباره خودش حرف می زند. از چیزی که در سرش می گذرد نمی گوید. درباره آنچه بر سرش آمده با هیچ کس صحبت نمی کند.
دیگر شخصیت کلیدی فیلم «رد» است. یک زندانی سیاهپوست که می تواند هر چیزی را برای زندانیان فراهم کند. از ابتدای فیلم عمقی که به نگاه و رفتار رد داده می شود از یک سو او را مردی باتجربه و صبور نشان می دهد که می تواند با اندی درون گرا کنار بیاید. حضور اندی در زندان به مرور زمان باعث تغییرات اساسی می شود. گسترش کتابخانه زندان و در ادامه همکاری با رئیس فاسد زندان، به اندی شأنی فراتر از دیگران می دهد.«رستگاری در شائوشنگ» فیلم امید است. امیدی که در بستری از ناامیدی و نا باوری شکل می گیرد. تمام شخصیت های اطراف اندی در غباری از ناامیدی گرفتارند.
زندانیان شائوشنگ چنان به چهار دیواری زندان خو گرفته اند که خود را در زندان درونشان حبس کرده اند. آنها حتی پس از آزادی از زندان هم نمی توانند به جهان امید بازگردند. زندگی در شائوشنگ نتیجه ای جز ناامیدی در بر ندارد.دارابونت در این فیلم به نقد قواعد اجتماعی دست می زند. زندان که در تعریفش قرار است مجرمین را متنبه کند و آنها را به انسان هایی بازیافته تبدیل سازد هرگونه کورسوی امید را از بین می برد. گویی زندان از نگاه فیلمساز طناب داری است که زندانیان وقتی دچارش می شوند مدت زمان بیشتری را جان می دهند. زندان، در این فیلم صرفاً یک مکان با مختصات خاص خودش نیست، زندان شائوشنگ وضعیتی است که انسان ها دچارش می شوند. وضعیتی که پیدا کردن راهی برای رهایی از آن بسیار دشوار است. اندی و دیگر زندانیان زندان شائوشنگ علاوه بر محرومیت از حقوق اجتماعی و حتی فردی، تحت سیطره غول زندان به این باور می رسند که زندگی مداوم در زندان باعث شده که نتوانند به بطن جامعه برگردند.
جهان دارابونت در فیلم «رستگاری در شائوشنگ» اگرچه با امید به سرانجام می رسد اما پرسش های بسیاری را مطرح می کند. دارابونت، شخصیت هایی را در این فیلم خلق می کند که کارکرد ماهیتی زندان را زیر سئوال می برند. مجرمین برای تنبیه، بازسازی و آماده شدن برای بازگشت به جامعه، به زندان فرستاده می شوند. اما از نگاه فیلم «رستگاری در شائوشنگ» اندی و دیگر زندانیان به زندان می روند که بر نگردند. آنان چنان زندانی مفهوم زندان - وضعیتی جدا از اجتماع - می شوند که حتی پس از آزادی نیز نمی توانند آزاد باشند. بسیاری از زندانیان که شامل عفو شده و آزاد می شوند در اولین فرصت خودکشی می کنند. اندی، زندانی باوقار، متشخص و درون گرایی که فضای زندان را دگرگون می کند و به اتاق رئیس راه می یابد در چنین شرایطی داستان دیگری را در سرش دنبال می کند. شاید هیچ کس نداند که دارابونت، رستگاری اندی را به چکش کوچکی سپرده است که اندی با آن هم مهره های شطرنج می سازد تا زندانبانان را بازی دهد و هم در طول بیست سال با حوصله ای مثال زدنی راه رهایی خود را هموار سازد.فیلمساز اگرچه داستان ساده ای را در فیلم دنبال می کند اما هنر او وقتی نمایان می شود که به شخصیت ها و اتفاقات لایه های متعدد می بخشد. رستگاری در شائوشنگ فقط در عمل فیزیکی فرار اندی از زندان خلاصه نمی شود. اندی با تغییر و تحولاتی که در فضای زندان و ارتباط زندانبانان و زندانیان ایجاد می کند به تحقق آرمان زندان اصلاح گر کمک می کند.
ضمن اینکه نکته اساسی پایان فیلم این است که فرار اندی از زندان، زندانیان دیگر را هم از زندان درونشان رها می کند. با فرار اندی در حافظه زندان شائوشنگ در کنار زندانیانی که پس از آزادی خودکشی کرده اند، یک زندانی هم وجود دارد که با فرار از زندان رستگار شده است.
تامی به عنوان شخصیتی که برای رهایی اندی وارد فیلم می شود تحت تاثیر او قرار می گیرد و حتی می خواهد به نفع او در دادگاه شهادت دهد با شلیک زندانبانان از فیلم خارج می شود. اندی قرار است خود رستگاری بخش باشد نه اینکه کسی او را رها کند. خیلی سخت است که شخصیتی آرام چون اندی چنان در طول فیلم پرداخت شود که عمل باورناپذیر او یعنی احداث تونلی بسیار بلند و عبور از مسیر طولانی فاضلاب، برای تماشاگر قابل قبول باشد. دارابونت در فیلم شائوشنگ این کار را انجام داده است. او فیلمنامه این فیلم را براساس داستانی از استیون کینگ، نویسنده داستان های وحشت انگیز نوشته است. همکاری او با کینگ در فیلم بعدی دارابونت هم ادامه پیدا کرد.پنج سال پس از آنکه اولین فیلم کارگردان تازه کار با استقبال مواجه شد و جایزه های متعددی دریافت کرد، دارابونت دومین فیلمش را با نام «مسیر سبز» ساخت. فیلمی بسیار خوش ساخت که نشان داد تجربه اول فیلمساز اتفاقی نبوده است.